سلام🤕 بیایید ی چیز تعریف کنم
ما دیروز ناهار جاتون خالی جوجه داشتیم برای زینب گلی ریز کردم ولی دیدم ک دوسه بار قورت داد من همونجا گفتم نکنه دونه بشه خلاصه گذشت یکم بهونه گیری کرد بعد دیگ چون خونه مامانم بودیم سرگرم بود اومدیمم خوابید صب بیدار شد یکم بهونه میگرفت باز ظهر خوابید بیدارم شد اوکی بود یکم گذشت بهونه گیری کرد من فک کردم پی پی کرده سریع کارامو کردیم رفتیم حموم دیدم نه چیزیم نبوده خلاصه حموم کردیم اومریم خیلی بهونه میکرد میان وعده اشو دادم اوردم قطره اهنو بدم دیدم داغه فکردم گرمشه اوردم تبشو گرفتم دیدم ۳۸ یکم گذشت تو بغلم خوابش برد دوباره گرفتم ۳۸.۴ دیگ داشتم میترسیدم قطره آهنم که داده بودم میترسیدم استا بدم تداخل داشته باشع ب شوهرم گفتم میدونم دونه شد از خواب بیدار شد خیییلی گریه میکرد بدنش داغ یکم استا دادم رفتیم تو ماشین بیحال بود فقط موقع حرکت ماشین ساکت بود اگ ماشین وایمیستاد گریه میکرد خلاصه مرده اومد گفت بله دونه اس و رد کرد و بچه از این رو ب اون رو شد 😶 هم تبش قط شد هم سرحال شد

خواستم بگم یه وقت خدایی نکرد بچتون تب کرد یه بلش بک بزنید ببینید اگ چیز سفت خورد قبلش ممکنه دونه باشه 🥲

۱۱ پاسخ

عاطی انقد بردیش بچه عادت کرده

اصلا چیز خوبی نیستااا
مامان من اینکارس ولی از همون اول نزاشتم چون بچه عادت میکنه
مامانم یکاری میکنه میگه جاشو پر میکنم دیگه بچه تل نمیشه
مامانم همیشه میگه نباید ببری پیش هرکسی چون عادت میکنه

چطوری اجازه میدین کسی توی دهن بچتون فوت کنه

ای وای بگردم براش حالا خداروشکر رفع شد

و منی ک نفهمیدم چی به چیه و از هوش مصنوعی پرسیدم جوابش و میزارم بقیه هم ببینن



### 💛 «تل‌گیر» چیه؟

تو فرهنگ بعضی از شهرها و روستاهای ایران، **«تل‌گیر» یا «تُل‌گیر»** به یه آدم مسن یا تجربه‌دار می‌گفتن که وقتی بچه چیزی تو گلویش گیر می‌کرد یا **چیزی “پریده بود”** (مثل استخوان ماهی، پوست تخمه، یا حتی انگار رفته باشه تو راه گلو)، می‌بردنش پیش اون شخص.

اون فرد معمولاً با **روش‌های قدیمی، فوت کردن، ماساژ، یا چند حرکت سنتی** سعی می‌کرد اون “تل” (یعنی همون چیز گیر کرده) رو آزاد کنه.

یه باور قدیمیه، نه پزشکی.

### 📌 مهم

الان از نظر پزشکی **اصلاً توصیه نمیشه** کسی بچه رو ببره پیش تل‌گیر، چون اگر جسمی تو گلو گیر کرده باشه، بهترین و امن‌ترین کار اینه که:

* یا **اورژانس**
* یا **پزشک**

چک کنه.
ولی اصطلاحش هنوز بین بعضیا مونده.

