۹ پاسخ

پسر منم همینه با این تفاوت ک همسرم بغل یا بوسم میکنه یا کنار هم میشینیم میخنده میاد بینمون میشینه و فاصله میندازه خیالش راحت میشه🥹😂
ولی کسی بهم بچسبه زیادی یا شوخی شوخی هلم بده اینا درجا میاد با طرف دعوا میکنه و داد میزنه ک برو کنار🥲بچم رو مامانش غیرتیه قربونش برم

چ خوب کاش پسر منم اینجور بود البته رابطه های شما گرم ک بچه اینجور میشه و برا ما ایقد دوریم از هم ک حسادتی نمی‌مونه این وسط

حتما خیلی بهم چسبیده هستید ک حسادت می‌کنه ما نه چون اصلا کنار هم نیستیم هر کدوم ی طرف خونه می‌شینیم بچه ام می‌ره پیش باباش حسادتی نمیمونه

من از اول همینجوری بود تاا الان من ک هیچ جایی میرفتیم کسی کنار شوهرم میشست جیغ و داد یا کسی بغلش میکرد خودشو هلاک میکنه

آره بابا پسرمنم ازهمون کوچیکی حسادت میکرد به رابطه ی منو وپدرش

اره
پسر من کافیه ببینه باباش کنارمه😂
چند وقت پیش دستشو انداخت دورم آروین یه نگاه ب باباش کرد رفت تو اتاق از کشو پاور اورد پرت کرد سمت سر همسرم😂🤣🤣🤣🤦🏻‍♀️من رو هوا گرفتمش دلش راضی نشد با دست زد وسط سر باباش😂

گریه و جیغ نمیکنه ولی تا میبینه باباش منو میبوسه یا بغلم میکنه میاد سمتون ک بغلش کنیم بوسش کنیم 😅😍

بله دقیقا دختر منم همینه
هیچی دیگه اونم بغل میکنیم🤣🤣

اره بابا من یه بار یکسره غر زدم خودم سرم درد گرفته بود یهو شوهرم گفت وااای حنا برو گامانو دعوا کن سرم درد گرفت رفت چنان شوهرمو زد اومد منو بغل کرد بوسم کرد
کلا شوهرم صداشو میبره یکم بالا حنا چنان گریه میکنه بیا و ببین

