بازگشت آدرینا به ممه قسمت ششم
دلیل دوم :از وقتی شیر بیشتر میدم و شیر خشک رو قطع کردم تا الان بیشتر از ۱۶کیلو وزن کم کردم فقط و فقط به واسطه شیر دادن و اگه همینجور ادامه بدم تا یکی دو ماه دیگه به وزنی که ده ساله آرزوشو دارم میرسم بدون ورزش بدون رژیم 🦦
بدون عذاب وجدان کوبیده و بستنی میخورم لاغرم میشم خدایا اگه فقط یه بار دیگه اجازه بدی من ۶۵کیلو بشم قول میدم ایندفعه نرینم توش

دلیل سوم : همینکه مجبور نمیشم هی زرت پرت شیشه شیر بشورم ضدعفونی کنم هی آبجوش بذارم هی سرد کنم یا که اصلا مجبور نیستم یه کیف بزرگ پر وسایل هی باخودم حمل کنم اینور اونور خودش جای شکر کردن داره
تا گشنه شد سریع پیرهن بالا ممه تو دهن
اوایل بلد نبودم چجوری لباسمو تنظیم کنم که همه جام نیوفته بیرون موقع شیر دهی
از این مدل زنا بدم میاد که ممه هاشونو میندازن بیرون و همه میبینن داره چطور شیر میده
آدرینا خانومم وزه دو عالم اگه یکم شال رو سر صورتش بیوفته یا دور ورش باشه بدش میاد انقدر جیغ میزنه تا از روش بر دارم
منم‌ اگه جای بودم مجبور بودم همش برم تو اتاق تنها بشینم شیر بدم البته خب لازم هم بود برم یه جای خلوت
ولی الان کاملا حرفه ای شدم یه جوری ممه در میارم میکنم تو دهنش که حتی اگه یکی جفتمم نشسته باشه نمیفهمه دارم شیر میدم
الان پوزیشنش رو براتون شرح میدم
اون قضیه اتل متل تو توله بود که بالاتر توضیح دادم
همونجوری میشینم
ولی مسئله اصلی لباسیه که میپوشم سر این موضوع من کلا استایلمو عوض کردم😅
برای خوندن قسمت های بعدی و قبلی میدونید چیکار کنید یا بازم بگم؟

۲ پاسخ

من تجربه جفتشو دارم ، هم شیر خودمو دادم هم شیرخشک
و به نظرم واقعا شیرخشک برام راحت تره
چقد نظرا متفاوته😅

منم تجربه هر دو رو دارم بنظرم شیرخشک خیلی بهتره اون تایمی ک‌شیر میادم خیلی بدنم‌ضعیف شد پوست صورتم خشک شد کل موهام‌ریخت با ایکه کلی قرص ویتامین میخوردم‌الانم میدونم بچه ام‌چقدر در روز شیر دریافت کرده

سوال های مرتبط

مامان آدرینا مامان آدرینا ۴ ماهگی
بازگشت آدرینا به ممه قسمت سوم

گفتم انتحاری نمیشه رفت جلو ریز ریز کمش میکنم
اولش اگر روزی شیش بار شیشه میدادم کم کم کمش کردم تا جای که بعد از دو هفته شدروزی یک بار و نهایتا دو سه روز یه بار و تا انتهای ماه سوم هفته ای یک بار اونم در شرایطی که مجبور میشدم شیشه میدادم(مثلا یه بار مراسم عروسی بودیم نمیشد مجبور بودم شیشه بدم یا مثلا هفته بعدش موعد واکسن چهار ماهگیش بود باباش پا درمیونی کرد گفت تو رو خدا جیکر بچه رو خون نکن درد داره بدوش بهش بده )
خلاصه که حذف دائمی شیشه امکان پذیر نیست برای هیچ کس وجودش خیلی وقتا کار راه اندازه
قبل تر گفتم سینمو به هیچ عنوان نمیگرفت و جیغ میزد هر بار میدیدش اما چطور با این شرایط موفق شدم سینمو بهش بدم
راه حل اول :
ادرینا خانوم رفلاکس داشت وقتی شیر میخورد از دریچه معدش هی شیر میمومد بالا و اذیت میشد گریه میکرد سینمو پس میزد !
راه حل ؛یه بالشت پشت سرم میذاشتم بهش تکیه میدادم به جای چهار زانو نشستن دو زانو مینشستم اما یکی از پاهامو صاف میکردم (اون پای که سر بچه روش بود بالا بود )(مثل زمانی که اتل متل توتوله بازی میکردیم😂)
اینجوری سر و بالاتنه بچه بالا قرار میگرفت قسمت معده پایین و کلا یه حالت اریب مانند میشد و شیر برنمیگشت بالا که نتونه بخوره
برای خوندن قسمتهای قبلی و‌بعدی رو اسمم بزنید و وارد پیجم بشید
مامان آدرینا مامان آدرینا ۴ ماهگی
«جدایی ممه و آدرینا قسمت پنجم»
با تموم کردن ماه دوم و ورود به ماه سوم چالش های دوشیدن شیر کم کم نمایان شد آدرینا هر هفته نیاز به شیرش بیشتر از قبل میشد و دیگه نود سی سی کامل سیرش نمیکرد از طرفی هم پرکردن شصت سی سی اگه ده دقیقه طول بکشه نود سی سی بیست دقیقه طول میکشه صد سیسی نیم ساعت
تازه اگه حسابی تو دوسه ساعت گذشته مایعات خورده باشین
چون اولش شیر مثل وحشیا میپاشه زود پر میشه ولی از یه جای به بعد چوستا چوستا میاد
خلاصه که دیدم سناریو این مدلی پیش نمیره برای هر بار شیر دهی نیم ساعت منو آدرینا درحالی که شیردوش ازم آویزونه به هم زل بزنیم تا شیشه پر شه
که حالا آیا صد سی سی شیر سیرش کنه یا نه
اینم بگم که شیر مادر کلا داستانش با شیر خشک متفاوته ممکنه یه بچه سه ماه ۹۰تا شیر خشک برای سه الی چهار ساعت سیرش کنه ولی ۱۲۰تا شیر مادر برای همون بچه کفافه دوساعت رو بده!

