۷ پاسخ

شدیدا درکت میکنم
۲ تا پسر شبطون لجباز غد بهونه گیر دارم
همش دعوا و بزن بزن
کل روز به هیج‌کاری نمیرسم
اخر شب دارم‌کارانو انجام‌میدم
در طی روز به زور ففط اشمزی میکنم همین
خیلی خسته ام کم‌اوردم
همش‌هم به هودم‌چسبیدن‌میش هیچ کس نمیمونن حتی باباشون

عزیزم خدا به ما دوقلودارها توان بده واقعا شرایطمون سختهههه
کاملا میفهمم چی میگی

با دکتر مشورت کن عزیزم حتما
من اسنترا میخورم خیلی ریلکس شدم

من الان دیگه نزدیک ۴ سالشونه روانیم دارن میکنن از لجبازی و دعوا کردن و کار خرابی مغزم داغونه

با تموم وجودم میفهممت عزیزم بیا بغلم🥺🥺🫂

همه همینیم خواهر

عزیزم خدا توان بده بهت منم یکی دارم بعضی وقتا کم میارم شما ک حق داری کمکی نداری؟

سوال های مرتبط

مامان نلین مامان نلین ۲ سالگی
اومدم خودمو خالی کنم برم
نلین هیچجوره از روی پا خوابیدن دست نمی کشه هر کاری بگی کردم فقط هم میگه مامان مامان از دو سه هفته دیگه مونده بود دوسالش بشه لجبازی نلین و وابستگیش به من شروع شد از خواب بیدار میشه میگه مامان بیا بغلم کن مامان بیا ماساژم بده من هر جا یه لحظه دراز بکشم مثل این بچه پیشی ها میاد خودشو از پشت می چسبونه صورتشو می چسبونه میگه مامان عاشقتم مامان دوست دارما تمام این کارها رو خودم از نوزادی براش انجام دادم که الان عادت کرده و وابسته اش هستش از ماساژ از لالایی خوندن از یه روزگیش به صورت یکطرفه می خوابید و من بغلش میکردم و کاملا احساس آرامش می‌کرد الان هم کم نکردم این کارهامو ولی الان شدید پا درد و کمر درد دارم یه جور وحشتناک درد دارم به زور دارم تحمل می کنم تمام این کارها رو انجام بدم الان هم نمیخام اذیتش کنم چون توی سن حساسی هستش نمیخام آسیب ببینه فقط اومدم اینجا بنویسم شاید سبک شدم چقدر مادر بودن و زن بودن سخته در عین حالی که درد داریی از اونورم باید حواست به زندگیت به همسرت به بچه ات به خونه ات به آدم‌های اصلی زندگیت همه باید باشه