بچها
امروز رفتیم پارک ماه‌گرد دلی رو بگیریم و ....
مادرم از خواهر کوچیکم اومد عکس بگیر از فضای سبز یهو یکی اومد گفت از ما فیلم میگیری 😐😐😐😐
مامانم گفت ن و من چیکار ب شما دارم و .....
پسره گفت من داشتم شلوارمو درست میکردم ، مامانم گفت ب من چ پسرم برو ...
رفتیم دیدم واااای داشت با یه پسره کار بد میکرد 😐
بچها وسط پارک پشت درختاااااا😐😐😐😐😐
هنوز تو شوکم

۷ پاسخ

پسربا پسر؟

یا خداااا😳😳😳😳 چند ساله بودن؟

😑😑😑😑😑😑

درخواست میدی جانم😘🤍

وای مغزم رگ به رگ شد 🤯
مثل اینستا ک برای جذب فالوور و ویو فیلم‌های مزخرف میسازن و این کارارو عادی انگاری می کنن😡همینهارو میبینن و واقعا انجام میدن
عکسهای ماهگرد رو بزار ببینیم اگه مایل هستید🥰

😐😐😐

🫠🫠پشمااااااااام آشغالا

مقالات مرتبط

واکسن ب ث ژ
واکسن ب ث ژ در بدو تولد و علت ماندن جای واکسن
عوارض واکسن ب ث ژ
عوارض واکسن ب ث ژ (BCG) بعد از تزریق در کودکان
کتاب خواندن برای کودک از بارداری
کتاب خواندن برای کودک از بارداری
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن

سوال های مرتبط

مامان الین مامان الین ۱۲ ماهگی
دیشب با مامانینا رفتیم پارک سیمرغ الین رو سوار قطار کردیم انقد خوشش اومد 4،5دقیقه چرخید
مشاهده ۲ پاسخ
مامان دخترمامان مامان دخترمامان ۱۳ ماهگی
بچها دیشب ب دخترم کدو سبز اینا دادم فکر کنم ادویه داشت بدنش دیدم با وسط پاهاش ریخته بیزون سیتریزین بدم؟
مشاهده ۲ پاسخ
مامان پسر قشنگم مامان پسر قشنگم ۱۱ ماهگی
امروز بخاطر یه ختمی مجبور شدم پسرم و کمتر از نیم ساعت بزارم خونه مادر شوهرم ، بچه خواهر شوهرمم اونجا بوو ۴۰ روز از پسر من کوچیکتره،
پسر منم خیلی جیغ جیغو شده
نگو ما رفتنی پسرم جیغ زده اونم بیدار شده ، بعد دوتایی شروع کردن گریه کردن



وقتی من اومدم پسر اون یکی خواهر شوهرم که بزرگه برام تعریف کرد بعد گفت مامانی انقد امیر محمد(پسر من ) رو دعوا کرده
مادر شوهرم داشت سکته می‌کرد از اینکه بمن گفت
از اونموقع یعنی انگار یه وزنه ۱۰۰۰ کیلویی رو قلبمه وقتی تصور می‌کنم من نبودم کسی به بچم چیزی گفته 😭😭😭
مشاهده ۱۱ پاسخ
مامان آوینا🐣💕 مامان آوینا🐣💕 ۱۵ ماهگی
وای بیاین خواب دیشبم رو براتون تعریف کنم‌یعنی ت خواب داشتم سکته میکردم

خواب دیدم ت اتاق عملم دارم سزارین میشم اصلا هم حبر نداشتم حاملم یهو درد داشتم بردنم اتاق عمل همونجام عمل کردن یعنی همون خط دوباره بردین وای ی پسر خشگل بود صدای گریش آوردنش چ موهای سیاه بزرگی داشت انگاری چیده بوده تمیز تمیز بود انکار مدل آلمانی چیده بود 🥲😭😭😂😂😂
بعد هیچی نداشت ن لباس ن‌پستونک ن شیشه من یعنی اصلا خبر نداشتم حامله ک براش بگیرم😂😂😂ب باباش گفتم برو براش پستونک بگیر گفت پول ندارم گفتم برو شیر بگیر گفت ندارم چرا آوردیش حالا چیکار کنیم منم گریه میکردم😂😂😂😂🤣
بعد اومدیم خونه شوهرم گقت اوینا بده من کنار خودم بخابونم اون رو تخت اوینا بخوابون گفتم ن برو واسه اوینا تخت جدا بگیر بعد من این میزارم اینجا🤣🤣😂😂
وای چ خوابی بود پشمام ولی خدایی پسرم‌خیلی خوشگل بود مخصوصا موهاش هنوز چهرش جلو چشممه😂😂🤣🤣
اسمش هم خالم گفت رادمان بزارین گفتم ننننن🤣😂🥲
نمیدونم چ تعبیری داره ولی خدا الان بهم نده ن شرایط روحی دارم ن مالی
مشاهده ۲ پاسخ
مامان ꜱʜᴀʜᴀɴ مامان ꜱʜᴀʜᴀɴ ۱۱ ماهگی
شما کدومش و میدید ؟
من آدزوفر میدم اون روز یکی از مامانا گفت ویتامین ب نداره به دکترش گفتم گفت ویتامین ب رو از شیرخشک دریافت می‌کنه و همین رو ادامه بده
الان جیگرم جستجو کردم دیدم لیپوزوفر مولتی هم مثل اون هم آهن داره هم مولتی با این تفاوت که ویتامین ب هم داره . قبلاً مولتی جدا آهن هم لیپوزوفر میدادم نمی‌خورد آهن رو. ؛ ویتامین هایی که هرکدام داره داخل عکس مشخصه ✅ .
مشاهده ۸ پاسخ
مامان شازده کوچولو💎 مامان شازده کوچولو💎 ۹ ماهگی
داستان حقیقی یکی از شما
سارا
پارت ۲۹

