تا نیلدا میخوابه عذاب وجدان میاد سراغم دلم براش تنگ میشه
قضیه چیه ؟ من دیگه کشش ندارم
واقعا نمیدونستم مادر بودن اینقدر سخته

غصه نخور عزیزم این حس واسه همه ی مامانا هس اونیم ک میگه من تا حالا تجریش نکردم یا خیلی خودشیفتس یا حس مادرانگی نداره
چون بچت جونته ی تیکه از وجودته هرکاریم بکنی صدام بزاری باز عذاب وجدان میگیری ک چرا بیشتر تلاش نکردم ی راه خفن تر پیدا نکردم
چرا غذاشو نخور ی غذای دیگ درس نکردم اونم نخورد باز درس نکردم
پریشب دلانا موهای خاهرمو کشید ک اونم بچست خواهرم از درد جیغ کشید دلانا زد زیر گریه شب ک خوابید من عذاب وجدان گرفته بودم ک چرا رفتم خونه ی مامانم ک بخواد این اتفاق بیوفته و ساعت ها بخاطر این حس گریه کردم
اینا همه طبیعیه همه ی ما ی بارم شده این حسو تجربه کردیم
مادر بودددن سخت ترین کار دنیاست و ماهم ادمیم قطعا همون تلاشمونو میکنیم تا تو نسخه ی خودمون بی نظیر باشیم ب این چیزا فکر نکن چون هنوز روزای سخت تری در پیشه🤣
الکی نیست بهشت زیر پای مادراست ک
برو نیلدا رو ماچ کن محکم بغلش من برو بالا هم خستگیت در میره هم مشغله ذهنیات ی باریک فراموش میش😍💋

منممممم

عزیزدلم مامان نیلدا خودتو سرزنش نکن ولی بخودت قول بده وقتی صبرت لبریز میشه چندتا نفس عمیق بکشی حتی سده چند ثانیه روخودت کنترل داشته باشی فقط و فقط بخاطر اینکه رفتارت مستقیما رو بچت تاثیر میذاره ممکنه باعث پرخاشگر شدن با لجبازیش بشه که دذ این صورت هم باز قراره خودت غذاب بکشی.یجوری ذهنتو پرت کن و حس خشم و دلخوری و درد درونیتو به بچه انتقال ندی .
من بعنوان یه مادر درکت میکنم بزاخودمم پیش اومده اما تلاش میکنم اگه قرار بود ۳بار در روز دادمو دربیارع تاب اورتر باشم و یبارشو مثلا از کنترل خارج شم

عذاب وجدان چرا؟
اگر مادر مهربونی باشی
عصبی نباشی
سرش داد نزنی
بازی کنی باهاش
خورد و‌خوراکشم اوکی باشه
دیگه چرا عذاب وجدان بگیری