۵ پاسخ

من اول توضیح میدم
بعد مجبورا قبلا یواشکی میرفتم الان میگم میرم تا ماشین و زود میام
بعد میگم دیدی اومدم
دائم هم میگم من بدون تو هیچ جا نمیرم که خیالش راحت باشه همیشه هستم

تا حالا نشده یواشکی برم
از اول بهش گفتم مامان میره میاد
خدافظی کردم باهاش
حالا هم بهش میکم اوکی
اصلا دیگ گریه نداره
همه از اول میگفتن نکن اینکاروو
یواشکی برو
ولی ههیچ وقت نرفتم
تا بدونه مادر وقتی میگ خدافظ برمیگردم یعنی برمیگردم

از قبلش یا داستان براش توضیح بده
خرگوش یا هر کی مامانش میره اونم بازی میکنه تا مامان زود برگرده
ناراحت میشه ولی ناراحتی طبیعیه
رو دستش یه طرف قلب رو بکش رث انگشت خودتم یه طرف دیگه بگو دلمون هروقت تنگ شد نگاش میکنیم

من که هر جا بریم بازار و دکتر و خرید قل بزرگم میگه نمیام منو بزارین خونه عزیز جون عاشق خونه مادرشوهرمه

باهاش قایم موشک زیاد بازی کن
همبشه بهش بگو مامان همینجاس سریع میاد پیشت
انقدر این رفتار رو نشون بده ک بدوننه نبودن تو نشونه تنها موندنش نیست.
یا مثلا تو اتاق کار داری بگو مامان میره تو اتاق ولی زود برمیگرده، اون از تو اتاق رفتن تو نمیترسه، ولی میفهمخ ک رفتن تو نشونه برگشتنته
مثلا تو خونه ک نشستی در رو باز کن بگو من یه لحظه میرم و بدمیگردم(وقتی کسی هست)
بعدش به فاصله دو دقیقه برگرد تو خونه
اینطوری میدونه ک قرار نیست رها بشه!
همین روند رو بری جلو اکی میشه

سوال های مرتبط