۵ پاسخ

دخترمنم همینطوره تمام زندگیم کثیف شده اوایل خیلی حرص میخوردم الان بیخیال شدم دیگه جارو برقی رو میگه بده من بکشم میدم بهش

عزیزم این نشونه استقلال بچس داره خودشو پیدا میکنه

من دخترم خیلی به شدت حرف گوش کن یعنی ۱بار بعش بگم دست نزن نکن اون کارو یاعرچیزدیگه ایی انجام میده ولی دوس داره غذاهاشوخوذش بخوره منم زیرانداز میندازم خودش راحت میخوره

وای گفتی من مهمونی میرم میگه به خودم غذا بخورم اصلا استرس میاد سراغم که نگو همش میگم کاش غذا نمیخوردی بیس بقیه غر میزنن

دقیقاااا پسر منم اینجوریه خیلی لجبازههه

سوال های مرتبط

مامان یاسین مامان یاسین ۱ سالگی
مهمونامون اومدن شام آوردم خوردیم حالا اومدم تو اتاق یاسینو خواب کنم چون خیلی کلافه بود رو تایم خوابش خیلی حساسه دیر هم شده دیگه 😂
الانم بخوام از وضعیت بگم ، سفره رو جمع کردم اومدم تو اتاق دیگه مردا دست بکار شدن با همسرم ظرفا دستمال کشیدن گذاشتن تو ماشین
باقی مونده اش هم دارن میشورن و سفره تمیز میکنن و جارو میزنن 🤣🤣
خانوما هم نشستن بچه نگه میدارن
اون بچه ۴ ساله سرماخورده بود نیاوردنش
اون یه سال و نیمه بی نهایت شیطونه همش داره یه جایی سرک میکشه و خراب کاری میکنه 🥴 البته مامان باباش همش دنبالشن نمیزارن کاری بکنه
اون بچه دوساله هم که گفتم بدغذاست خداروشکر سوپ خورد خوشش اومد کته با یکم چلو گوشت هم خورد 😎 نمی‌دونم چرا من اینقدر راضیم از این وضعیت انگار خودم بچه ی بدغذا دارم که با خوردنش انرژی گرفتم 🤣
اهان راستی اونی که بچه اش ۴ سالشه که نیاورده خودشم بارداره و طفلک همش حالت تهوع داره چیزی هم نخورد خیلی ☹️
وای من انگار اخبار میگم 🤣🤣
مامان محیا(زندگی) مامان محیا(زندگی) ۱ سالگی
تا یادم نرفته اینو بزارم برای مامان هایی که مثل دختر من بدغذا هستن و به زور چیزی رو پسند میکنن🥴 این پنیر میهن برای کودکان عالیه محیا خیلی دوستش داره صبحانه خالی میخوره، امروزم باز گردو رو به منو صبحانه اش اضافه کردم و فهمید و نخورد تف کرد 😑اصلا لب به مغزیجات نمیزنه،حالا از اینور هم مامانم بهم استرس و فشار روحی میده که آرررره تو مادر خوبی نیستی به بچه خوب نمیرسی از اون گردو و بادام بده بچه بخوره جون بگیره و فلان هزاربار گفتم دوست نداره نمیخوره برگشته میگه نههههه تو از تنبلی نمیاری بدی دست بچه😒 آخه مادر من تو مگه هر روز خونه کنی که زحمات منو ببینی؟! چطور بچه نگه داشتن منو ببینی؟! فقط بلدی از پشت تلفن حرف بارم کنی من مادر این بچه هستم هیچکس هم اندازه من به این بچه نمیرسه بخدا ولی خب چیکار کنم بدغذاست بعضی چیزا رو لب نمیزنه، میگه نههه تو بلد نیستی قلق بچه ات رو بهش بدی بخوره😑 وگرنه خوروندن اونا به بچه که کاری نداره، حالا بیا حالیش کن نه این راه درستی نیست بچه از غذا زده میشه و اینا خلاصه حوصله بحث باهاش رو ندارم میگم آره تو راست میگی حق با شماست
مامان امیرعلی و نورا مامان امیرعلی و نورا ۱ سالگی
پسرک ۳سال ۹ماهشه بعد شوهرم جایی میبره یا مهمونی میگه برو دست بده برو خداحافظی کن سلام بده زود باش دیگه گاهی پسرم مجبور میکنه من بهش میگم چرا به بچه فشار مياری مجبورش میکنی مثلا عید رفتیم خونه خواهرشوهرم بعد بلند شدیم بیاییم شوهرم گفت امیرعلی برو دست بده به عمو شوهر خواهرشوهرم نشسته بود بعد پسرم رفت دست بده خورد به لیوان چای ریخت رو‌جلو مبلی بعد شوهرش دست داد به پسرم بعد داد زد سر پسرش دستمال بیار یکم دیر آورد دستمال اخم کرد شوهرش که چرا زودنیوردی مگه باتو نبودم یعنی به قدری حرص خوردما اومدیم بیرون گفتم دفعه آخرت باشه بچه رو زور میکنی دست بده فلان پسرک طفلکی خشکش زده بود مونده یود اونجا من صداش کردم دستش گرفتم آوردم چای ریختنی باز دوباره کارش تکرار میکنه به بچه زور میکنه آخه چی یگم بهش امشب بیاد قشنگ باهاش حرف میزنم که حق نداره بچه رو تحت فشار بزاره میگه من میخوام بهش آداب معاشرت یاد بدم حالا بگید به نظرتون چجوری بهش بگم دعوا کنم امشب باهاش چی بگم جدی بگیره تکرار نکنه کارش
مامان آرتین مامان آرتین ۲ سالگی
سلام ماماناامروز برا اولین بار خودم تنها از ساعت ۵ آرتین بردم پارک با کالاسکه کلی دورش دادم جوری ک تو کالسکه خوابش آورد نیم ساعتم آوردمش خونه تو پارک ی بچه ۳ سالش بودا زورش ب بچه های دیگه نمی‌رسید گیرش داده بود ب آرتین آرتین میخواست سر سره بازی کنه جیغ میزد می‌گفته ن نباید تو بازی کنی مال کنه اینجا انگار وسایل ارثیه پدری این بچه بود بردمش سمت تاب اونجام اومد پشت سرمون منم اعصابم نمی‌کشید مادر هم فقط میخندید بذبچش ک داره زور میگه منم بش گفتم مگه مال تو اومد آرتین هل بده من تا حالا آرتین کنارش بچه نبوده نمی‌دونستم عکس العمل آرتین چطوره ولش کردم ببینم چکار می‌کنه دیدم خداروشکر نموند ک کسی بخواد بزنش پسر ک اومد هلش بده آرتینم دست گذاشت رو سینشو گفت نه سری بعد ک باز اومد هلش بده دیدم آرتین هلش داد پسر ک بش دستشو گرفته بود جلو سر سره ک آرتین نره آرتین میزد زیر دستش بش غر میزد ک بره سوار بشه دردش ب جونم خداروشکر ک من نباشم از پس خودش برمیاد