یه مدته اصلا حوصله بچه رو ندارم...مخصوصا که هم مریض و خستم.....هم اینکه مدام غر میزنه که یا بیرون بریم وقتی میبرمش برگشتنی مکافاتیه....به زور میارمش چنان جیغ و گریه زاری راه میندازه که نریم خونه....همش به وسیله های خطرناک دست میزنه هر چی برمیدارم یهو یه چی پیدا میکنه وقتی میگیرم شدیدا گریه میکنه.....تا یه چیزی مثل نمک و نخود لوبیا و این چیزا میبینه دوس دار پلاستیک شو بکنه پخش و پلا کنه وقتی بردارم خیلی گریه میکنه...از طرفی واقعا اعصابم‌نمیکشه از طرفیم عذاب وجدان میگیرم که نمیزارم کاری که میخواد بکنه لجبازی میکنه.....همش میترسم دچار تروما بشه ولی بند بند وجودم خسته...شما چیکار میکنین با خراب کاریاشون

والله خونه من عین جنگله ‌اصلآ برام‌مهم نیست میذارم هر کاری میخواد میکنه بعد هفته ای یبار اونم اگه توان داشته باشم تمیز میکنم ولی بیرون میریم دوس داره زود برگردیم خونه🤣🤣🤣

نخود لوبیا هم میترسم قورت بده بمونه گلوش ماکارانی شکلکی پختشو بریز جلوش با دستش ورز بده این کثیف کاریش بیشتره 🤣🤣🤣

اینطوری هم تو اذیت میشی هم اون الان ک هوا الودست چجور میبری بیرون با اسباب بازی سرگرمش کن .....من ی زیر انداز میندازم ی ظرفیو آب گرم میریزم ی چن دقیقه میزارم بچه باهاش بازی کنه سرگرم شه البته زمینم خیس میکنه ولی چاره چیه .....ارد میدم باهاش سرگرم میشه با ماکارانی شکلکی پخته شده هم میخوره هم بازی میکنه البته کثیف کاریش زیاده ولی باید تحمل کنیم من اعصاب نداشته باشم گناه بچم چیه .....

والا من هیچی سردست ندارم چون‌تیکه تیکه اش میکنه حتی ب نون هم رحم نمیکنه کوچیک کوچیک میکنه میریزه تو‌کل خونه... بیرونم میریم بزور با گریه میاد هرکیم‌میاد خونمون‌گریه میکنه دنبالش ک ببرنش بیرون ولی من باهاش کنار اومدم روزی نیم‌ساعت میبرمش‌ظهرا تو کوچه دیگ الان تو‌سن حساسین‌ باید حواسمون‌باشه اعصابمونم‌فولادی کنیم

عزیزم بخاطر مریصیتونم هست که یخورده بیحوصله شدی انشاالله زودی خوب بشید. کلا بچه ها همینن مسر منم همش بیرون میخواد تا میخوایم برگردیم جیغ و داده من کلا سعی میکنم جیغ و گریه راه میندازه بچگونه صحبت کنم باهاش و الکی یه دداستان سر هم کنم تا گریه اش بند بیاد تو خونمونم که شبیه جنگل آمازونه انگار بمب ترکیده فعلا باید صبور باشیم تا بزرگ بشن😅🌹

تحمل دیک آخر شب دلم میخواد زار بزنم