⛔️⛔️⛔️
اونجا که رفتم واسه نامه ی سزارین،با صدای یواااش گفتم خانوم دکتر لوله نمیبندین؟ 🤭 یهو‌سرشو آورد بالا گفت دختر حالت خوبه؟ سی سالته ها زایمان دومی هنوز، میدونی دیگه هیچوقت بچه دار نمیشی؟ گفتم آره دیگه نمیخام بشم، گفت چی تو خونه داری؟ گفتم پسر، گفت حتما اینم دخترهههه حالا شیر شدی میخای لوله ببندی؟ 🤣 گفتم آرههه بعد گفت واسه من کاری نداره اگه شوهرت راضیه یکشنبه بیا هماهنگ کنم ده تومنم هزینشه 😬 انقد خوشال شدمااا، بعد اومدم خونه به شوهرم گفتم ناراحت شد 😵‍💫🙄 گفت خجالت نمیکشی؟ینی من نمیتونم غلاف کنم که تو بری لوله ببندی کلی عوارض بکشی؟ 🥴🤭 دیگه ترسیدم ادامه بدم🥴 ولی خوب میشدااا خیالمون راحته راحت میشد خب 😵‍💫چرا مرد ناراحت شد

۱۱ پاسخ

بهترین کار بعد بچه دوم👌
چون این مملکت گرونیه

بگو اگه غلافت خراب شد من و خلاص کردی چی 😂😂

عزیزم برنامه بلو رو نصب کن کد دعوت بهت بدم بزن ۱۰۰ تومن هدیه میده ک میتونی بریزی تو کارتت
اینم کد دعوت PXHUKQ

😂😂😂

غلاف کردنی بود بچه اولت کوچیکه باردار نمیشدی

منم به دکتر میگم ببنده،خلاااص

یهو دلت خواست چندسال دیگه همش غصه میخوری.خاله من که ۳ تاپسر داره ناراحته یکم. فک کنمم شوهرش بسته .
کسی که لوله میبنده انگار حس نازا بودن داره

جاری من بسته اما عوارض زیاد داره پریود هاش خیلی نامنظم شده و....

من هر وقت بحثش پیش بیاد هیچ وقت به لوله بستن فکر نمیکنم😂😂😂😂 میدونی چرا؟ ممکنه خدایی نکرده اتفاقی بیوفته دوباره بخوام با یکی دیگه ازدواج کنم یعنی نباید بچه دار بشم😂😂😂

برا سز چقدر میگیره؟یعنی جدا از دستمز سز 10 هم برا اون میگیره؟
مطمعن باش بهترین تصمیم عمرت میشد.من مادرم با ای یو دی 2 بار حامله شده الان وقتی پریودش دیر میکنه دق میکنه حامله هستم هی میگه کاش میبستم

غلاف چیه؟

مقالات مرتبط

نقص لوله عصبی
نقص لوله عصبی در جنین و نوزاد | علائم، تشخیص و درمان
چرا سزارین زودتر انجام میشود؟
چرا سزارین زودتر انجام میشود؟
زایمان طبیعی پس از سزارین
زایمان طبیعی پس از سزارین امکان دارد؟
عوارض سزارین
عوارض سزارین بعد از سال‌ها (نظر پزشکان + تجربه‌های واقعی م...