اقا منظورت همونه ک سر دل کرده؟ اخه اگر چیزی تو گلو گیر کنه ک نمیتونه نفس بکشه

متوجه منظورتون نشدم اصلا😑دونه شد یعنی چی؟

دختر زیاد نبریا چون عادت میکنه اونوقت تند تند باید ببری

پسرمن بخاطرش کلا غذاو‌شیر نمیخوره
ولی یسری تب کرد دکتر بردیم دوبار دیدم بیفایدس بردم تلگیر برداشت تبش قطع شد

من ک نشنیدم تاحالا

منظورت از دونه چیه

دونه چيه ؟ همون كه ميبرن پيش تل گير ؟

سوال های مرتبط

مامان توت فرنگیم🍓 مامان توت فرنگیم🍓 ۱ سالگی
تجربه واکسن ۱۸ماهگی
آنقدر تعریفای بد از واکسن ۱۸ماهگی شنیده بودم از یکماه جلوتر غصه میخوردم چون دختر من حتی راه نمیره اخه شنیده بودم تو اون دوره ک واکسن زده راه بره خیلی خوبه براش. ..
واکسن دخترمو ک زدیم خیلییی گریه کرد ولی خب کلا تو بهداشت گریه کرد بعد با شیرین عسل سرشو گرم کردم آوردمش خونه هم استامینوفن ندادم ک سرحال باشه و چهاردست و پا بره خداروشکر انرژی خوبی داشت بازی کرد غذا هم یکم خورد خوابید بعد دوسه ساعت تو خواب نق میزد دیدم داره داغ میشه استامینوفن دادم خوابید بیدار ک شد عالی بود بازی می‌کرد و اذیت نمیکرد موقع خواب دیدم داغ شد بازم بهش اینا دادم تب نکنه و تا صب چک میکردم داغ نشه خداروشکر نمی‌شد و صبح یذره داغ شد بهش استا دادم
من معمولا تا داغ نشه بهش استامینوفن نمیدم چون بدنش عادت میکنه و بی حالش میکنه ولی چهار چشمی مراقبم ک تب نکنه
خلاصه الان دوروزه و واسه ما ک واکسن سنگینی نبود خداروشکر اصلا اذیت نشدیم
کلا دختر من سر واکسناش زیاد اذیت نمیشه تنها واکسنی ک اذیت کرد واکسن ۴ماهگی بود ک فقط درد داشت و تبشم قابل کنترل بود
مامان مهدیار مامان مهدیار ۱ سالگی
سلام به همتون
خواستم تجربه واکسن 18ماهگی مهدیار رو بگم
روز سه شنبه ساعت 11مهدیار و حاضر کردم بهش یکم ایبوپروفن دادم (به استامینوفن حساسیت داره) و رفتیم بهداشت از اول تا آخر که برگشتیم کلا گریه میکرد به خاطر این که از بهداشت می‌ترسه بعد اومدیم خونه باهاش کلی بازی کردیم تا پاهاش میگیره بعد خسته شد و خوابید بعد نیم ساعت از خواب بیدار شد و شروع کرد به گریه به خاطر پاش همون موقع بچه های خواهرم اومدن خونمون و چون خیلی بهشون وابسته شده خوشحال شد و درد پاشو یادش رفت همون‌طور که پاش لنگ میزد باهاشون می‌رقصید و بازی میکرد خلاصه کلی تحرک داشت تا شب که یکم بهونه گیری میکرد بعد جای آمپول و ایبوپروفن زدم ب بعد آروم شد و سر موقع هم بهش ایبوپروفن میدادم که تب نکنه یه کم سرش داغ میشد ولی با یه بار شستن صورت خوب میشد آخر شب هم که خوابید اما تا میخواست به طرف چپ علت بزنه پاش درد می‌گرفت م دوباره به طرف راست بر میگشت منم که تقریباً از ترس این که تب نکنه تا صبح بیدار بودم صبح هم که از خواب بیدار شد شروع کرد به راه رفتن و بازی کردن خودمم باهاش شریک میشدم تو بازی تا بهونه نگیره نزدیک ظهر هم با باباش بردیمش با ماشین دورش دادیم و اومدیم خونه همه چی خوب بود تا اینکه شب برق قطع شد مهدیار هم که بشدت از تاریکی متنفره و غر میزنه به خاطر همین نزدیکی خونمون مراسم شبیه خوانی بود رفتیم اونجا بعد با بچه ها کلی بازی و بدوبدو کرد تا خسته شدو خوابش برد تا الآنم که خوابه و خدارو شکر مشکلی ندارن