شیر مادر اندازه شیر خشک چرب نیست بخاطر همین باید بیشتر بخوره

برای خوندن بقیش باید بیاین تو پیجم اینجا جا نمیشه
مامان آدرینا مامان آدرینا ۴ ماهگی
بازگشت آدرینا به ممه قسمت اول

متوجه شده بودم دخترم دو شخصیتیه
وقتی بیداره یه سلیطه پلاستیک پرسته که پستونکو شیشه شیرو به ممه گوشتی نرمالوی من ترجیح میده
دومین شخصیتش وقتی خوابه خودشو نشون میده
یه دختر نازه گوگولی عاشق ممه خیلی راحت توی خواب سینمو میگرفت بی دعوا بی دردسر بدون خون خونریزی
اصلا خیلی وقتا دنبالش میگشت....
منم گفتم باشه میخوای بچرخی پس به چرخ تا بچرخیم
طی یک عملیات انتحاری ... هرچی مربوط به شیشه شیره جمع کردم ،همه شیشه شیر هاش
شیره خشک و شیر دوش برقی حتی برس مخصوص شستشوی شیشم جمع کردم ریختم تو پلاستیک دره پلاستیکو گره دادم اومدم بندازم تو سطل زباله یادم اومد شیشه شیراش اونتو چیکو دکتر بروانه کلیه فروختم تا سیسمونیشو به چوصی وار ترین شکل ممکن تکمیل کردم
رفتم گذاشتم تو کمد در کمدم قفل کردم میخواستم کیلیدشو قورت بدم که شوهرم وساطت کرد گفت میرم مغازه شما کون خودتو جر نده
خلاصه که رفتم پا بوس پیرزنای فامیل گفتم مادر من پشیمونم از دوشیدن حرفتونو گوش ندادم حالا دارم خشک میشم این رسوا خانومم سینمو نمیگیره جوری کولی بازی درمیاره ساختمون میلرزه
چه خاکی به سر کنم
گفتن سینتو بچپون تو دهنش تو خواب بهش بده
اصلا به زور بهش بده بذار گشنش بشه خودش مجبور میشه بخوره
گفتن سختیت سه روز بیشتر نیست بعدا درست میشه این یکی رو واقعا ** میگفتن یه ماه طول کشید
خلاصه که هر کاری میکنی بکن فقط دیگه شیشه
نده!

این قسمتی که خوندین هفت قسمت قبل داره بزنید رو اسمم وارد صفحه من بشید و از قسمت اول جدایی ممه و آدرینا بخونید
مامان آدرینا مامان آدرینا ۴ ماهگی
«جدایی ممه و آدرینا قسمت دوم »

