سلام مامانا. الان اومدم تجربه زایمانمو بنویسم. سزارین بودم بچه اول. من اولش نمیخواستم سزارین بشم و تلاش میکردم طبیعی بیارم. تا 39 هفته که تحمل کردم و ورزش و پیادت روی و… دیدم نه اصلا نه دیدی دارم نه علائمی از زایمان… از ۳۷ هفته و ۵ روز هم معاینه میشدم و همش ۱/۵ سانت بودم تا ۳۹ هفته با ورزش و…! اخر صبرم تموم شد خسته شدم ، سرما هم خورده بودم ، رفتم دکتر گفتم دیگه صبرم تموم شده ، اگر میشه سزارین شم … دکتر معاینه کرد گفت عجیبه بچت هنوز نیومده داخل کانال زایمان و هنوزم ۱/۵ فینگری! گفت بازم میتونی یه هفته صبر کنی. گفتم نه نمیخوام دیگه تحمل ندارم و دکتر برای سه شنبه ۴ اذر نوبت سزارین داد و من سزارین شدم و با همه ی دردا و مشکلاتش خداروشکر میکنم منتظر نموندم. چون همین که دکتر رحم رو باز کرد گفت اوه و به سختی بچه رو اورد پایین و در اورد… چرا؟ چون بند ناف یه دور دور گردنش بوده و دومین دور هم در حال پیچیده شدن! و اصلا بچه نتونسته بیاد پایین و ممکن بوده اگر فقط یه روز دیگه منتظر بمونم بچه خفه شه! خداروشکر واقعا و اگر دردم هم میگرفت با اون وضع نمیتونست طبیعی بیاد و سزارین اورژانسی میشدم.

۱۰ پاسخ

خلاصه الان هزاران مرتبه خداروشکر میکنم. در مورد زایمان سزارین هم حقیقتش سخت بوده از اون چیزی که میگفتن و من تصور میکردم! ابتدا سوند تا یک ساعت بعد از وصل شدن بشدت درد و سوزش داشت ولی بعد یکی دو ساعت که من منتظر بودم برم اتاق عمل اوکی شد. دوما بی حسی که من متوجه نشدم اصلا و مثل امپولای عادی بود و ترسی نداشت. تمام مراحل خودم متوجه و هوشیار بودم. شاید تمام سختیش برای من اینجا بود که در حال دوخت بخیه دچار افت فشار خون شدم و یه لحظه فکر کردم دارم میمیرم که خداروشکر باز دکترم با تموم تمرکزش مدیریت کرده بود و من حالم بهتر شد و این مشکل بخاطر این بوده که مشکل جزئی قلبی داشتم و اصلا متوجه نشده بودم قبلا. بعد از عمل اومدم ریکاروی و بچه رو شیر دادم تقریبا ۴۰ دقیقه ریکاوری بودم بعدش رفتیم بخش من دو ساعت لرزش شدید داشتم. اولین راه رفتن و فشار شکم هم مشکلی نداشت برام و درد ها قابل تحمل بود. فرداش هم مرخص شدم و الانم بخاطر شیردهی زیاد میشینم درد کمر و سوزش بخیه دارم همین. بقیه درد ها عادی ان و قابل تحمل.

نمیدونستم

منم دو دوربندناف دورگردن پسرم بود طبیعی زایمان کردم نمیدونم خیلی سخت بود

خداروشکر که بسلامتی زایمان کردی عزیزم برای ما هم که منتظر روز عمل هستیم دعا کن😘

عزیزم با با اینک بند ناف پیچیده بود شما تکونش احساس میکردی؟

منم موندم چیکار کنم🥺🥺

تبریک میگم عزیزم
منم تو زایمان دووم همچین بلایی سرم اومدو سز اورژانسی شدم

خداروشکربه سلامتی زایمان کردین
مبارکه قدم نورسیده ❤️💐
منم۳۶هفته زایمان کردم
وقتی ماماگره ی ناف روبهم نشون دادمتوجه کارخداشدم
که چرایکماه زودترزایمان کردم🙏❤️

بچه هم ۳۵۹۰ بود با قد ۵۱ … ۳۹ هفته و ۴ روز

طفلک بچه خداروشکر که به سلامتی زایمان کردی
منم بچم یه دور بند ناف دور گردنش خودمم هم فشار دارم هم دیابت 😭

