خدایان مریضی را لعنت کنه یه هفته هم خودم وهم بچه ام این ویروس را گرفتیم من دیگه از بس ریه هام درگیرشده و سرفه می کنم با پسرم گریه می کردم می گفتم دارم می میرم به شوهرم مواظب بچه ام باش

۳ پاسخ

درکت میکنم ویروس خیلی بدیه من و پسرمم درگیرشیم

انشالله زودتر خوب بشید عزیزم همه این روزا مریض شدن پسر من ۵روزه هنوز تبش کامل قطع نشده دکتر گفت سینوساش عفونت کرده همش میگه سرم درد میکنه.
فقط خودتون وتقویت کنید مرتب شربت عسل درست کنید بخورید گوشت تو شبشه کنید تا به حال بیاید

وای خیلی ویروس بدیه انشاالله زودی خوب میشی

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
مزایا و معایب داشتن پرستار بچه
مزایا و معایب داشتن پرستار بچه
توضیح بچه دار شدن برای کودکان
توضیح بچه دار شدن برای کودکان
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟

سوال های مرتبط

مامان دلسا مامان دلسا ۴ سالگی
سلام مامانای گلم من دخترم تاخیر گفتار داشت به گفته دکتر کاردرمان و گفتار درمان می برم از نظر گفتار خوب شد کاردرمان هم باهاش حسی کار می کنه رسپریدون هم می خوره ولی اروم و قرار نداره همش جیغ می زنه با این که گفتارش خوبه منظورم اینه می تونه خواسته شو بگه ولی پرخاشگره و چیزی می خواد با جیغ و گریه همش نمی دونم چی کار بکنم خسته ام اصلا
مشاهده ۳ پاسخ
مامان یاشار مامان یاشار ۴ سالگی
💠وقتی به کودک می گوییم دست از گریه کردن بردارد باعث می شود آنها حس کنند درمورد ابراز احساسات خود اشتباه می کنند.

💠هرچقدر هم که برای والدین سخت و آزاردهنده باشد اما این باعث نمی شود کودک شما به دلیل انجام کاری که کودکان طبیعتا انجام می دهند از نظر شما یا دیگران اهریمن جلوه کند.

💠درواقع وقتی شما به فرزندتان می گویید گریه نکند احساسات او را بی ارزش جلوه می دهید.

💠به جای اینکه بگویید گریه نکند به او بگویید " موضوع چیست و چرا داری گریه می کنی؟ " اما نه به روش خشمگینانه و عصبانی.

💠کودک شما در این حالت سعی می کند با شما ارتباط برقرار کند و احساساتش را با شما درمیان بگذارد. او سعی می کند در آینده نیز اگر مشکلی برایش پیش آمد اول به شما بگوید.
مشاهده ۰ پاسخ
مامان سینا مامان سینا ۴ سالگی
سلام بچه ها
شما بچه اتون رامی برید بیرون چقدرخرج می کنید چه مدت براشون اسباب بازی می خرید میشه تجربه هاتون را بگید
مشاهده ۵ پاسخ
مامان دلوین جون مامان دلوین جون ۴ سالگی
سلام خانوما دخترم دیروز عصر بردم دکتر برا تب و سرفه هاش فقط یک شربت استامینوفن داد و یک بروفن و یک کیدوفست برا از دیروز عصر تا همین الان هر چی کار می کنم نه با رروفن نه با استا نه با شیافت استامینوفن نمیاد پایین تبش پاشویه می کنم لرزش می گیره گریه می کنه سرشب گلوش رو نگاه کردم دیدم و لوزه هاش چرک داره هر چی می خوره می گه تلخه یا بد مزست بالا میاره .دکتر گفت ۲۴ ساعت دیگه دوباره بیارش ولی پول ندارم دیگه چرک خشک کن چی بدم بهش
مشاهده ۵ پاسخ
مامان سینا مامان سینا ۴ سالگی
سلام بچه ها
بچه ام تب کرده ساعت ۱۰شب استامینوفن دادم یک ساعت و نیم هست زیاد نیومده پایین تازه شده به زود۳۸کی می توانم پروفن یاشیاف بزنم کسی می دونه
مشاهده ۱۲ پاسخ
بابای بنیامین بابای بنیامین ۵ سالگی
سلام .پسرم سال ۱۳۹۹ به دنیا آمد.۹۹ درصد احتمال می دهم که واکسنی که زمان تولد به دست تزریق می کنند را به پسرم تزریق نکرده اند .می خواستم بدانم میشه آزمایشی داد که مشخص بشه که تزریق شده یا نه ؟به چه بیماری هایی احتمال داره گرفتاربشه ؟
مشاهده ۱ پاسخ
مامان زیتون 🫒 مامان زیتون 🫒 ۴ سالگی
سلتم مامان از روز آخر پریود درد سینه دارم ک زمانی ک سوتین سفت می زدم یا رو شکم می خوابیدم تشدید می شد و سینه هام مثل زمان باردلری حساس هستن یعنی درد مداوم ندارم با دست خوردن یا ضربه کوجک درد می گیرن الان یک هفته گذشته و حساسیت در هر دو سینم وحود داره مخصوصا نوک سینه هام
باردار نیستم مطمعنم
کسی تجربه داره.؟
مشاهده ۵ پاسخ
مامان شهاب😊😊 مامان شهاب😊😊 ۴ سالگی
💕💕
آی قصه قصه قصه

