۵ پاسخ

خدالعنت کنه ما بخاطر اینجور مسائل الان دنبال خونه‌ایم پدرشوهرم میگه هرجور شده از اینجا بریم میگه پسرام آخر میزنن یهو می‌*کشن اینجا آنوقت بدبخت میشم شوهره من باز یکم آرومه ولی برادرشوهرم نه اصلا زودقاطی میکنه
بعد برای ما پیدا کردن خونه جدید خیلی سخته ما تو خونه کوچیک نبودیم نمیتونم زندگی کنیم الانم همه آپارتمانی ما واقعا تک آپارتمان حفه میشیم ولی کلا باید ۳تامون تو یه ساختمون باشیم یجا مثل همینجا که هستیم ولی محله خلوت‌تر

نه زنگ بزن ازکجا میخواد بفهمه تویی

یه شب از خونه برید بیرون زنگ بزنید بیان جمعش کنن بعد هم بگو ما نبودیم اینجا

خیلی همسایه تاثیر داره تو خونه ....
شوهرم میگم بیا خونه خریدیم از این محل بریم میگه میترسم همسایه هامون بد باشن

*میخواست اضافیه*

سوال های مرتبط

مامان 🩵کیانم🩵 مامان 🩵کیانم🩵 ۲ سالگی
مامانا بچه های شما هم خیلی لجبازن؟؟؟؟
کیان که دیوونم کرده تازگی ها هم که به حدی اذیت هاش زیاد تر شده که مخم نمی‌کشه بقران
شوهرم که همیشه منو واسه دعوا کردن کیان دعوا میکنه ببینین دیگه به چه مرحله ای رسیده و این بچه ادیت میکنه اونم که خودشم چند روزه اعصاب و روان نداره
کیان ماشالله خیلی شر بوده به حدی که یه مدت با قرص اروم میکردم خودمو ولی الان اگه بگم پوستمو کنده دروغ نگفتم
به شوهرم میگم از بچه ترسیده شدم
خواهرشوهر من سالی یکی دوبار میاد خونه مامانش که طبقه پایین مایه
یک روز اومده بود این کیان رو بغل کرد رفت پایین ینی فکر کنین یک بعدازظهر تا شب ۱۰بار گفت این چه بچه ایه من سه تا پسر دارم اذیت های سه تاشون روی هم اندازه این پسره نمیشه
ینی سرشو گرفته بود از درد
تعجب کرده بود
منم واقعا دیگه نمیکشم خیلی خسته شدم
بدتر این که تازگی ها خیلی بدتر شده خیلی هاااا از وقتی که دیگه تقریبا ۲سالش شد
البته میدونم توی این سن بیشتر بچه ها همینن ولی میخوام بدونم شما چجوری کنار میاین من که توی سرم هم فولاد بزارن از دست این بچه کم میارم باز
مامان قلبها مامان قلبها ۲ سالگی
نمیدونم به بعضی ها چه بایدد گفت اقا خواهشا فرهنگ داشته باشین بیشر عزایزان میدونن پسرم طبقه پایین پیش مادرشوهرمه از بچگی حالا دختر بزرگم و دو دختر دیگه‌م پیش خودمن این دوتا چند شب پیش خونه‌مون سرد بود صبح بینی و گلوشون کیپ شد و سرفه داشتن شب ها اصلا اصلا این چند روز بیرون نبردمشون که پسرم نیاد پیششون مریض بشه گفتم اون که سالمه فرقشون چیه اون بدنش ضعیفتر هست الان دو روز پیش ی بی خدایی بگم پسر عمه شوهررم زنش هی نمیاد خونه پدرشوهر من و برای عید نیومد اومده عید دیدنی بعد پسر عمه شوهرم از دهنش پریده که پسرم تب گرفته اصلا نتونسته ی هفته حتی چشماش باز کنه و سردرد شدید خوب نشده اومدن خونه مادر شوهرم منم که نفرت دارم از زنش نرفتم طبقه پایین پیششون چون خیلی حرمت زنش رو گرفتم و پشت سرم ۱۰۰بار بد گفت و ...الان پسرم از شدت نب از دیشب افتاده و فقط بروفن دادم دکترش امروز نیست خدا لعنتتون کنه مریضین چرا میرین جایی که بچه کوچک هست میرم پایین هی بیقراری میکنه میگم این دوتا دختر رو ببرم پیشش تا بازی کنه تب یادش بره کم بهانه بیاره میترسم اینا تب اون رو بگیرن دلم براشون میسوزه نمیدونم چیکار کنم اعصابم خرابه خدا لعنتشون کنخ
مامان سفید برفی❄ مامان سفید برفی❄ ۲ سالگی
مادر از خیلی وقته پیش مخ من رو خورده بود که بچه رو از پوشک بگیر چون بندر هوا گرمه عرق سوز میشد دخترم میگفت گناه داره و....
یکی فامیل ها دخترش از دختر من ۲ ماه بزرگتره اون دخترش رو کامل از پوشک گرفته هی اصرار به من که از پوشک بگیرش گناه داره وعرق سوز میشه و....