سوال های مرتبط

مامان فندوق مامان فندوق ۳ ماهگی
رفتم برا معاینه گفت ۱ فینگر 🥲 گفتم معاینه تحریکی انجام بدین برام گفت هنوز دو هفته دیگه وقت داری هیچی دیگه اومدم خونه گفتم بزار هر موقع دردام شروع شد میرم 😢
مشاهده ۵ پاسخ
مامان 🎀 ℒ𝒾𝒶𝓃𝒶🎀 مامان 🎀 ℒ𝒾𝒶𝓃𝒶🎀 ۵ ماهگی
سلام چطورین
رفتم دکتر شرایطمو گفتم گفت باید معاینه ات کنم منم اولش ترسیدم ولی بعد گفت درد پریود دا ب باید معاینه کنم بعدش گفت یک سانت باز شدی😳 گفت رحمت خیلی خوبه و نرم اگه بتونی طبیعی کن گفتم هرگز من میترسم 😱 بعد تاریخ زایمان رو انداخت جلو ۲۱تیر ولی گفت بازم مشخص نیست مراقب باش چیزی شد بیا بیمارستان
بهش گفتم اگه امکانش باشه سوند رو تو اتاق عمل وصل کن قبول کرد و پمپ دردم درخواست کردم
مشاهده ۹ پاسخ
مامان حلما🎀🩷 مامان حلما🎀🩷 ۲ ماهگی
پارت سوم زایمان سزارین 🫧💛
انقدر استرس داشتم فقط چشامو بستم یه لحظه خواب رفتم که صدای گریه بچه رو شنیدم خیلی کوتاه بود بعد دکتر گفت چرا بچه گریه نمیکنه بعدش حالم بد شد و دوباره تو حالت خواب رفتم.یهو به خودم امدم موقع بخیه زدن به پرستاری که بالا سرم بود گفتم حالم خوب نیس نفسم نمیاد گفت اکسیژن داری گفتم نفسم نمیاد بر دار اکسیژن رو .اونم گرفت دیدم حالم داره بده میشه حالت تهوع و استفراغ بهم دست داد بهش گفتم سرمو کج کرد به سمت چپ گفت سرت و مستقیم نزار رفتم یه ظرف اورد توش بالا بیارم ولی هرچی زور میزدم بالا نمیاوردم حالم بد بود خیلی.بعدش بهش گفتم بچم بدنیا امد گفت اره حالت بد بود نیاوردیم ببینیش میخوای الان ببینیش گفتم نه خیلی حالم بده.بعد گفتم کی کارم تموم میشه حالم خوب نیس گفت اخراعه دیگه تموم شده که دکتر رفت و پرستارا امدن منو گذاشت رو تخت دیگه و بردن یه بخش دیگه که پرونده بچه و تاریخ و ساعت و اطلاعات و داشتن مینوشتن.منم یواش یواش لرزم شروع شد بود تمام تنم میلرزید و سردم شد کل تنم داشت میلرزید
مشاهده ۰ پاسخ
مامان آریا و آوینا مامان آریا و آوینا هفته سی‌وهفتم بارداری
من ۳۵هفته و ۶روز رفتم بیمارستانی که میخوام زایمان کنم گفتم نامه بستری بدین گفت زود دوهفته دیگه بیا گفتم چند هفته سزارین میکنید گفت ۳۸ یا ۳۹بنظرتون سری بعدی برم برای کی نامه میدن یا باز میگن زود الان ۳۶هفته و ۴روزمه؟؟
مشاهده ۸ پاسخ
مامان معین🥺 مامان معین🥺 ۲ ماهگی
تجربه زایمان
پارت دوم .....
