شمام باید دائما ب شوهراتون یاد بدین جلو بچه چی بگن؟ینی دیگ زبونم در اورده بس میگم انقدر ب بچه نگو گریه نکن
انقد نگو اول غذاتو بخور تا فلان کار برات انجام بدم
انقد با تندی نگو مسواک بزن و مسواک نگیر دستت بیفت ب جون دندونای بچه بذار من بازی همه رو حل میکنم
تا نیکی گریه میکنه باشه باشه بابا گریه نکن میگیرم چقد دیگ توضیح بدم چقدر تذکر بدم بچه رو بد اورده
مال شمام اینجورین؟

مردا همشون بچه‌ان
فقط ظاهرا قد کشیدن و بزرگ شدن
من همیشه به شوهرم میگم دوتا پسر دارم

نه خداروشکر شوهر من چیزی میخاد بخره برا دخترم مستقیم نمیده ب خود بچه مخفیانه میده ب من ..ب مغازه هم عادتش ندادیم .. مسواک زدنم والا من خودم خسته میشم دخترم با اشتیاق دوس داره طولانی مسواک بزنه

من فک میکنم علی‌رغم اینکه بعضی از کارهای همسرهامون در رابطه با بچه شاید مورد تأیید ما نباشه یا ما، به عنوان مادر، فک کنیم بهتر می‌تونیم اون کار رو انجام بدیم بهتره بذاریم رابطه‌شون رو با بچه بسازن. شاید تذکرهای زیاد ما پدرها رو دلزده کنه و باعث بشه از بچه و کارهاش فاصله بگیرن و این آسیبش بیشتره

آره شوهرمنم همینه

نه خداروشکر تو پروسه بچه داری خیلی خوبه 😅

تو این مورد ما برعکسیم🤦‍♀️ متاسفانه من زود از کوره درمیرم ولی همسرم بهتر میتونه مدیریت کنه و آرومش کنه..من خودم دارم رو خودم کار میکنم که بهتر بشم ان شاالله

آره اعتقادی نداره به روانشناسی

وای منم خیلی بهش میگم گریه نکن چیزیو میخواد بهش ندم گریه می‌کنه منم عصبی میم با هیچیم حواسش پرت نمیشه هی بهش میگم گریه نکن ینی بده؟

‌شوهر آشغال من ک چی ک هر شب میگم بچه رو نبر بیرون شبا تا توی ماشین بخابه ولی نفهمید ک اللن بچم دو سالشه هنوز با ماشین باید بخوابه
هرچند دیگ رفتم دادگاه ازش شکایت کردم و کلا تو پروسه طلاق افتادم یک هفته هم هست بچه رو ندیدم برده خونه مادرسگش

باج میده شرطی بارش میاره اینطور
شوهر من چون خودش شرطی بار نیومده نمیگه اصلا بلد نیست
ولی مثلا کارای دیگه داره مثلاً من خودمو کشتم تا یاد گرفت شبا که گریه می‌کنه نباید باش حرف بزنی بذار خودم آرومش میکنم

من خودم بدترم😔