۲۰ پاسخ

خدا جوری برات میچینه که خودتم باورت نشه

عزیزم من بارداری سومم نمیخوام بگم کسی بیاد خودت باشیو خودت خیلی بهتره خدا مادرتو رحمت کنه روحش شاد خدا کمک میکنه ی جوری ک فکرشم نکنی همون همسرت باشه کافیه اصلا نگران نباش اونقدرام سخت نیست

من همه این شرایطتتو برعکسشو دارم همه هستن همه تجربه دارن اما میخام خودم بچه رو نگه دارم تهش مشکلی بود تو. همین گهواره میپرسم

سلام دوستان من هفته سی بارداری هستم جدیدا یک هفته ست خیلی از نظر روحی به هم ریختم همش به فکر مرگ هستم احساس میکنم مریضی لاعلاج دارم و به زودی میمیرم یا به فکر مرگ نزدیکانم میفتم و ساعت ها گریه میکنم به نظرتون این طبیعی هست ؟

چقدرررر توووو منی،،،امشب مادرشوهرم گفت ورجه ورجه نکن گ‌بچت زود بدنیا نیاد،اخه من دوقلو ۲ساله هم دارم،بعد گفت من نمیتونم اونارو نگه دارم،سر تامین زایمان کن

نگران نباش عزیزم با همسرت از الان با محبت صحبت کن که همراهیت کنه
من بعد از تولد دخترم مستقیم اومدم خونه خودم و تنها بودم

منم سزارین هستم

شب ها که میخوای شیر بدی خودت باید بیدار بشی ، نصف شب خودت باید پوشک عوض کنی ، یک غذا هست که برات میپزند اونم شوهرت می تونه و خواهرت که تجربه نداره یک غذا پختن هست دیگه کاری نداره

عزیزم برای این مسائل استرس نکش خدا خودش درستش میکنه شک نکن مادرشوهرت بفهمه نینیت دنیا اومده فوری خودشو میرسونه

خداروداری‌ عزیزم خداشاهده‌ من‌ سردوتازایمانم‌ هیچکس‌ نبودپشت‌ سرهم‌ بودن‌ بچه‌ هام‌ ولی‌ خب‌ خداکمکم‌ کرد‌وبدنم‌سالم‌بودوبلندشدم‌روپاهام‌

من بعد زایمان آمدم خونه خودم خیلی راحت تر هستی ، همسرتون هم راحت تر هستند تا این که خونه کسی باشند
برای خودت داروهای مربوط بعد بعد زایمان رو بگیر از عطاری برای کاچی
داروهای سر و کمر بگیر برای موقع حمام رفتن بقیه رو که تجربه هست کم کم بدست میاری ، اصلا نگران نباش به خدا اعتماد کن خیالت راحت باشه

سلام عزیزم بله منم مادرم ۱۰ ماه فوت کرده .خواهرمم باهام قهره حتی یه زنگ نزده حالم بپرسه .خانواده همسرمم که هیچکدوم نمیان حتی یه زنگم نمیزنن .ولی میگم خدا خودش کمک کنه بچم بسلامت به دنیا بیاد هیچی مهم نیست خدارو شکر خونه خودم هست .اتفاقا راحت ترم .

منم مادرم فوت شده خواهرم ندارم زایمان اولم خواهر شوهرم که زنداییم هم میشه اومد بیمارستان پیشم سزارین هم بودم توخونه ام مادرشوهرم اومد حالا سر این یکی خواهر شوهرم رفته یه شهر دیگه مادر شوهرم هم پاش درد میکنه تو خونه میتونه بیاد ولی بیمارستان نمیدونم

سلام نگران نباش دوست منم دقیقا مثل تو بود فقط خودش و شوهرش بودن ولی از پسش براومدن حالا باز خوبه خواهرت هست اون خواهر هم نداشت مادرشوهرش هم که روز زایمان دعوا راه انداخت باهاشون اصلا پیشش نموند،خواهرت بیاد آشپزی اینا کنه کارای بچه هم خودت و شوهرت از پسش بر میاید

من نه مادر دارم نه مادر شوهرم، خواهرام باهام قهرن خواهر شوهرم ندارم،،، بچه اولم رو کاااااملا تنها بزرگ کردم و الان دارم دومی رو میارم، تو بیمارستان هرچی لازم باشه بهت یاد میدن، بچه یه پوشک عوض کردنه یه شیر دادن و آروغ گرفتن، نترس هیچی نیست...

نمیدونم شانس منه
چجوری سرپا شم سه روزه بایه بچه مدرسه ای که زبان وباشگاه هم باید ببرمش

برای ما که مادر نداریم بارداری و زایمان خیلی سخته. شماهایی که مادر دارین قدرشو بدونین برای ما هم دعا کنید. من آرزوم شده وقتی هوس چیزی میکنم یکی برام درست کنه ولی افسوس ...

نه عزیزم من زایمان اولم که خیلی کم سن بودم یه هفته پیشم موند خونم سر این بارداریم تا به امروز خونه مادرم نرفتم یعنی از عید خانوادمو ندیدم مامانم میگه هر وقت زایمان کردی میام سه روز خونت میمونم میرم تمام مادر شوهرمم گفته اصلا نمیام با اینکه تو یه ساختمونیم شوهرمم هیچ کمک نمیکنه

خاله نداری
دختر خاله منم چند سال پیش مادرش از دست داد زایمانش سزریان بود امد خونه باباش مامانم میرفت کمکش کاراش میکرد

سلام گلم
خدااارحمت کنه مادرتون رو


آره منم مثه توام عزیزممم مامانم فوت شده خواهرمم کوچیکتراز منه وشهرستاانه من تک وتنهاا تهرانم هیچکس رو ندارم۔خداااخودش کمکت میکنه

سوال های مرتبط