۲ پاسخ

منکه زایمان اولم خیلی سختی کشیدم و اذیت شدم یه روز قبل از زایمان رفتم پیش دکترم گفت که الان وارد ۴۰ هفته شدی چونکه هیچ دردی نداری باید فردا بری بستری بشی برای زایمان با آمپول فشار چون اگه بچه بیشتر بمونه ممکنه مدفوع کنه و خودش بخوره منم فرداش ساعت ۱۰ صبح رفتم بستری شدم آمپول فشار بهم زدن حدود ۲ تا سرم بهم زدن تا تونستم زایمان کنم تا ساعت ۲ و ۳ عصر درد هام قابل تحمل بود اما از اون به بعد دردهام شدید شد جوری که خودم گاز میگرفتم و موهامو چنگ میزدم یا خودمو از روی تخت پرت میکردم زمین خلاصه از دردهام که هرچه بگم بیشتر خودم اذیت میشم ساعت ۶ عصر زایمان کردم هیچکس تو اتاق زایمان پیشم نبود یه زنی تازه زایمان کرده بود خونریزی داشت همه دکترا ماماها رفته بودن به اون سر بزنن خلاصه که کسی کمک من نکرد اینقدر خودم مجبور شدم زور بزنم تا بچه خودش اومد بیرون تا معقد پاره شدم هی جیغ میزدم که پرستارا بیان بچمه از رو تخت بردارن نمیومدن سراغم فکر میکردن الکی دارم جیغ داد میکنم خلاصه بعد از پنج دقیقه دلشون خواست اومدن سراغ من و بچه رو برداشتن بند ناف بردین کاراشو کردن و منو هم بخیه کردن خلاصه بگم که خیلی اذیت شدم تازه یادم رفت بگم کیسه ابمم پاره‌ نشد خودشون یه چیز پلاستیکی که داخل بدنم کردن پارش کردن وای خدا برای کسی نیاره من داغون شدم سر زایمانم

عزیزم هییییچ زایمان طبیعی ای بدون درد وجود نداره

سوال های مرتبط

مامان 🐻ᗩᕼᑌᖇᗩ مامان 🐻ᗩᕼᑌᖇᗩ ۴ ماهگی