سوال های مرتبط

مامان هیراد 🩵 مامان هیراد 🩵 ۱ سالگی
مامانا میشه راهنمایی کنید لطفا که کار من درسته یا همسرم؟
مهمون داشیم یه بچه ی یک ساله داشتن
هیراد داشت باهاش بازی میکرد یهو طبق رفتار همیشگیش یکی از اسباب بازی هاشو پرت کرد خرد تو صورت مهمون کوچولومون
تا من پاشم پسرمو بگیرم بغلم که دیگه اینکارو تکرار نکنه همسرم حمله کرد طرف پسرم سرش دادو بیداد کرد که چرا وسیله پرت میکنی
منم بهش گفتم چیزی نگو اون بچس متوجه نیست،وسیله رو از دست پسرم گرفتم و از مهمونمون معذرت خواهی کردم
بعد از رفتن مهمونا همسرم یه دعوا راه انداخت 😐
من نمیدونستم حرص بخورم یا بخندم
به من میگه هیراد بچه ی منم هست تو چرا به من میگی چیزی بهش نگو
چرا داری بچه رو خراب میکنی
چرا هروقت کار اشتباه میکنه نمیزاری من سرش داد بزنم و بفهمونم کارش اشتباهه 😐
هی بهش میگم بچه ی کوچیک نمیفهمه و فلان
بدتر سر من دادو بیداد میکنه
منم گفتم تو آدم گنده ای نمیفهمی چه برسه به بچه ۱۸ ماهه
بدتر قاطی کرد دوباره 😂
سر تربیت هیراد خیلی با همسرم به مشکل میخورم اصلا گوشش بدهکار نیست
دائما با هیراد درگیره و داره سعی میکنه حرفشو به زور به کرسی بنشونه
اصلا متوجه نیست که این بچه کوچیکه
خیلی نگران هیرادم نمیدونم چیکار کنم
مامان جیک جیک مامان جیک جیک ۱ سالگی
سلام خانما من دخترم هر وقت که پی پی می‌کنه با این فوم می‌شورمش
روزی سه بار حداقل دخترم پی پی می‌کنه
بعضی اوقات هم بعد از جیش هم باز می‌شورمش با همین فوم یعنی با آب خالی کمتر می‌شورم
بلندش می‌کنم رو دست راستم روی سینک دستشویی با دست چپم می‌شورم
توی بیمارستان چند تا خانما داشتن با هم صحبت می‌کردند گفتن به هم که صابون گلنار سبز خیلی برای پوست بچه خوبه
پوست بچه رو کلفت می‌کنه
من گفتم فوم استفاده می‌کنم نمی‌دونستن فوم چیه منم نتونستم متوجه کنم
گفتن مایع خیلی ضرر داره استفاده نکن پوست بچه می‌سوزه ملتهب میشه زود می‌سوزه این حرفا....
نظر شما چیه صابون سبز گلنار خوبه
صابون بچه خوبه
آخه صابون که بهداشتی نیست فوم باشه راحت‌تره
ولی اگر به صلاحشه صابون استفاده کنم و بعدش صابون رو هم بشورم بذارم کنار
نظر شما چیه
دخترم جدیداً یه ذره جیش یا پی پی می‌کنه اونجاشو دست می‌زنه تا من بشورم
یه ذره دیر می‌کنم اونجاش یه عالمه جوش می‌زنه قرمز می‌شه
#من از این فوم‌ها رنگبندی خریدم استفاده می‌کنم
مامان ♥️ امیرشایان ♥️ مامان ♥️ امیرشایان ♥️ ۱ سالگی
صبحانه امیر شایانم : فرنی خرما بامغزیجات آسیاب شده.
همیشه تو تصورات خودم میدیدم بچه دار که بشم خب از یه سنی به بعد که بزرگتر شد و صبح ها برای صبحونه لقمه های کوچولو درست میکنم میدم دستش میخوره بازی میکنیم قدم می‌زنیم پارک میبرمش تو خونه صدای شیطونی کردنش بازی کردنش خنده هاش حرف زدناش مامان گفتنش
آخ مامان گفتنش اینقدر دلم میخواد بدونم امیرشایان صداش چجوریه چرا باید کلمه مامان گفتن رو فقط من بیمارستان رفتنی از زبون پرستارا بشنوم که همشون به من میگن مامان 🥺 ، امیر شایان که بستری شده بود صدام میکردن مامان بچه رو آماده کن بیا بریم اکو بگیریم ازش 🥺😓😥
خیلی دلم برای خودم و همسرم میسوزه ما به ناحق بی گناه گرفتار این بلا شدیم این بلارو اصلا خدا سرما نیاورد برعکس خدا خیلی دوستمون داره معجزه هاش رو بهم نشون داده بارها پسرم رو از دم مرگ نجات داده بارها پسرم تا مرگ رفت و برگشت اون شفای کامل دست خداست 🙏😭
بابا ، میگن پسر عصای دست باباس اما همسر من باید عصای پسرم بشه همسرمن خیلی حفظ ظاهر می‌کنه اما تو خلوت خودش گریه می‌کنه غصه میخوره و خیلی این عذابه برام همیشه با بچه های کوچک‌ بازی می‌کنه می‌خنده حرف میزنه، و غصه میخورم و تو دلم میگم الان تو باید با پسر خودت بازی میکردی الان باید پسرت رو می‌بردی پارک بیرون ، وقتی بیرون میریم البته بیرون که برای گردش نمیریم همون بیمارستان دکتری میریم و گاهی همسرم باهام میاد وقتی یه پدر و پسری از جلوی ما میان می‌گذرن من همسرمو میبینم که چشماش پر میشه میبینم که این حسرت تو دلش هست و تو تصورات خودم پسرم رو با باباش میبینم که میرن بیرون بازی میکنن میره براش خوراکی می‌خره باهم قدم میزنن پارک می‌بردش حسرت تمام این چیزها تاابد تو قلب من و همسرم میمونه 🖤