۱۰ پاسخ

من بچه ی اولم پسر بود این یکی دختره .جنسیت رو گفتم دختره گفت حالا ممکنه تغییر کنه من به سونو باور ندارم.منم از لجم گفتم امیدوارم دختر بمونه چون پسرتون دختر دوست داره دیگه دهنش بسته شد .ولی در کل بی خیال باش چیزی هم نتونسای بی خیال باشی جواب بده

من وقتی بچم دختر شد خانواده شوهرم گفتن اشکالی نداره دختر پسر فرقی نداره ولی همین حرفشون تا ابد تو ذهنم میمونه

😂خدا بهت رحم کرده که پسر شده ها

خانواده شوهر من خیلی باشعورن خدایی اصلا دختر پسر واسشون فرق نداره و همش میگن هر چی خدا بده رو چشممون میذاریم دختر کم دارن و خیلی ذوق دختر می کنن ولی واقعا واسشون فرقی نداره کلا بچه دوستن من اصلا تحمل این حرفای مادرشوهرتو اصلا ندارم😡اگه من بودم دعوام میشد باهاش

خداروشکر عزیزم انشالله بسلامتی فارغ بشی فقط عرق کاسنی بگیر بجای اب بخور هم الان هم بعدزایمانت بخورکه گرمی زیادباز بچه شیرت میخوره زردی نگیره منکه ارزوم بود دخترداربشم که نشد اما این حرفم به شمانیست به بقیه پیام هاکه ازبقیه خوندم میگم این طبیعیه که خانواده شوهر دلشون یه نوه پسر بخواد ونباید به دل گرفت بچه رو خدامیده اوناهم مثل مابا سختی باردارشدن باامیدوارزو بچه بزرگ کردن حالاش ه شوهر ما وقرارنیست بی حرمتی کنیم خودمون فردا مادرشوهرمیشیم چرخ فلک گردهست بایدجوری کشت کنیم که درآینده بتونیم درو کنیم

پس چرا خانواده ما معمولی نیستن 😂😂
هم خانواده همسرم هم خانواده خودم دوست داشتن دختر بشه برادرشوهرم گفت دختر بشه شیرینی میدم بهت البته کلا خانواده تک دختریم از دو طرف بنده خدا ها دختر ندیدن

از اینجور دسته آدم‌ها نباید انتظار بیشتری داشت اینا هنوز تو دوره شورت علی خان قاجار گیر کردن …میخاست بگی خب خداروشکر کن تاج و تختت بدون وارث نمیمونه😂

خدا بهت رحم کرده

منم مادرشوهرم رومخه ولی از وسطای حاملگی سعی کردم ب پشمم بگیرمش خیلی کاراش عاقلانه نیس از نظر من

🤭🤭🤭باز خدارو شکر چیزی ک میخاسته شده 🤭خدا نگهش داره

سوال های مرتبط

مامان ⁦´⁠•⁠ᴥ•`آهو مامان ⁦´⁠•⁠ᴥ•`آهو ۶ ماهگی
بعد پیاده روی درد گرفتم رفتیم بیمارستان مستقیم رفتیم زایشگاه امیرالمومنین گفتم درد دارم بچه خودشو سفت می‌کنه گفتن برو دراز بکش معاینه کنیم خیلی درد بدی گرفتم این چند روز اما خب سریع قطع میشد نیم ساعت زمان میبرد معاینه کرد گفت یک سانت باز شد بلاخره بعد کلی پیاده روی شیاف دمنوش ورزش رابطه هزار مدل کار انجام دادم خوشحال شدم ولی خب بازم کمه و من دوست داشتم اردیبهشت به دنیا بیاد اما اینطور که مشخصه خردادی داره میشه که من دوست ندارم بعد معاینه خانم ماما پرسید میخای اینجا زایمان کنی گفتم آره گفت ماما گرفتی گفتم یکیو معرفی کردن اینجا بهم شمارشم دارم ولی هنوز نشد ببینمش خانم احمدی بعد گفت اینجاست میخای ببینیش گفتم آره حالا جالبه من بیشتر برا این رفتم بیمارستان که بتونم خانم احمدیو ببینم چندین روزه که منتظرم ببینمش ونمیشد صداش زد اومد چه خانمیییی بود ماه بود چقد مهربون بود وقتی دیدمش یه حس آرامش عجیبی بهم دست داد خیلی رفتارش خوب بود پرسید برا بیمه و... منم که شناخت چون بهش پیام داده بودم از چند روز قبل خیلی تحویل گرفت بعد گفتم که تکمیلی داریم بیمه گفت چرا میای اینجا نیا برو آریا خصوصی اگر بیای اینجا من فقط کنارتم برا زایمانت مامای شیفت برات انجام میده حالا موندم بین آپادانا خصوصیه که مجهزه برای طبیعی آریا که ماما خصوصیش خانم احمدیه که من دوست دارم و امیرالمومنین که دولتی و اینجا آشنا بودن
نمی‌دونم چیکار کنم آخرش شد چهارشنبه برم مطبش معاینه کنه و ورزش های جدید بهم بده مربوط به وضعیت الانم که بچه به دنیا بیاد
ادامه پایین👇🏻