باغچه ی مادربزرگ

یکی بود یکی نبود. مادر بزرگ👵 یه باغچه قشنگ داشت که پراز گل های رنگارنگ بود. از همه ی گل ها زیباتر گل رز بود.

البته گل رز🌹 به خاطر زیبایی اش مغرور شده بود و با بقیه گل ها بدرفتاری می کرد.

یک روز دوتا دختر 👧کوچولو و شیطون که نوه های مادربزرگ 👵بودند به سمت باغچه آمدند. یکی از آن ها دستش را به سمت گل رز 🌹برد تا آن را بچیند، اما خارهای گل در دستش فرو رفت.

دستش را کشید و باعصبانیت گفت: این گل به درد نمی خورد! آخه پر از خار است. مادربزرگ نوه ها را صدا زد آن ها رفتند.

اما گل رز🌹 شروع به گریه کرد. بقیه ی گل ها با تعجب به او نگاه کردند. گل رز🌹گفت: فکر می کردم خیلی قشنگم اما من پر از خارم!

بنفشه🌺 بامهربانی گفت: تو نباید به زیباییت مغرور می شدی. الان هم ناراحت نباش چون خداوند برای هرکاری حکمتی دارد. فایده این خارها این است که از زیبایی تو مراقبت می کنند وگرنه الان چیده شده و پرپرشده بودی!

گل رز🌹 که پی به اشتباهاتش برده بود باشنیدن این حرف خوشحال شد و فهمید که نباید خودش را با دیگران مقایسه کند و هر مخلوقی در دنیا یک خوبی هایی دارد.

بعد هم گل رز🌹 قصه ما خندید و با خنده او بقیه گل ها هم خندیدند و باغچه پر شد از خنده گلها🌸🌺🌹🌻🌼.

امیدواریم این داستان قشنگ را برای بچه ها بخوانید و به آن ها یاد بدهید داشته های خودشان را با دیگران مقایسه نکنند.

#قصه_متنی
•‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌🌸❃ ⃟📕 ⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌
مشاهده ۱ پاسخ
مامان سلین مامان سلین ۱ سالگی
میگم اشکال نداره موقعه سرفه خلط می یاد بیرون از گلو
مشاهده ۲ پاسخ
مامان کوروش مامان کوروش ۵ سالگی
سلام پسرم ۵ساله شه به حرف ام گوش نمیده به خصوص در مهمونی بدون اجازه هر کاری انجام میده وداد می زنه سرم در جمع دیگران چه باید کنم
مشاهده ۳ پاسخ
مامان طلا🌸 مامان طلا🌸 ۴ سالگی
وقتی از هیایوی دنیا صدای ماشینها صدای بچهایی ک تازه زنگ خورده و راهی خانه هایشان هستند و من با یک فنجان چای از پنجره نگاهشان میکنم فرزندم که پی در پی دنبال بازی کردن هست ناهاری ک روی گاز نفسهای اخرش را میکشد تا بپزد اما انگار راهی هست برای دل بستن ب زندگی قلابم را برمیدارم دانه به دانه سر می اندازم و رج ب رج میبافم خیالهایم را دربینشان پایه بلند میزنم رویاهایم را پایه کوتاه و ادامه میدهم چ طعم شیرینی دارد این بافتن ها و رها شدنها هی خیالبافی میکنم میبافم و میبافم پسرم صدا میزند مامان گشنمه و من یهو برمیگردم یادم می اید باید ناهار را بکشم لبریز از عشقم کرده این بافتن با لبخند بلند میشوم و ادامه زندگی را زندگی میکنم🥰قلابافی جدیدم چطوره دوستای خوبم ؟هنو تکمیل نشده طرحشم پارسال خودم پرینت گرفتم روی پارچه با هزار ترفند چسبوندمش😊🌸
مشاهده ۲ پاسخ
مامان شهاب😊😊 مامان شهاب😊😊 ۴ سالگی
#قصه_متنی