هفته دیگه من رفتم واسه ختم که یه ماما دیگه بود گفت وزنت خیلی بالاست ما تقبل نمی‌کنیم باید بری یه بیمارستان دیگه و اگه هم قبول کنیم باید امضا کنی که هرچی شد به عهده من
ما هم قبول نکردیم رفتیم فرداش اومدیم واسه مامای که بهم گفت یه هفته دیگه بیا
بهش گفتم همکارتون چنین گفت بهمون گفت اشکال نداره
بهش گفتم خانم دکتر من سنم کمه میترسم از سزارین تروخدا بزارید طبیعی زایمان کنم
گفت دخترم وزنت خیلی بالاست آمپول فشار تاثیر نمیزارع روت ولی امتحان میکنیم شاید شد
وزنم صد ده بود
خیلی ورم داشتم وزنم خیلی رفته بود بالا
گفت تو چاق نیستی قد بلندی ولی به هر حال من بهت گفتم ممکنه سزارین بشی
منم کلی اصرار کردم که طبیعی باشه
همش یک ساعت بودم
منو بردن زایشگاه آمپول فشار و قرص گل مغربی زدن
ساعت نه صبح بود
تا ساعت یازده صبح من دردام شروق شد اما
....
مشاهده ۴ پاسخ
مامان تیام مامان تیام روزهای ابتدایی تولد
الان یادم افتاد خب
وقتی رفتم سونو جنسیت بهم گفت پسره شوهرم خیلی خوشحال شد سریع زنک زد به مامانش و خواهراش بعد که مامانش خیالش راحت شد که پسرع بهم گفت خداراشکر البته برا ما اصلا فرقی نمیکنه دختر باشه یا پسر باشه
بعد گفتم آره همینطوره بعد گفتم اومدم عسل و گرمیجات و مغز قاتی کردم برا بعد زایمونم که مقویه بعد گفت آفرین همش چیزای گرم بخور که همش پسر بیاری برامون بعد گفتم برا شما که فرقی نداشت دیدم سکوت کرد و بحث عوض کرد 😄😄 درصورتی که همیشه می‌گفت باید ی پسر برا من بیارید حالا چ من باشم چ دختراش
مشاهده ۱۰ پاسخ
مامان ملورین🍼🎀 مامان ملورین🍼🎀 ۸ ماهگی
تجربه ی ۲ زایمان سزارین بیمارستان نیکان :
بعد دکتر بیهوشی گفت بیا دراز بکش به پهلو روی تخت و سرتو بگیر توی شیکمت پاهاتم جمع کن توی شیکمت مچاله شدم تا حدودی 😁بعد گفت من میخوام سریتو بزنم ولی اول ی امپولمیزنم پوستت سر بشه ...ینی الکی گفت دید من استرسم زیاده اینجوری گفت بعد گفت اول پاک میکنم پوستتو نترس اصلا .
بعد پاک کرد امپول هم زد اصلا هیچی نفهمیدم فقط دیدم داره یکم داغ میشه یکم کمرم اون قسمتی که داشت پاک میکرد بعد گفت برگرد تموم شد ...گفتم تموم شد ؟گفت اره خدا خیرش بده خیلی دستش سبک بود اصلا نترسید از امپولش هبچ دردی نداره .
