مامانایچیزی خیلی ناراختم میکنه
نیلماه پانزده ماهشه خیلی وابستس به مامانم وشوهرم منواصن دوست نداره اصن بامن نمیادحتی وقتی من آیماهوبغل میکنم حسودی نمیکنه کلن بی تفاوته ولی وقتی شوهرم یامامانم ایماهوبغل میکنن حسودی میکنه ولی نسبت به من بی تفاوته انگارن انگارمن مادرشم 🥲شایدبگین بهترع اذیت نمیشی ولی این بی تفاوتیش نسبت به خودم خیلی اذیتم میکنه انگارمامان خوبی نبودم براش

ن گلم حتما تو مامان خوبی هستی منتها بچس نمی‌فهمه دختر خواهرشوهرمم تا یه سالگیش بیشتر وابسته منو مادرشوهرم بود ولی الان ک ۱۸ ماهس بیشتر وابسته مامانش شده

ببین مادرا چون تایم بیشتری با بچه هستن بچه از مادر خسته س بیشتر سمت کسی میرع ک کمتر میبینتش نسبت ب مادر
سخت نگیر
حساس نباش اهمییت نده
بچه تو این سن منتظر نقطه ضعف مادره دست بذارع روش

پسر منم اصلا طرف من نمیاد ناراحتی نداره فدات

پسر منم تا تقریبا یکسال و نیمش که بود به من وابسته نبود، حتی واسه واکسناش حتما باید باباش باهامون میومد اگه ن بغل من اصلا آروم نمیشد، وقتایی که مریض بود میگفت فقط بابام دارو بده و بغلم کنه ولی الان چند وقته کلا برعکس شده، از وقتی که یکم بزرگتر شد و بیشتر حواسش جمع شد وابستگیش به من خییلی بیشتر شده، تو هم نگران نباش بچه ها مدام تغییر میکنن

خب بچه منم عاشق بابامه🫠اونو ببینه من و باباشو رها میکنه میره😂
ولی بنظرم رفتارشون بخاطر اینه که هنوز کوچیکن فکر کنم مامانت و شوهرت بیشتر باهاش بازی میکنن یا دخترتو بیرون میبرن برای همین به اونا جذب میشه

من درکت میکنم،بچه های من کوچیکن،تازه خودمم یه سر غر میزنم که خیلی سخته و نمیخوام ،اما وقتی گریه میکنن میرن بغل مامانم ساکت میشن ناراحت میشم،حی میکنم من باید اینارو بلد باشم نه اون😔

مامان خوبی هستی،اون خیالش راحته که تو همیشه مامان خودش میمونی چون همیشه باهاشی اما چون مادرت و شوهرت میرن بیرون و سرکار و.... سعی میکنه واسه اونا خودشو لوس کنه که یه موقع خدای نکرده نرن و دیگه به نیلماه فکر نکنن
اون‌از اینکه همیشه پیششی خیالش راحته ومیدونه امن هستی

چندسالشه عزیزم