۵ پاسخ

پسر من میگی فلان کار رو نکن بدتر میکنه مگه سکوت کنم یا بی اهمیتی که دیگه انجام نده،گاهی با تهدید گرفتن چیزی که دوستش داره!!
افتادیم تو فاز تربیت واقعا سخته،قدیم تهدید به دمپایی خوردن میشدیم کل تربیتمون بود الان باید صبورانه حرف بزنیم که لطمه به روح و روان و جسم نشه😅😅😅😅

دختر من وسط حرف زدنای ما میگه ساکت من خوابیدم هیچکس حرف نزنه انقدر میگه تا ساکت شیم😑😑😑

زور گفتن و پسر منم داره
دیشب زور کرده بود که داداشم بیاد پیشش بخوابه یکم میموحد داداشم میرف
میدید نیست جیغ و گریه دوباره داداشت میاومد و.....

اكثر رفتاراي بچتون نرماله. و زماني كه قهر ميكنه بي اعتنايي كنيد كه بفهمه كسي اهميت نميده. در ضمن اجازه نديد با پسر يا دخترعموش كه مشكل تربيتي داره تنها باشن يا كلا زياد باهم بازي كنن

اوه لجبازی ک طبیعی شاهانو اگ ببینی چیکارمیکنه،روانیم میکنه وقتی لج میکنه

سوال های مرتبط

مامان باران مامان باران ۲ سالگی
ی اتفاقی امشب افتاد امیدوارم سرزنشم نکنین
توی حیاط خونه مادرشوهر بودیم ک بچه جاریم اومد همسن‌دخترمه و اون پسره
باهم بازی میکردن و اینا من دوسشون دارم این جاریم رو و همچنین بچشو چون دست بزن هم نداره راحتم
همه چی خوب بود تا برادرشوهرم اومد که میشه عموی بچه ها
دختر من خیلی این عموش رو دوس داره البته همشونو دوس داره ولی اینو بیشتر دیده راحتتره کنارش از بدو ورودش بدون نگاه کردن ب دخترم رفت پسر جاریم بغل کرد باهاش حرف زد بازی کرد انداختش بالا و دخترم از همون اول انتظاری میکشید ک یه نیم نگاه بهش بندازه چندبار هم بصورت نا محسوس گفتم عمو اومده الان باهات بازی میکنه ولی این احمق حتی نیگاشم نکرد تهش دخترم ناراحت شد اونم وحشتنااااااک رفت تو کوچه اصلا دلم اتیش گرفت گریم‌گرفت
این بار اولش نبود کلا آدم مودییه حالم ازش بهم میخوره حالا میخواید بگید اشتباه میکنی نمیدونم ولی وقتی بچم اونجوری میشه قلبم تیکه میشه گندش بزنن
منم از شدت ناراحتی این موضوعو ب شوهرم گفتم چون از قدیم هی میگه من همه چیمو ب این داداشم میدم و این فلانه در حالی ک این آقا اصلا مودی تشریف داره و هزاران بار شنیدم پشت شوهرم بد میگه ولی هیچی نگفتم
نمیدونم چراایقد ناراحتم نظرتون کار درستی کردم‌گفتمش؟ فقط بچه من نیست که بچه اونم هست حق داره بدونه
مامان باران مامان باران ۲ سالگی
بگید ببرمش دکتر یا ن؟ اگه اره چ دکتری؟
بحث غر نیست اینارو مینویسم جون هرکی دوس دارین حقیقتو بگید من آگاه شم
دخترم بشدت لجباز شده دیگ واقعا تحت کنترل نیست چندتا مثال میزنم منظورمو متوجه شید و بهم بگید شماهم اره یا ن؟
مثلا تا بخوام لباسشو عوض کنم پدرم در میاره خودشو ب زمین میکوبه ک دستش نزنم
غذا میارم میذارم جلوش لحظه اولی همشو میپاشه با حرص علنا میخواد اذیتم کنه یا میذارم دهنش درش میاره
میگی نکن(باارامش بدون دعوا) خودشو ب زمین میکوبه قهر میکنه
اصلا چیزی بنام ارامش دیگ وجود نداره
یا گریه گریه ببرینم بیرون
خدا ب سر شاهده واسه حتی جوراب پوشیدنش هم داستان داریم دیگ حموم و اینا جای خود دارد بخدا می‌ترسی رو زمین بخوابی لگد کوبت میکنه ک پاشو دراز نکش می‌ترسی بری اشپزخونه میگه منم میخوام بیام غذا درست کنم میگی میسوزی جیغش میره هوا ک نه باید انجامش بدم میره دور یخچال هر کوفتی ک هست توشو خراب میکنه می‌ترسی چیزیش بگی
کلا ختم کلوم میخواد هرکاری دلش میخواد بکنه صدات در نیاد مدام باهاش بازی کنی و مدام بیرون باشی
این حتی از ربات هم برنمیاد 🥲🥲🥲🥲🥲
این حجم از گریه از لج از بد بودن طبیعیه؟؟؟ ب قران حقیقتشو بگید من باید بفهمم اگ طبیعی نیست