۳ پاسخ

پسرداداشم همینجوری بود.. یه مردسرفلکه سرکتاب بازمیکرد. مامانم سرکتاب براش بازکردخوب شد.... وااای ایقدرسراعصاب بودبدون دلیل گریه میکردوول کن نبودتاخسته میشدیایکی مخشومیزدتاتموم میکرد

پسر منم همینطوره صب بیدار میشه تا یساعت نق ک کنارم بشین دستمو میچسبه میگ دسشویی نرو چایی نزار اگ زودتر از او بیدار بشم قشقرقی میکنه ک چرا پاشدی باید کنارم باشی

سخته خیلی برات سر حال نمیشه دیگ بعضیا اونجوری هستن عصابشون ب هم می‌ریزه من خودمم گاهی اونجوری هستم شوهرمم قبلا اونجوری بود تا چند ساعت حرف نمی‌زد باهامون

سوال های مرتبط