میگم چطوری شد ما نصف جون سدیم با هر درد شکم ترس تموم وجودمونو میکیره چطوریه این بلاگرا صب تا شب بیرونن بعد سر موقع با هزار تا چیتان پیتان میرن بیمارستان برا زایمان

دکترا هم باهاشون رفیقن هر لحظه بخوان با دکترا ارتباط میگیرن سوالاشونو میپرسن
بعد ما باید بریم کلی تو نوبت همون دکترا بمونیم

بلاگرن دیگه همه چیشون فیکه پشت صحنه هزارمفر داره کاراشونو میکنه حتی همون میکاپ و مو هم ارایشگر دارن میاد تو خونه
استوریای شیما یوسفوند ببین ارایشگرش هر روز میاد تو خونه براش انجام میده
خونواده هاشون و کمکیا هستن خونه هاشونم میدن دیزاینر براشون بادکنک بزنه
دیگ چیزی نمیمونه ک خودشون انجام بدن اذیت شن😅

دقیقا همونو و حالا من شبیه جنگ زده هام

وای من یه بار این سوالا پرسیدم زنه اومد عین سگ پاچه منو گرفت چرا میگی فکز کنم خودش بلاگر بود

درد شکم چرا

بارداری برای اوناهم با ما فرق داره🤣اوناهم حال بدی دارن ولی نمیان بگن

😂😂😂🦖شبیه زامبیا میشیم تا خوشگل مامانی

اره بخدا من دیروز رفتم مطب فک کنم امروزم دوباره استرس میکشونه منو اونجا