۶ پاسخ

ای خدا چقدر لذت بخشه ها الهی شکرت انقدر بزرگی منو لایق این دویدن ها کردی😂😂😂😂😂

حتی تقدیمم نباد
دچارشممم دقیقا پسر منم میره سمت بخاری
من که دچ سه روز میز گذاشتم جلوش نمی تونه بره ولی تا بیدارمیشه اروم میره زیر مبلا بعد نمیتونه در بیاد 😂😂😂😂😂

دقیقا تو اون حالتم تازه یاد گرفته از پله ی آشپزخونه. بالابره ولی بلد نیس بیاد پایین تا چشمامو باز کردم دیدم تو اشپزخونه اس

رو زمین میخوابید مگه؟

وا چجوری رفته کنار بخاری ؟

چهاردست وپامیره مگه؟؟

سوال های مرتبط

مامان سام مامان سام ۸ ماهگی
سامِ من...
الان خوابی، و من دوباره نشستم کنار تختت، زل زدم به صورت آرومت و دارم با خودم فکر می‌کنم...
چطور این‌همه زود گذشت؟
هفت ماه... فقط هفت ماه، ولی برام به اندازه‌ی یه عمر خاطره و عشق گذشته.

یادمه اون روزای اول، هر صدای کوچیکی ازت منو می‌ترسوند،
ولی حالا، صدای خنده‌ت شده قشنگ‌ترین موسیقی دنیا برای من.
یادمه اون دستای کوچولوت به سختی می‌تونستن انگشتامو بگیرن،
ولی حالا با همون دستا دنیا رو کشف می‌کنی، و من فقط نگاهت می‌کنم و بغضمو قورت می‌دم.

دارم یاد می‌گیرم که "بزرگ شدنِ تو" یعنی "گذشتنِ من از لحظه‌هایی که دلم نمی‌خواست تموم شن"...
هر روز یه‌کم از نوزادی‌ت دور می‌شی و من هر روز یه‌کم بیشتر عاشق اون پسربچه‌ای می‌شم که داری می‌شی 💫

سامِ من، تو خوابیدی، ولی دلم با دیدن هر نفسِ آرومت پر از حرف می‌شه...
می‌خوام بدونی، حتی وقتی بزرگ شدی، حتی وقتی رفتی دنبال دنیای خودت،
یه گوشه‌ی دلِ من همیشه همون مامانی می‌مونه که نصف شب بشینه کنارت، موهات رو نوازش کنه و زیر لب بگه:
«بخواب پسرم... فقط بخواب، که تا همیشه دوستت دارم» 🤍


●ساعت۰۱:۴۰
●وقتی که خواب بودی تو بغلم