۷ پاسخ

بخدا خواهر برادر من انقد باعث ناراحتي من ميشن كه هيجوقت راضي نيستم براي بچه ام خواهر برادر بيارم توو اطرافيان هم خيلي كم پيش اومده طرف با خواهر يابرادرش صميمي باشه

یعنی واقعا اینقدر از تربیت و شرایط جامعه مطمئن هستی که فکر می‌کنید بچه بزرگ شه تنها دغدغه اش داشتن خواهر بردار؟؟؟؟

چه بگم والا. خیلی دیدم یه بچه اومده تو زندگی طرف. اوضاعش خیلی بهتر شده. منم شرایط الان رو با اون موقع که به بچه داشتم مقایسه میکنم میبینم الان اوضاعمون بهتره. در حالی که اون موقع ارزون تر بود از الان. کرونا بود رفت و آدمی نبود خرج کمتر بود ولی الان دست و بالمون باز تره. حساب کتاب ما با خدا فرق داره دو دو تای ما چهار تا ست. ولی برای خدا نه

والا با این گرونی و اوضاع مملکت همین یدونه رو هم خیلیا نمیارن ول کن بابا

شوهر منم مدام میگه بچه دخترمم میگه ولی من گوش نمیدم هم خونم کوچیکه برای خودمون سه تاهم جا نیست ،هم وضع مملکت اجازه بهم نمیده آلودگی هوا بی آبی بی برقی هرکی خب یه جوره من به بقیه کار ندارم میارن خودم واقعا نمیتونم با این شرایط

واقعا آدم دیگه درست و غلط کارشو نمیدونه

خونه از خودتون دارید؟

سوال های مرتبط

مامان امیرعباس مامان امیرعباس ۵ سالگی
رفتیم پیش وکیل طلاق توافقی و امضا کردیم بین زمین هوام
20 سال تلاشم زحمتام زندگیم عمرم روحیم سلامتیم همچی تموم شد بچم مدام گریه میکنه بابا بیا خونه روحیه بچم نابود شده میگه همه با مامان باباشون میبرن پارک بیرون دو تاتونو میخوام ترس دارم بعد 6 ماه بچمو ازم بگیره ازدواج کردم بکیره میترسم با بچه کسی قبولم نکنه بچمو باباش بگیره که مطمنم میگیره بدنم توان این همه مشکلات و فشار نداره روحیه ام کلی خرابه قرار یکی یکی به همه جواب بدم چرا طلاق گرفتم اونهمه بلا سرم آورد شوهرم میبینه حال بچه رو از کاراش پشیمون نیست آنقدر عجله داره برا طلاق با اینکه 90 درصد مشکلات سر حیونی شوهرم بود زورم میاد خودشو اصلاح نمیکنه تلاش نمبکنه از حیونیش دست نمبکنه که بچه اینهمه عذاب نکشه آدم شدن آنقدر سخته تازه خال بچه رو میبینه عین خیالش نیست میترسم آینده بچه بدتر خراب بشه جدا زندکی کردن از هر کدوممون بهش اسیب میزنه من بدونش حتی نمیتونم نفس بکشم بکیره ازم چیکار کنم بچم قرار با بغض حسرت بزرگ بشه چرا خودمو ندید کوچگترین ارزشی بهم نمیداد عین حیون باهام برخورد میکرد ولی میگم کاش اونجوری با حسرت ادامه میدادم بچم بیشتر اسیب نبینه حس غذاب وجدان دارم بچم بچه طلاق شده ولی پدرش خیلی بد بود دائما تو تنش بودیم نتونستم ولی ایند بچم با همه بچه های عادی فرق داره پر از چالش فشار خسرت عقده بغض با یکی میمونه ممکن ازم جدا کنن کسی منو نمیگیره بگیره هم بچم از لحاظ روحی داغون میشه پدر خودشو میخواد نکاه بد ناپدری روش میاد الانم که نگاه بی ارزشی از هم میگیره چون بچه طلاق میشه همه میگن طفلی بچه حالم بد نمیدونم جیکار کنم نه تو زندگیم خالم خوب بود نه تو طلاق کسی مثل من هست با بچه طلاق بکیره حال شما چطوره من داغونم