دلم میخواست بچم شیر خودمو بخوره اما شیر خشک گذینه راحت تری بود
کم کم کارمون بعد از چهل روز به جای رسید که نود درصد غذاش شده بود شیر خشک
از اون طرفم همش شیرم میریخت رو لباسم کثیف میکرد و چیزی نمیموند بدم بچه بخوره
سوتین نمیپوشیدم اون موقعه همش سینه هام آویزون بود سینه هم که آویزون باشه هرچی شیر داری میریزه بیرون
بعدا یاد گرفتم اگه سوتین ورزشی بپوشم نوک سینم رو بالا نگه دارم و سفت دیگه همینجوری الکی نمیریزه فقط هر از یک ساعت الی دو ساعت که سینه رگ میکنه یکمی نشتی میدی
اون روزا همش مامانم و اطرافیان میگفتن نکن شیر خشک نده سینتوبذار دهنش
اما چون جوان بودمو جاهل حرف تو کلم نمیرفت
نزدیک چهل روزگی بود که شیردوش دستی چیکو که داشتم از این مدل بوقیا افتاد زمین شکست
که البته همون بهتر که شکست عملا چوستا قطره هم نمیشد دوشید چند روز بعد شوهرم رفت یکی دیگه بخره فروشنده گفت بیا یکم دیگه پول بذار روش به جای این یه برقیشو بخر
و ما نیز بعد از آن به جمع مامان های ادایی پیوستیم و با شیردوش برقی زرت پرت میدوشیدم
چون که خیلی حال میداد استفاده ازش و سینمو کاملا خالی میکرد و‌همیشه لباسام تمیز میموند
لازم نبود روزی شصت دست لباس عوض کنم ‌ و همچنین از دیدن این که شیر چطور میپاشه تو شیشه و شیر جمع میشه خر ذوق میشدم
مثل بچه های که یه اسباب بازی تازه مامان باباش براش خریدن هی میچسبه به اسباب بازیش منم چسبیده بودم به اسباب بازیم
و هر از دوساعت میدوشیدم ب
ادامه در قسمت بعدی...
مامان آدرینا مامان آدرینا ۴ ماهگی
جدایی ممه و آدرینا قسمت هفتم

این پیرزنهای فامیل بهم میگفتن ندوش شیرت خشک میشه ولی من باز جوان بودمو جاهل میگفتم سواد نداری **نگو اتفاقا من با دوشیدن زیاد شد شیرم
اونا هی میگفتن چرا داری کون خودتو پاره میکنی هر بار میدوشی خب سینتو بذار دهنش ولی باز هم من جوان بودمو جاهل میگفتم اینجوری راحت ترم

البته هم که راحت بود اولش بعدا داستان شد چوب خدا صدا نداره بزنه دوا نداره اون ** نگو بیسواد های که گفتم چوب شد رفت تو ماتهتم
وقتی به مشکل خوردم که ادرینا خانوم دیگه سینمو نگرفت و بعد از یه هفته با اینکه هر از دوساعت میدوشیدم دیدم داره سینم خشک میشه و اگه اون زمان که سینمو میگرفت هر از دوساعت نود سی سی داشتم شده بود شصتا
که اصلا کفاف نمیداد و بچه همیشه گرسنه بود دوباره رفتم شیر خشک خریدم حالا من مونده بودم با یه خانوم از خودم ادایی تر که نه شیر داشتم براش بدوشم نه سینمو میگرفت نه حاضر میشد شیر خشک بخوره به زورررر گرسنگی شدید یکمی میخورد
خلاصه سرتونو درد نیارم
ممه های ما شده بود فحش خار مادر خانم تو بغلم خوابیده داره ناز عشوه غمزه میاد برام میخنده تا ممه مینداختم بیرون حتی نزدیک دهنشم نمیبردم که بگیم مجبورش کرده باشم جیغ میزد عربده میکشید یقه پاره میکرد
خیلی حس بدی بود قلبم
ا هر بار حتی گریه هم کردم چندبار
احساس پسر زشتی رو داشتم که دخترا فقط به خاطر پولش میخوانش

برای خوندن بقیش یا قسمتای قبل ر‌و اسمم بزنید وارد صفحه من میشید تو قسمت سوال ها از قسمت اپلی شروع کنید خوندن
مامان JANA🎀✨️ مامان JANA🎀✨️ ۱۰ ماهگی
شیر مادر و شیرخشک کمکی
#پارت_اول
مامان هایی که از قبل من رو دارن میدونن که از ۱و نیم الی ۲ ماهگی بچه م یکی از دغدغه های اصلی‌م این بود که در کنار شیر خودم یک وعده یا دو وعده شیر خشک بدم اما فکر کنم یکی از بد قلق ترین فرشته ها فرشته کوچولوی من بود و به هیچ روشی شیر خشک رو قبول نمی‌کرد.