🔴 کودک عصبانی

در روزگاری بچه ی كوچک و بداخلاقی بود. روزی پدرش به او كيسه ای پر از ميخ و يک چكش داد و گفت هر وقت عصبانی شدی، يک ميخ به ديوار روبرو بكوب.
روز اول پسرک مجبور شد 37 ميخ به ديوار روبرو بكوبد. در روزها و هفته های بعد كه پسرک توانست خلق و خوی خود را كنترل كند و كمتر عصبانی شود، تعداد ميخهايی كه به ديوار كوفته بود رفته رفته كمتر شد.
پسرک متوجه شد كه آسانتر آن است كه عصبانی شدن خودش را كنترل كند تا آنكه ميخ ها را در ديوار سخت بكوبد. بالأخره به اين ترتيب روزی رسيد كه پسرک ديگر عادت عصبانی شدن را ترک كرده بود و موضوع را به پدرش يادآوری كرد.
 پدر به او پيشنهاد كرد كه حالا به ازاء هر روزی كه عصبانی نشود، يكی از ميخهايی را كه در طول مدت گذشته به ديوار كوبيده بوده است را از ديوار بيرون بكشد.
روزها گذشت تا بالأخره يک روز پسر به پدرش رو كرد و گفت همه ميخ ها را از ديوار درآورده است.
پدر، دست پسرش را گرفت و به آن طرف ديواری كه ميخها بر روی آن كوبيده شده و سپس درآورده بود، برد. پدر رو به پسر كرد و گفت: « دستت درد نكند، كار خوبی انجام دادی ولی به سوراخهايی كه در ديوار به وجود آورده ای نگاه كن !! اين ديوار ديگر هيچوقت ديوار قبلی نخواهد بود. پسرم وقتی تو در حال عصبانيت چيزي را مي گوئی مانند ميخی است كه بر ديوار دل طرف مقابل می كوبی. شاید تو چند مرتبه به شخص روبرو بگویی معذرت می خواهم كه آن كار را كرده ام اما جای زخم زبانت بر دل او خواهد ماند. پس همیشه مراقب باش عصبانیت خود را کنترل کنی.

#قصه
مشاهده ۷ پاسخ
مامان ماهان مامان ماهان ۴ سالگی
سلام خانما
پسرم ۴‌سال و ۴ ماهشه
با فامیل شوهرم ی آپارتمانم پسرم از بچه از بجه ی چیزی یاد گرفته دیگ کنترلش ازدستم خارج شده دیگ نمی کشم لج باز حاضر جواب عصبی دیگ دیونم کرده ن خونه خودمون ک هستیم بهتره جایی ک میرم دیگ دیونم می کنه
مشاهده ۴ پاسخ
مامان فنقلی مامان فنقلی ۴ سالگی
سلام مامانا اینجور سوالات تو این سن به نظرتون عادی
پسرم الان دست زده بود به خصوصیش بزرگ شده بود بعد می گفت خصوصیم چرا دراز شده 😅
گفتم چون دست زدی به خاطر همون مواقعی هم که جیش داری همینجور میشه حالا نمیدونم درست گفتم یا نه

واینکه من به پسرم گفتم مثلا ۲۰ تا کار خوب انجام بدی یه جایزه میگیرم
حالا غدا خوردنم یا حرف بد نگفتن هم حساب می کنم با انگشتای دست و پاش میشمره
آخرم مثلا میبرمش خانه بازی خوبه
مشاهده ۰ پاسخ
مامان فاطمه مختاری مامان فاطمه مختاری ۴ سالگی
سلام من الان می خوام بچه مو بندازم ۱ ماهم شربت غلیز زعفران با نبات خردم .
مشاهده ۱۱ پاسخ