بعد کلا این چند وقت اوایل پشت زنه درمیومد بعد اون روز که متوجه حساسیتم شده اصلا هرچی حرف زنه رو میزنم یک کلام حرف نمیزنه خوب بگه یا بد فقط سکوت میکنه و سرشو میندازه زیر
مثلا میگفتم حاملم سرشب زمستون با سروصدا ترسیدم کی میخوان تمومش کنن ما بخوابیم میگفت خب حتما کارگرش نیومد روز نتونسته کار کنه یکسال آشغال ساخت و سازشون تو زمین روبرویی ریخته که خودشون نمیتونن درست ماشین شون پارک کنن
پسره میاد ماشین میزنه پشت درخونه ما شوهرم با چه تبحری ماشین میاره داخل خداشاهده یکبار نگفت چرا ماشینش اینجور میزنه بعد دیشب خونه بغلی ماشینشون همه جا پارک بود میگه خونش بغله ماشین شون جلو خونه ما من گفتم اشکالی نداره دیگه یک کلام حرف نزدم سوال پرسید اشکالی نداره؟! به حالت تعجب هیچی جوابش ندادم حتی نگاهشم نکردم
یا من با بچه کوچک یا حامله بودم دقیقا اول کوچه ماشین پسر همیشه پارک بود هیچوقت سرویس دخترم و اژانس یا حتی داداش و اقوامم نتونستن بیان داخل همش من میخواستم با اون وصعیتم و وسیله برم تا سر کوچه هرچی میگفتم به پسره بگو میگفت همسایه ن زشته یا اینکه اصلا عکس العملی نشون نمیده فقط گوش میداد

۰ پاسخ

سوال های مرتبط