اول اینکه چرا از اول شیرخشک کمکی ندادم:

اگر بخواید شیرخشک کمکی بدید باید تا ۳ هفته اول تولد بچه بهش بدید واگرنه احتمال اینکه بعدش بگیره خیلی کمه چون به شیر مادر وابسته میشه و ممکنه بافت پلاستیک توی دهنش رو دوست نداشته باشه و یا اینکه از حالتی که یهو شیر زیاد وارد دهنش بشه بدش بیاد و بترسه و نتونه درست قورتش بده، حالا چرا من از اول ندادم، چون که تو زمان بارداری تصمیم گرفته بود فقط شیر خودم رو بچه بدم و با شیرخشک کاملا مخالف بودم گفتم تا خودم شیر دارم چرا شیرخشک بدم! بماند که بعدتر نظرم عوض شد، و اطرافیان!!! امان از اطرافیان !!! میگفتن چرا میخوای در حق این بچه ظلم کنی؟ میخوای شیرخشکیش کنی؟ هر چی میگفتم نه بابا فقط میخوام شبی ۳۰ سی سی بدم که هم راحت تر بخوابه هم بهتر وزن بگیره، میگفتن نه اگه شیرخشک بره تو دهنش دیگه شیر خودت رو نمیخوره! خلاصه عذاب وجدانی به جون من انداخته بودن که حتی وقتی به شیرخشک فکر میکردم با خودم میگفتم من چقدر مادر بدی هستم که میخوام با بچه م اینکارو بکنم!
مامان آدرینا مامان آدرینا ۴ ماهگی
بازگشت آدرینا به ممه قسمت چهارم
صبح به صبح ناشتا با تجویز دکتر البته دو سی سی امپرازول میدادم
کولیف و گریپ واتر هم هر از هشت ساعت با تجویز دکتر میدادم این سه تا خیلی رو بچم می ساخت رفلاکسش و کولیکش کاملا تحت کنترل در میومد اگر سر ساعت و منظم میدادم دارو هارو حداقل به دلیل جمع شدن گازو گوز تو دلو رودش یا برگشت شیر سینمو پس نمیزد

بچه من معمولا با صدای ششششش و تکون های خیلی ریز گهواره ای اروم میشه پس موقع شیر دهی خیلی ریز تکون میدادم پامو نه اونقدر زیاد که خودش باعث رفلاکس و برگشت شیر بشه در حد یه حرکت چوسکی
نکته بعدی این که هر بار میخواستم شیر بدم روزای اول حتما حتما میخوابوندمش و تا زمانی که خوابش عمیق نشده بود سینمو در نمیوردم بذارم دهنش
پستونک این وسط خیلی کمک حال بود هرچند که بعضی وقتا واقعا دلم میخواست پرتش کنم تو سطل زباله چون احساس میکردم داره یه تیکه پلاستیکو به ممه من ترجیح میده
از گشنگی میمیرد ولی سینمو نمیگرفت تا پستونک میدادم میگرفت
اما من صبر ایوب داشتم و با پستونک برخورد گشت ارشادی نکردم هر بار سینمو میدادم و میدیدم نمیگیره پستونک رو میدادم
سینمم آماده کنار صورتش نگه میداشتم

برای خوندن قسمت های قبلی و بعدی رو اسمم بزنید وارد پیجم شید
مامان نی نی مامان نی نی ۸ ماهگی
سلام مامانا من پسرم تا الان فقط شیر خودمو خورده اصلا شیشه یا پستونک ندادم بهش تازگیا متوجه شدم ک سیر نمیشه بخاطر همین شیر خشک اپتامیل گرفتم بهش دادم ولی مشکلم اینکه اصلا شیشه رو نمیگیره مجبور میشم با قطره چکون بهش بدم خیلی سخته ۱ ساعت میکشه تا ۶۰ تا رو بهش بدم هم من خسته میشم هم خودش چیکار کنم شیشه بگیره ؟
و اینکه یکم ک از شیر خشک میخوره انگاری از مزه اش خوشش نمیاد تو دهنش نگه میداره یکم بعد قورت میده حین شیر خوردن غور میزنه نق میزنه
و یکی ام اینکه از وقتی شیر خشک دادم بچم اسهال شده ینی روزی چن بار شکمش کار میکنه دو روز اپتامیل دادم تو پی پیش دون دونای سفید بود بعد دو روز عوض کردم نان دادم بازم اسهاله ولی این دفه دیگه اون دونای سفید نیست فقط سبز شده پی پیش ..چیکار کنم بازم عوض کنم شیر خشک و یا همونو بدم ب مرور درست میشه؟
و اینکه دارویی هست بخورم دوباره شیر خودم زیاد بشه شیر اول زیاد بود یهویی نمیدونم چرا اینقد کم شد راستش دوست ندارم شیر خشک بدم بهش چون هم خودش اذیته هم‌من
ببخشید سوالام زیاد شد😅