بعدش حس کردم کم کم داره پاهام گرم میشه دون دون میشد ...بعدش دکتر زنان خودم اومد لیلا سعیدی چقدر ارامش بخشه اون لحظه کسیو میبینی که بهش اعتماد داری .دستمو گرفت حالمو پرسید با لبخند روی خوش ارومم کرد گفت اصلا نترس استرس نداشته باش اسم دخترمو پرسید و یکم خندیدیم .بعدش گفتم من هنوز سر نشدما اینا چون ترسیده بودم چیزیو حس کنم گفت الان نه اصلا هیچ کاری انچام نمیدم ی ربع دیگه شروع میکنم .اینم الکی گفت من استرسم تموم شه🤣
بعدش گفتم خانم دکتر من استرسم زیاده صدای چیزی بیاد من قلبم میاد تو دهنم میشه اهنگ بزارید موقع عمل ؟
گفت اره چی بزاریم گفتم هرچی دوستدارید ...که دکتر بیهوشیم معین گذاشت 😁🤭ی اهنگ شاده باحال هیچ صدایی هم جز صدای حرف زدن خودشون نشنیدم با اهنگ داشتن میخندیدن و خاطره تعریف میکردن کلا شبیهه اتاق عمل نبود که استرس بگیرید ...
بعد دکترم گفت نازنین میخوام شیکمتو پاک کنم ضد عفونی کنم و اینا لباستم درست کنیمو اینا ولی نترس هیچ کاری نمیکنم الان .گفتم باشه دیگه شروع کرد ی چیزی کشید رو پوستم گفتم حس میکنما من گفت میدونم دارم پاک میکنم با بتادین .
مشاهده ۰ پاسخ
مامان حامی مامان حامی ۲ ماهگی
چرا انقدر ماماها اصرار دارن به زایمان طبیعی ؟
یادتونه چند روز پیش گفتم دکترم گفته چون واژینسموس داری نمیتونی طبیعی زایمان کنی سزارین اختیاری رو هم بهش فکر کن یه موقع بچه رو خفه نکنی و از این چیزا
بعد من با ماما همراهم مشورت کردم اول گفت یبار دیگه برو جتی دیگه معاینه
بعد زنگ زد گفت حیفه بری سزارین و شرایطت واسه طبیعی خوبه
امروز هم رفتم پیش مامایی که همیشه میرم بهش گفتم گفت بیا چند روز دیگه معاینه کنم
طبیعیه که بترسی و خودتو سفت کنی دکتر بخاطر پول خودش گفته
بنظر شما الان من چه غلطی بکنم ؟
مشاهده ۶ پاسخ
مامان بهراد مامان بهراد روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان
خلاصه که زنگ زدم مامانم گفتم آماده شو بریم برا زایمان
رفتم خونه دوش و این داستانا😂 شامم و هم دل سیررررر خوردم
وسیله ها رو برداشتم رفتیم بیمارستان حکیم برا پذیرش
رفتم داخل اورژانس مامایی خانمه گفت جانم بفرما
منم با خنده گفتم اومدم بزام😂😂😂😂
گفت جاااان چند هفته ای از کجا می‌دونی که میزایی و این سوالا جواب دادم گفتم سه سانتم باور نکرد گفت برو برا معاینه 🥴😐
رفتم معاینه گفت آره سه سانتی ولی درد داری؟ گفتم آره انقباض دارم ولی برام قابل تحمله و زود فول میشم برا زایمان
بازم باور نکرد 😐😐😐 گفت برو آن اس تی رفتم و انقباض نشون داد گفت برو پذیرش شدی 😐🥴 فقط چهل دقیقه وقت منو گرفتن😂😂😂😂😂

