۱۱ پاسخ

منم دقیقا همین حس رو داشتم
از اول که حامله شدم به پسرم گفتم نی نی داریم نزدیک زایمانمم هی گفتم خواهرت می خواد برات خرس بخره عاشق این خرس بزرگاس یه مدت تفنگ میزاشت رو شکمم میگفت میکشمش بعد که گفتیم خرس میخره روز و شب به من میرسید میگفت مامان زودتر به دنیا بیاد
وقتیم اومد بیمارستان تا به خرس نگاه کرد ذوق کرد ولی خواهرش رو دید اصلا دیگه خرسم نگاهم نکرد اینقدر ابراز علاقه کرد به خواهرش خیلی منطقی برخورد کرد الانم کلی مراقبشه کسی میاد دیدنم میگه بغل نکنید بوسش نکنید و...ولی درکل یکم حسودی رو میکنه هی میگه بهش شیر نده دردت میگیره خسته میشی
میشورمش میگه چرا منو اینجوری نمیشوری یه چیزایی یه وقتامیگه ولی ما اصلا جلوی پسرم قربون صدقه دخترم نمیریم خیلی مراقبیم
دوسال و نه ماه پسرم بزرگتره

همچی بستگی به تربیت و رفتار تو و پدرش داره تا وقت داری مطالعه کنید

ناراحت نباش عزیزم من پسرم شیش ماهه بود فهمیدم دخترمو حامله ام .چون باید از شیرمیگرفتمش خیلی ناراحت بودم غصه میخوردم.دیگه پسرم یه ساله و سه ماه بود دختر اومد.سختی زیاد داشت چون فک میکرد دخترم عروسکیه .غافل میشدی پاشو می‌کشید میبرد😄ولی چون باهم بزرگ شدن الان هم بازی همن .واینا بدون در مرحله اول اثباب بازی به بچه اول بگیر بگو دوقلوها بهت خریدن.وحتما اول به بچه اول توجه کن .حتی یکی اومد دیدنی بگو اول به بچه اولی بیشتر توجه کنن تا حسادتی داره کم کم خوب بشه درست بشه .خدا کمکت کنه😊

شايد اوايلش اذيت بشه از اومدن عضو هاي جديد،اما قطعا يه روز تشكر ميكنه كه شما سختيشو تحمل كردي و زحمت كشيدي اما اون خواهر و برادر داره،من هميشه ممنون مامانمم كه واسم خواهر و برادر اورده چون هيچكس تو دنيا اندازه اونها دلگرمي نيست

فقط وقتی دوقلوها بدنیا اومدن به الین به چشم اینکه بزرگ شده نگاه نکنید و ازش خیلی توقع نداشته باشید که عاقلانه رفتار کنه، چون معمولا بچه کوچیکتر که بدنیا میاد انگار به چشم همه بچه اول دیگه خیلی بزرگ شده، بعد خب قطعا در حقش ظلم میشه ببخشید که اینو میگم ناراحت نشی ولی مخصوصا شما که دوقلو هم هستن بالاخره توجهت نسبت به دختر بزرگترت کم میشه و نمیتونی خیلی واسش وقت بذاری چون اون دوتا هم بهت نیاز دارن ولی به این فکر کن چن سال دیگه همبازی و همدم خوبی میشن هرسه تاشون برای همدیگه

من فاصله بچه اولم با دوم دقیق دوساله،دخترم دوسالش تموم شد ک پسرم دنیا اومد طفلی حسودی واینا نمی‌کرد هیچ اذیتی نداشت ولی من خیلی بدرفتاری میکردم باهاش دست خودمم نبود الان میدونم افسردگی گرفته بودم، الان ک دخترم ۸سالشه و پسرم ۶ سالش عذاب وجدان دارم ک در حقش ظلم کردم با اینکه دست خودم نبود ولی میگم بزار بزرگ شه ازش حلالیت بطلبم و بگم منو ببخشه ک اونقد بد بودم باهاش🙂💔

منم واقعا همین حسو دارم حس میکنم به پسرم ظلم کردم هنوز به توجه من محبت مادرانه نیاز داشت خیلی کوچولو بود 7 ماه بود که پسر دوم باردار شدم خیلی بچم لطمه خورد من بخاطر ویار شدیدم نمیتونستم ببینمش درست تربیتش کنم والان اینقدر اعصبی و پرخاشگری میکنه خدا منو ببخشه😔😔

فاصله سنیشون چقدر میشه؟

عزیزم گاهی اوقات بچه ها اصلا تو حال و هوای خودشون هستن این ما هستیم که حساس شون میکنیم، مثلا وقتی از بچه میپرسیم خواهرت رو دوست داری؟ یا ازش میپرسیم ناراحت نیستی مامان کمتر پیشته؟ اینا خودشون حساسیت ایجاد میکنن... بهتره همش به بچه حس این رو بدیم که خواهر برادر کوچیکش به شدت به مراقبت نیاز داره و توی نگهداری ازش از اون کمک بگیریم... و خلاصه این که وقتی یه زمان خالی ای پیدا میشه دوباره خرج بچه اول کنیم، بدون اینکه بفهمه علت کارمون چیه

دختر من چهارسالشه همیشه هم همه حواسا سمتش بود بچه هم خیلی دوست داشت و داره ینی مدام میگف کی بدنیا میاند،الان ک بدنیا اومدن دختر من تمام خلق و خوش عوض شده پرخاشگر شده لجباز شده هیچ حرفی رو نمیفهمه،اصن اینجوری نبود،درحدی شده ک میخام ببرمش مشاوره،با اینکه هیچکس حق ندارع جلو بچه من قربون صدقه اونا بره،باباش وقتایی ک دخترم خوابیده یا نیستش میاد سمت بچه ها،اصلا جوری نیستیم ک جلوش ب اونا توجه کنیم ولی اینجوری شد،امیدوارم ک بچه شما عوض نشه

منم دقیقا همین حس داشتم
ولی الان انقدر با هم خوبن و جونشون بهم بسته است میگم خدارو شکر که دو تان
این سومی هم نقلی🤣🤣🤣

سوال های مرتبط