پلیس اومد و نسبت ما رو پرسید که گفتم پرستارشم.
به طالبی زنگ زدم، دعوام کرد...
بدش اومد، گفت چرا بدون اجازه من بردیدش دکتر؟
گفتم خب چیکار میکردم؟ صبر میکردم بچه بمیره؟ گفت اره!!!!
اونجا بود که فهمیدم این میخواسته بچه یه چیزیش بشه، بندازه گردن ما.
خودشم خلاص شه از دست بچه!!!
خلاصه اون بیمارستان قبولش نکردن و سریع انتقالش دادن تهران.
چون ما ساکن کاشان بودیم،مامانم همراه بچه رفت.طفل معصوم با اکسیژن نفس میکشید.
اونجا هم دکترها امیدی به موندن بچه نداشتن.
هرچی زنگ میزدم به مامانم که ترو خدا عکسش رو بفرست ببینمش، قبول نمیکرد.
میدونست دلش رو ندارم.
هرچی التماس میکردم بزار منم بیام پیشش میگفت خواهر و برادرت رو به کی بسپارم بعدم بیای که جون دادن بچه رو با چشمت ببینی؟ نمیزاشت که نمیزاشت...
دیگه به بدبختی از طالبی شماره زنش رو گرفتم.
زنگ زدم بهش، حال بچشو توضیح دادم،بهش گفتم داره میمیره تروخدا لجبازیتون رو بزار کنار و بیا دیدن بچه ت.
فقط گریه میکرد میگفت نمیتونم.
بعد توضیح داد که از یه قوم لر هستن.اختیارش دست پدر و برادرهاشه.
اونا هم چون هیز بازیای طالبی رو دیدن گفتن الا و بلا باید طلاقت رو بگیری اونم بدون بچه ت‌.
دیگه شماره زن طالبی رو دادم به مامانم.
کلی مامانم باهاش حرف زد، عکس و فیلم بچه رو فرستاد.اما میگفت اختیارش دست داداشهاش هستش.
مشاهده ۱۹ پاسخ
مامان مهدیار مامان مهدیار ۱۲ ماهگی
❌خوشحال ترینم😍 ۱۴۰۴/۵/۲۷
امروز پسرم اولین کلمه اش رو برای بار اول گفت، گفتش :بابا🥺🥲
من توی اتاق پذیرایی بودم و پسرم توی هال، رفتش پیش مادرم گفت بابا، امروز چهار بار گفت🥰
پ ن، عکس پایین برای دوران نوزادیشه که تازه یاد گرفته بود موهای سرش رو بکشه😄
مشاهده ۶ پاسخ
مامان بشه هام و آنیل مامان بشه هام و آنیل ۱۲ ماهگی
خانمایی که شیرخشک میدید لطفا همه جواب بدید❤من چند روز پیش رفتم داروخانه کد ملیه آنیلو دادم، گفت چهارتا از سهمش مونده، درصورتی که ما هیچی از شیرخشکاش نگرفته بودیم، دیگه از اونجا که کم میومد کدملی یکی از اقوام رو گرفتیم، رفتیم داروخانه دوتا بهمون داد و گفت تموم سهمیه این ماه رو دریافت کردید، درصورتی که ما فقط دوتا باهاش گرفته بودیم بازم کم اومد که شوهرم کدملی بچه دوستش که احتیاج نداشت رو ازش گرفت، اینبار رفتیم داروخانه کلا پنج تا بهمون داد، بعد امشب بیرون بودیم رفتیم که دوتا دیگه بگیریم گفت سهمیه اش تموم شده، ۸تا دریافت کردید، درصورتیکه بازم ما فقط پنج تا گرفته بودیم😑به نظرتون سیستما خرابن یا داروخانه ها دزدی کردن؟ آخه از چندتا داروخانه دیگه پرسیدیم میگفتن امکان نداره سیستم اشتباه کنه
مشاهده ۸ پاسخ
مامان طاها۵ساله ونورا مامان طاها۵ساله ونورا ۱۳ ماهگی