در کل مرحله سختی نبود واسه مهدیار امیدوارم واسه همه ی بچه ها آسون بگذره
۱۴۰۴/۵/۱۵
مامان محمدجواد مامان محمدجواد ۱ سالگی
سلام مامانا
تجربه واکسن 18ماهگی
خب من چون واکسن4ماهگی را باتاخیر زدم بقیشونم محبور بودم با تاخیر بزنم، از دوماه قبل استرس این واکسنو داشتم چون همه ازش یه غول برام ساخته بودن که خیلی سخته، خلاصه دیروز برا اولین بار خودم تنها با پسرم رفتم بهداشت که واکسنو بزنه و تلفنا خراب بود و تاکسی نتونستم بگیرم پسرمم گیر داد ک بغلم کن (مسیرمون نزدیک نهایت 10 دقه) خلاصه رفتیم کاراشو کردیم واکسنو زدن ساعت تقریبا 8ونیم بود و با تاکسی رفتیم خونه مامانم، قبل رفتن بهش پروفن دادم اومدیم خونه مادرم تا 11 بازیش دادمو بعد خوابید تا تقریبا ساعت 1ونیم، بعد که بیدار شد خیلی تلاش کردم استا بدم تف میکرد اخر سر موفق شدم دادمو باز بازیش دادیم تا عصر ساعت 5 بعد خوابید تا6 باز بیدار شد 7 استا دادم بازی کرد تا 10،خوابید 11 استا دادم دیگه شب اصلا تب نکرد فقط چون پاش درد میکرد و پاشو میکشید موقع راه رفتن یکم اذیت بود ولی چیزی نگفت، شبم اصلا تب نکرد تا صب فقط دوبار بیدار شد ک تابش دادم خوابید صبحم صبحانشو دادم و اومدم سرکار،
حالا اینو بگم ک از استرس واکسن خودم ظهر لکه بینی داشتم و زنگ زدم ب دکترم گفت مروژسترون استفاده کن و فشارمم9 بود بقدری حالم بد بود ک بردنم سرم و امپول زدن بهم و اومدم، میخوام بگم اونقدرا ک میگن سخت نیست مثل واکسنای دیگس فقط چون راه میرن بچه ها پا درد اذیتشون میکنه، مامانایی ک نبردید هنوز لازم نیست خیلی استرس بگیرید
مامان آراز مامان آراز ۲ سالگی
سلاااام از سومین روز واکسن🖐
میخام تجربمو بگم....آراز کلا بد واکسنه سر همهههه ی واکسناش تب کرد دوماهی یه روز تب وچهارماهگی دو روز شش ماهگی ک کلا بستری شد تو بیمارستان بخاطر تب...بخاطر همین خیلی استرس اینو داشتم ۱۸ماهگی ک همه هم خیییلی بزرگش کرده بودن خیلی میترسیدم...
من قبل واکسن استا دادم رفتیم بهداشت بعد اونجا بردمش خانه بازی یک ساعت بازی کرد بعد اون رفتیم خونه داداشم با برادرزاده هام کلی بازی کرد..
تصمیم داشتم بعد اون برم خونه خاهرم چون اراز خیلی اونجارو دوس داره
تو ماشین بیحال شد خابید تا رسیدیم اونجا شارژ شد تا ۱۲ شب زمین نشست فقط بعضی وقتا دستشو میگرف میگف درد
دیگ ۱۲ شب خودش گف لالا خابوندمش تو خاب تب کرد بهش پروفن دادم دی تا ۲ ۳ تبش کم شد ولی ما تا ۷صب بیدار بودیم روز دوم اصلا تب نکرد ولی سر ساعت استا میدادم بهش امروزم ک دیگ کلا دارو ندادم
خبببب همین دیگ خاستم بگم اونجوری ک خیلیا میترسونن ادمو نیس برا ما خیلی راحت بود خداروشکررررر... حتمااا بزارین بچه ها فعالیت کنن ک واکسن پخش شه ...😘😘