بچه ها دخترم خواب بود شوهرم پسرمو اورد روزا میارتش ک بره سرکار شبا میبرتش شباییم ک نیست بازم اینجاس .صبح پسرم تا اومد دخترمو بیدار کرد شرو کرد ب گریه دخترم و هرکار میکردم ساکت نمیشد .ب شوهرم زنگ زدم گفتم چرا میاریش تو پول در میاری مگه هزار تومن ب من میدی هردوشونو من نگه دارم یکیشونو خودت نگه دار گفت وظیفته بعدشم بیا جهازاتو وردار ببر ع ن ط ر نمیخوام شکلتو ببینم بیا جهازاتو ببر گورتو گم کن از زندگیم برو
مادرشم اون روز گفت جهازاتو ببر شما باشین چیکار میکنین نصفه خونه رو مهریمه باباش ک خونه رو درست کرده داده.4روزه دیگه دادگاه نفقس ببرم پسرمو خونه مامانش؟ دو هفته دیگم عروسی دارن

بچه ها تو نزار پیششون شاید اذیتش کنن خونواده شوهرت

برو مهریه ت بزار اجرا نفقه هم بگیر دهنشونم سرویس کن ب وقتشم از دادگاه نامه بگیر برو جهازتو بردار بیار ی چوب کبریتم نزار بمونه خونه هم اگ نصفش مهریه ته بزاری فشار بگی یا خونه رو بردار پول منو بده یا سهم خودت بفروش ب من اینجور توام برو اذیتش کن

به نظرمن بچهات بزار جای شوهرت تا شوهرت سختی بکشه و بچها اذیتش کن اینجوری که ت نگه دار می‌داری خوشبحالش میشه راحته می‌ره خوشگذرونی

هیچکاری نکن اول فکراتو بکن ببین آخرین راه طلاقه ؟ اگر قصد صد در صد داری وکیل بگیر هیچکاری دیگه هم نکن وسیله هاتم نیار صبر کن دادگاه بگه

عزیزم مهریه حق هر زنیع تو مهرتو بزار اجرا رضایت اصلا نزن حتی اگه رفتی خونشون هم

اینا رفتن پیش وکیل
کار یادشون داده

مهریه تو بگیر بزار بچه ها پیش خودت باشن .بچه ها گناهیی ندارن با خواست و خودخواهی پدر مارا بدنیا میان

مامانش اینجوری میگفت .میگفت برو نفقتو بگیر تا حالش جا بیاد برو جهازتم بیار خرابشون نکنه از در دوستی وارد شده ولی معلوم نیست قصدشون چیه

دو هفته دیگه عروسی داداششه