دیگه رفتم بالا و ماما همراهم با من رسید و ساعت ده رفتم زایشگاه تا ساعت یک دردام خوب بود قابل تحمل از یک تا دو صبح که زایمان کردم اوووووج درد هام بود که با گاز انتونوکس خیلی خوب تحمل میشد برام
حتما حتما گاز انتونوکس بگیرید خوبه

مامام گفت برات بیحسی بزنن خودم نخواستم چون دیسک دارم و اینکه روند زایمان و چند ساعت عقب می‌انداخت ارزش نداره
دیگه دو فول شدم و زایمان کردم ❤️❤️❤️❤️❤️


سوالی چیزی بود بپرسید جواب میدم بهتون ❤️❤️❤️❤️
مشاهده ۱۹ پاسخ
مامان 🩷لمیا🩷 مامان 🩷لمیا🩷 ۱ ماهگی
مامانا دیروز رفتم سنو گفتم همه چی نرماله گفت آره
گفتم ترشح دارم گفت تست بده خب وقتی گفته نرماله چرا تست بدم منم تو؛هُم زدم
مشاهده ۴ پاسخ
مامان اقاکیان و ماهان مامان اقاکیان و ماهان ۵ ماهگی
پارت اول #
من از اول نه ماه درد داشتم یادمه اخرین روزی که رفتم پیش دکترم معاینه کرد نامه برا بستری داد گفت یه سانت و نیم باز هستی ؟گفت هر وقت دردات شروع شد با این نامه برو زایشگاه اگر هم تا ده روز زایمان نکردی بیا مطب
منم میخواستم بیام شهرستان خونه مامانم برا زایمان بهش که گفتم گفت یا امشب برو یا دیگه تو فکر رفتن نباش
خلاصه تاهمسرم تونست مرخصی بگیره دو روز شد که اومدم شهرستان
هم روز قبل هم روزی که توی ماشین نشستم ترشح قهوایی داشتم که یکی از نشانه های زایمان هس دیگه تو راه ترسیدم که زایمانم نزدیک باشه زنگ زدم با ماماهمراه هماهنگ کردم گفتم اگه لازم شد از قبل هماهنگ کرده باشم
مشاهده ۴ پاسخ
مامان آرامش مامان آرامش ۷ ماهگی
دخترمو واسه آزمايش تیروئید برده بودم امروز بهم‌زنگ زدن گفت فردا بیا دوباره تکرار کنیم گفت اون اشتباه شده بعد گفتم چطور گفتم مشکلی هست مگ گفت تیروئیدش بالا هست چیکار کنم تیروئید با چی خب مشه😔چرا من اینقدر بدشانسم اخ چرا بچم اینجوری باید بشع
مشاهده ۳ پاسخ
مامان حامی مامان حامی ۲ ماهگی
وای اومدم بیمارستان مامای بیشرف هر چی لایق خودش بود بارم کرد😭😭😭😭😭😭😭
من حتی گفتم معاینه نمیخوام به زور گفت باید معاینه کنم
دوباره گفتم باشه ولی از قبل شرایطم گفتم که واژینسموس دارم از الکی گفت باشه نگران نباش
باز گذاشتم دستشو برد تو ولی هی خودمو کشیدم عقب
اونم کلی حرف بارم کرد بعد هم گفت برو سزارین نیای دردسر بشی واسه ما
به درک برو تو راه بزا
فقط بلدن حامله بشن
خیلی دلم شکسته سر زایمان از این حرفا بزنن چجور زایمان کنم
دیگه میخوام هر طور شده نامه سزارین بگیرم
مشاهده ۲۹ پاسخ
مامان گردو مامان گردو ۱ ماهگی
امروز رفتم تاریخ زایمانم مشخص شد دکترم گفت هشت آبان گفت نیاز نیست دیگه بری بیمارستان قرار داد بنویسی به من ده تومن بزن روز زایمانت بیا بیمارستان میام بالا سرت عملت میکنم گفتم اگه بچه بالای چهار کیلو باشه هزینه سزارین کمتر میشه و اینکه ماینه لگن بیشتر تاثیر نداره منم انجام ندادم ولی ای کاش میشد کاری کنیم هزینه سزارین اختیاری کمتر میشد گفت کلا ۵۰ تومن میشه
مشاهده ۱۰ پاسخ
مامان ملورین🍼🎀 مامان ملورین🍼🎀 ۸ ماهگی
تجربه ی زایمان سزارین ۴ بیمارستان نیکان :
توی ریکاوری بودم حالم خوب بود داشتم میخندیدم به پرستارا و خداروشکر میکردم فکر نمیکردم انقدر راحت باشه استریم صفر شد یهو گفتم تموم شد دیگه اتاق عمل .
بعدش صدای گریه ی یکی از نوزادا اومد اونچا لودن توی این شیشه ها .
بعدش من به پرستاره گفتم این صدای بچه ی منه ؟گفت اسمت چیه برم چک کنم از روی دست بمدش بعد گفت اره بچه توعه داشت گریه میکرد ...گفتم بیارش شیر بهش بدم گشنشه حتما بعد اوردتش تاانداخت رو سینم گرفت یکم میک زد دیگه ول کرد پرستاره هم گذاشت روی سینم و رفت بچمم ارومه اروم خواب بود مم همش باهاش حرف میزدم با دستام سفت گرفته بودمش ...قلبم رفت برااش ...
بعدش به من گفت اتاق چی میخوای وی ای پی خصوصی یا دو تخته گفتم خصوصی گفت خالی نداریم گفتم وی ای پی گفت اونم گفتن خالی نیست فقط یدونه اتاق دو نفره هست ...
دیگه چاره نداشنم گفتم باشه گفت ولی میسپرم خالی شد جابجا بشی ...
منو اوردن بیرون با بچم روی سینم همونجوری به باباش هم نشون ندتده بودن فقط اونجا ی لرزی افتاد تو تنم که فکر کنم بخاطر خونی بود که از دست داده بودم ...میلرزیدم بعدش ی پرستاره اومد گفت ببینم پانسمانتو که خونریزی نکنی زد بالا لباسمو یکم فشار داد شیکممو که بیوفتم خونریزی تخلیه شه رحمم ...فقط اونجا درد داشت یکم ولی من به دکترم گفته بودم که خالی کنه شکممو بعدش اینجوری فشار ندن انجامم داده بود ولی اینجوری کردن دیگه ...
مشاهده ۱ پاسخ