بعد من همش به مامانم و این خانومه میگفتم زوده گناه داره دخترم هنوز آمادگیش رو نداره اذیت میشه انقدر مادرم مخم خورد عصبیم کرد شروع کردم از پوشک گرفتن عصر تا شب قبل خواب چون بیرون میریم پوشکش میکنم از بعد خوابش تا فردا عصرش بدون پوشک توی این چند مدت بچم از استرس یبوست شد میبرمش جیش کنه بهونه میگیره عصبی میشه جیش هم نمیکنه اصلا توی این چند وقت کلا هم خودم عصبی شدم هم بچه همش مامانم میگفت بچه فلانی ببین مامانش از پوشک گرفتتش و....
امروز دیگه عصبی شدم بحثم شد باهاش گفتم بچه با بچه فرق داره چون اون بچه اش راحت از پوشک گرفته دلیل نیست بچه من الان بشه از پوشک گرفت🤕🤕
من خودم کتاب روانشناسی دارم نوشته بود اصلا بچه هاتون زیر دو سال نگیرید از پوشک
خانوما چیکار کنم الان؟ بخدا موندم چیکار کنم دوباره کامل پوشکش کنم؟ 😭
یجا توی کتاب روانشناسی خوندم اگه شروع به پوشک گرفتن کردید دوباره نباید پوشک کنید
البته من عصر تا شب دخترم پوشک میکنم نمیدونم الان چیکار کنم🥲
مامان دخترنازم زهرا مامان دخترنازم زهرا ۲ سالگی
سلام خواهرا تو رو خدا بهم دلداری بگید بهم بگید واقعا این علائم علائم تشنج بوده
خانما من ۱۰ روز پیش دخترم با علائم عفونت ریه و تب بستری کردم همون شب اول بستری با شیاف و استا تبش پایین نیومد همینجور که بهش سرم وصل بود دخترم شکمش نفخ شدید کرد خیلی بی قرار شد حتی صورتش حس کردم ورم کرد تمام بدنش ابی شد مثل حالت خفگی اکسیژنش پایین اومد بزور نفس می‌کشید دست و پاش ودهانش شروع به لرزیدن کرد که فقط جیغ میزدم تا بهش آمپول و اکسیژن و۳ تا شیاف دادن تا آروم شد خداروشکر که دکتر گفت تشنج هست حتما باید ببری مغزو اعصاب و نوار مغز تو شهرمون نداریم پس فردا نوبت گرفتم ببرم بندر عباس ولی دلم خونه خیلی میترسم من یه دختر ۲ ساله بخاطر تشنج از دست دادم الان این میمیرم چیزیش بشه کسی میدونه دور از جون علائم تشنج چیه چطوری
چون من اون دخترم تشنجش بدون تب بود فق بی حال میشد صورتش زرد میشد چشماش سفید میشد این علائمش یه طور دیگه است میشه یعنی تشنج نباشه دارم دیونه میشم
مامان دلوین مامان دلوین ۲ سالگی
دلم خیلی گرفته...دخترم با بدبختی تازه خوابید....من آدم حسودی نیستم ولی واقعاً حسودیم میشه به کسایی که خونواده هاشون حمایتشون میکنن تو بچه داری ملی کمک اشون میکنن... ایشالله خدا برای هم دیگه نگهشون داره...ای کاش خونواده منم یکم کمکم میکردن...ی ماه پیش آنقدر فشار اومد بهم دخترمو با پرویی بردم گذاشتم خونه مامانم یروز اونجا باشه منم استراحت کنم شب برم بیارمش ...بهش گفتم مامان دیگه خسته شدم کم آوردم کمکم کن هفته ای یکبار صبح بیارم نگهش دار تا شب من یکم مغزم آزاد بشه گفت باشه بیار هفته بعدش هم بردم...بعد رفت مشهد ی هفته نبود اومد هم روزی یکساعت باید مامانشو میبرد فیزیوتراپی من دیگه بچه رو نبردم اونم هیچی نگفت منتظر بودم پنجشنبه و جمعه قبلی بهم بگه بچه رو بیار آخه هی به از زبون بچه میگفتم مامانی کی منو نگه می‌داری مامانم خسته شده منم این چند هفته کمر درد شدید داشتم ،دیدم پنجشنبه و جمعه خبری ازش نشد ...همش میگفتم خسته ام و فلان..بعد فهمیدم نشسته برای خواهرم بارونی دوخته و برای خودش شلوار دوخته .. دلش به حال من بدبخت هم نسوخته...مادر من جوونه سنی ندارن...منم شوهرم شبها ۱۰ و نیم شب میاد علنآ با بچه همش تنهام تو خونه ..هر دو سه ماه یکبار دعوت کنم میاد سر میزنم بهم وگرنه من همش میرم هفته ای دوبار بعد از سرکار با شوهرم دو سه ساعت میشینیم میایم....اونوقت فامیلمون با من زاییده از شنبه تا چهارشنبه می‌ره سرکار مامانش میاد خونش قشنگ بچه رو نگه میداره... پنجشنبه و جمعه هم این می‌ره خونه مامانش ... خدا حفظشون کنه برای هم ...ولی منم دوست داشتم مادرم یذره حمایتم کنه یذره دلش به حالم بسوزه نمیگه این دخترم کنر درد شدید گرفته زانو درد داره بچه اشم که خیلی اذیتش می‌کنه همش هم دست تنهاس