سوال های مرتبط

مامان آوین🎀💖 مامان آوین🎀💖 ۲ ماهگی
تجربه من از زایمان
من قبل اینکه زایمان کنم خیلی دوس داشتم طبیعی زایمان کنم سونو ۳۲ هفته رفتم گفت بچه سفالیکه دیگه سونو نرفتم مامای خصوصی گرفتم بهم ورزش داد و گفت پیاده روی کنم و اینکه دیگه لازم نیست برم پیش دکتر خودش منو معاینه کرد یه بار گفت لگنت خوبه بار دوم گفت بد نیس که کاش میرفتم دکتر هم معاینه می‌کرد سونو هم کاش ۳۷ هفته میرفتم من ورزش ها رو بعضی روزا انجام می‌دادم دیگه وقتی همه کارام رو انجام دادم روز بعد با ورزش و پله نوردی کیسه آبم باز شد رفتم زایشگاه اونجا معاینه کردن گفتن ۱ سانت بازه که مامای خودم آخرین بار گفته بود ۳ سانت بازه زنگ زدم بهش گفتم اونم با پرستارا صحبت کرد قرار شد ۴سانت که باز شد بیاد خلاصه منو بردن لیبر یه ماما اومد منو معاینه کرد هنوز درد نداشتم گفت اگه تا ساعت۱۲ دردات شروع نشن آمپول فشار میزنن دیگه ورزش بهم داد انجام دادم ساعت ۱۰ یا ۱۱ بود آمپول فشار زدن ساعت ۱۲ بود معاینه کردن ۴ سانت باز شده بودم زنگ زدن ماما اومد منم چون آمپول فشار زده بودن دردام شروع شده بود خیلی شدید بودن جوری که نم میتونستم بشینم نه ورزش کنم خلاصه ماما اومد معاینه کرد که من تازه اونجا فهمیدم معاینه چیه😑با هر سختی بود معاینه شدم چند بار ورزش هم خیلی سخت بود انجام دادنش که اونجا پشیمون شدم از انتخاب طبیعی کاش رفته بودم سزارین خیلی بهم گفته بودن نرو طبیعی پشیمون میشی گوش نکردم خلاصه بعد کلی درد کشیدن و معاینه شدن فول شدم که آخر معاینه کردن من چون بچه بجای سرش صورتش تو کانال بود دکتر کشیک اومد منو اورژانسی سزارین کرد اینطور من هم درد طبیعی کشیدم هم سزارین شدم ولی اگه برمیگشتم عقب اصلا زیر بار زایمان طبیعی نمی‌رفتم خیلی سخته
مامان آرتمیس مامان آرتمیس ۳ ماهگی
مامان جوجو 😶‍🌫️ مامان جوجو 😶‍🌫️ ۷ ماهگی
تجربه زایمان من پارت اول
من بارداری راحتی داشتم و خدا رو شکر همه چیز در سلامتی گذشت.هفته ۳۹ رفتم معاینه داخلی تحریکی، دکتر گفت آماده نیستی برو هفته دیگه بیا. من کل بارداری برای زایمان طبیعی خودم و آماده کرده بودم و پسرم بچه اول من هست. من ایران نیستم، و اینجا تا ۴۰ هفته ات پر نشه هم اجازه سزارین نمیدن ظاهرا.
خلاصه من رفتم هفته بعد برگشتم، گفت هنوز آماده نیستی، برات نوبت بزاریم بیمارستان که القای زایمان کنیم یا سزارین بشو . من آدم بیمارستان و جراحی نیستم و خیلی از سزارین میترسیدم، گفتم یه سونو آخر منو بفرست ببینم وزن بچه ام چقدره چون ۳۷ هفته ۳۸۰۰ بود، تا بتونم بهتر تصمیم بگیرم.
همون روز رفتم سونو و بله شازده وزنش بالای ۴ کیلو بود، همونجا خانم سونوگرافی گفت شک نکن برو سزارین. دیگه خودم و شوهرم و مهمتر دکترم به این نتیجه رسیدیم که زایمان پرریسکیه و دکتر گفت بهترین گزینه سزارین هست چون درد و میکشی و شانس طبیعی پایینه در نهایت ۹۰ درصد سزارین اجباری میشی و برای خودت و نی نی هم چالش و ریسکش بالاس.
برای ۴۰ هفته و ۱ روز که بشه ۲۱ فروردین نوبت سزارین من شد ساعت یک ربع به ۱۰ صبح به وقت اینجا.
#زایمان #سزارین