سلام مامانا خوبید دخترم دستشو کرد داخل حلیم سوخت بد ما اومدیم بیرون یعنی دارم اساس کشی میکنم رفتیم صبحونه بخوریم این اتفاق افتاد بد دخترم تمام راه از گریه حلاک شد شیون کرد این وسط بابام گیر داده دستشو بزار رو یخ اروم بشه یه بار امتحان کردم بدتر شد بد دخترم گریه میکرد کلافه شده بودم دنبال پماد میگشتم بابام هی حرفشو تکرار میکرد من اعصبی شدم داد زدم یه لحظ همه تون ساکتشید بابام گفت تو بلد نیستی بچه نگه داری بقیه چیکار کنن بحثمون شد لنظرتون من مقصر
مشاهده ۴ پاسخ
مامان آریا مامان آریا ۱۰ ماهگی
داشتم اشپزی میکردم دختر ۱۰ سالم با انگشت داشت میکرد تو گوشم پسرم یعنی داخلش بود گفت کثیف داشتم تمیز میکردم ۸ ماهشه برای پرده گوشش مشکلی پیش میاد خواهش میکنم جواب بدین
مشاهده ۳ پاسخ
مامان دوقلوهای زیبا مامان دوقلوهای زیبا ۱۴ ماهگی
خانوما دختر من تا شنبه شب راحت میخوابید شبا بردمش دکترم برا چکاب گفت خداروشکر چیزیش نیست یکشنبه رفتیم یکم دور زدیم با ماشین و رفتیم باغمون یه سر زدیم اومدیم خونه از عصر یکشنبه همش داره گریه میکنه اصلا یه دیقه نمیمونه اخه دکتر گفت چیزیشم نیست شبام نمیخوابه از چیه کسی تجربه داره؟
مشاهده ۴ پاسخ
مامان هیرمان مامان هیرمان ۱۵ ماهگی
وایییی مامانا ی‌چیزی یادم اومد 🤣زمانی کع هیرمان ب دنیا اومد بود زردی داشت دوروز هم‌بستری شد بعد وقتی اوردیمش خونه پیرزن همیایمون امد خونمون گفت من ی راهکار براتون دارم ک این زردی از بدن بچتون سریغ بره ما هم گفتیم بگو‌. گفت مادر و پدر بچه باید برن حموم بعد غسل بگیرن بعدش موهای زائد بدنشون فقط موهای جای خصوصی ن جای دیگر اون بگیرن باهم قاطیشون بکنید بعد با ی نخ ببندیشون ب شونع ی راست بچه زردیش میره شما بگین اخه این حرفع ،😶🤨🤔
مشاهده ۱۶ پاسخ
مامان پسرکوچولو مامان پسرکوچولو ۱۴ ماهگی
سلام خانما اومدم ب چیزی بگم واقعا وزن بچتونو با ی بچه دیگ مقایسه نکنید من تو مطب دکتر بودم پسر من ۸ماهگی ۸۳۰۰بود ی خانم دیگ بچش همین پسر من بود با وزن ۱۱کیلو و با غرور نگاه میکرد هی می‌گفت الهی پسرت چ ریزه درجا گفتم اولا خداروشکر ک سالمه پوما درباره قانون سه ب چیزی شنیدی گفت ن گفتم یعنی ب تو چ ب من چ ب ما چ
چپ چپ نگاه کرد گفتم ببین من دوتا بچه هامو با هم مقایسه نمیکنم چون هم تغذیشون فرق داشته هم شرایط رفلاکس و الرزیشون بعد تو میای بچتو با بچه من مقایسه میکنی ی سر تکون داد گفت من منظوری نداشتم ببخشید 😅
مشاهده ۵ پاسخ
مامان هاکان مامان هاکان ۱۵ ماهگی
مامانا یکی از فامیلای ما امشب اومد مهمونی بچش ۸ماه ونیم نمیتونه بشینه وزنش میگه زیر نموداره به من گفت مشکل داره نمیتونه بشینه من نمیدونم چی بهش بگم چون بچه ی خودم از ۶ماهگی نشسته به نظر شما مشکل داره
مشاهده ۸ پاسخ
مامان آلبالو مامان آلبالو ۱۴ ماهگی
من موندم ماهگرد از کجا اومد جشن های غیر ضروری بنظرم که همینکه از کارای بامزه بچه ها فیلم وعکس بگیریم بیشتر به دل میشینه البته هرکه نظری داره نظر شما چیه؟
مشاهده ۱۲ پاسخ