دیشب ساعت ۸ تا۹.۳۰ یه بند ستیا گریه میکرد نق میزد باباش زنگ زد گفتم بیا خسته شدم یه بند داره نق میزنه و گریه میکنه تا باباش اومد کلا ساکت شد دیگه گریه نکرد گفتم الان فک نکنی من الکی گفتم بخدا تا الان مغز منو خورد از بس نق زد ،باباش گفت حتما منو ميخواسته 🤨واقعا چرا اينجوري ميكنن با ما

دختر هووی مادرشه ، خودشیرین تشریف دارن و بی آبرو میکنن مادررو

پسر منم همینه از اول تولد هیچ موقع با من آروم نشده فقط باباش رو میخواد

بچن از تکراری بودن خسته میشن آکای هم همینه

پسره من جدیدا برعکس شده فقط برا خودم گریه میکنه😁

آره واقعا باباهه که میاد میشن مظلوم دو عالم🤣

ولا باباش راست میگه دو روزه شوهرم نمیاد فقط گریه باباش میاد می‌خنده

وای خدا دقیقا پسر منم همینه. هیچ کی حرف منو قبول نمیکنه 😅

دقیقا ایریس هم همینطوره، باورت میشه من کلاسام تمام میشن میان دنبالم دخترم یکم ذوق میکنه ولی وقتی باباش میاد خونه با ذووووق چهاردست و پا میره دنبالش، میدونم همیشه باباشو بیشتر تز من دوست خواهد داشت🥴🤭

😂😂روژا همیشه پیش همسرم یه دختر آروم و عاقله
همسرم میگه تو باید سجده شکر به جا بیاری ک بچه ات انقد آرومه ولی همین که میره روژا یه کارای میکنه 😂دوست دارم دوربین بزارم تو خونه اون روی بچه اش رو ببینه

برعکس میران تا باباشو میبینه نق نق میکنه دوست داره فقط بغلش کنه

دخترمنم همینه بخداا