۲۴ پاسخ

عزیزم دوباره درو باز نکنید روز سوم نمیاد.میفهمه مزاحمت دیگه ایجاد نکنه.درو بازنکن بگو خواب بودیم جفت مون.بگو حموم بودم ......چرا باید رنج و عذاب بدی خودتو

عین مادرشوهر من هر روز روزی ۲ ۳ بار میومد همش با شوهرم دعوا میشد الان یه روز درمیون میاد زنیکه نفهم

حالو خوبه که ایجوری نیس وگرنه کارت زار بود

دختر عموم هم یدونه عروس بود فعلا، برادر شوهرم داشت ولی مجرد بود ی هفته ی هفته مادر شوهرش خونه و زندگیش رو ول می کرد میومد خونشون هیچ اهمیتی هم به شوهرش و پسرش نمی داد.. دختر عموم می گفت دست به آب سیاه و سفید هم نمیزنه آبم که می خاد میگه سهیلا ی لیوان آب بیار،، هر جا هم می خاس بره اولین نفر جلو سوار بود فرقی هم نمی کرد که کجا می خاد بره ذله شده بود

فقط شوهرت باید بهش مستقیم بگه مامان‌بسه انقدر نیا زنم‌نیاز به استراحت داره

احتمالا شما تنها عروسش هسین در حال حاضر

وای خونه مادر شوهر منم دوتا کوچه اون طرف تره بخدا اصلا ایجوری نیسن تازه من آخرای نه ماهگیم و اوایل زایمانم همش خودش ناهار درست می کرد می داد پدر شوهرم میاورد برامون

اگر زودی بهش برمی خوره کم محلیش کن اهمیت بهش نده زیاد خودتو با بچت سرگرم کن.. یا اینکه اصلا عصرا بعضی وقتا جوابشو نده زنگت زد بگو خاب بودیم گوشیم سایلنت بود

بعد وقتی زنگت میزنه جوابشو نده حرفی هم زد بگو خودمو بچم خابیده بودیم گوشیم رو سایلنت کردم

دیگه به هر حال هر روز ی ساعت خاصی میاد اینجوری هم گفت بگو ای وای شرمنده من نیستم رفتیم بیرون ببخشید

قبل از اینکه اون بیاتش شما برو یک ساعت بشین بعد بگو خستمه خابم میاد دیگه وقتی شما برین که دیگه پا نمیشه بیاد

بازم چه عجبی. خب شما 5ونیم برو اونجو چند روز همین کار رو بکن

هی چند بار اینجوری بگو.. دوباره پس فردا بگو ظهر خونه داداشم یا آبجیم یا خالت یکـــی رو بگو، بگو ناهار دعوتیم دیگه اگه شعور داشته باشه متوجه میشه نمیاد

وای چقد سخته زیاد محل نزار.. مثلا خودتو با بچه سرگرم کن دور بر بچت باش همش ناهار درست نکن بگو وقت نمی کنم یا از الکی بهش بگو من فردا صبح دارم میرم دکتر و بهداشت نیسم نیان ی وقتی

شما بگو سختمه اصلا دیشب نخابیدم از چهارشنبه می خام برم خونه مامانم اینا تا چند روز هم نمیام معلوم نیست که کی بیام

واقعا خودش باید فهمش برسه که بابا زنه تازه زایمان کرده انقدر مزاحمش نشم

به شوهرت بگو بهش بگه بدش بیاد جهنم

با شوهرت حرف بزن بهش بگه وگرنه یا باید تحمل کنی یا دعوا راه بیفته .
یا قبلش زنگ‌بزن بگو مامان جان ی چند روز میرم خونه مامانم یا خونه نیستم و...

والا منم از الان دارم حرص میخورم با قوم شوهر چه کنم بعد زایمان ۲۴ ساعت اینجان🥲

خب تمیز نکن عزیزم. مگه غریبه هست!!!
خونه من انگار جنگل تازه هرکسم بیاد خونم جمع نمیکنم میگم وقت نمیکنم
بچتو ببر اتاق بخوابه، بگو ببخشید دیشب بیدار بودم الان خستمه میخام یکم با بچه بخوابم، برد درم ببند راحت دراز بکش
خب تو همش از خودت میزنی تا همه چی خوب و نرمال باشه اونم کیفش میگیره بیشتر میاد

والا من مادرشوهرم میاد ظرف میشوره جارومیکنه بعد جانان و نگه میداره ک من بخوابم‌ِ.چه ادمایی پیدا میشن بخدا خب کمکت کنه چی میشه بگو هرروز ک قدم رنجه میکنی حداقل یه گوشه ی کارو بگیر

وای خدا بهت صبر بده
من ابجیم هر روز خونمه کلافه شدم واقعا خیلی خسته میشم از ۸ میاد تا ۱۳ هست تو که دیگه مادر شوهر خیلی سخته
ادم دلش میخواد با بچش تنها باشه

من به همسرم گفتم به مامانش گفت

نزدیک هستین

سوال های مرتبط