بیاین از حال دیروزم بگم آقا من ظهر دیگه تب ولرز امانمو برید وبدن درد شدیددد و سرگیجه و حس بی‌هوشی زنگ زدم همسرم بیا منو ببر دکتر دارم میمیرم گفت بخدا خانوم نمیتونم منم رفتم دکتر خودم تنها دیگه تا معاینه وفلان ودارو شد ساعت ۵ونیم همسرم گفت باباش داره میاد حالا اینجاشو میگم پدرشوهرم دوهفته است برادر وخواهران از سوئد اومدن اینم هی دنبال کارشونه تو عراق ماشین بهش میزنه پاش ومیکشه وهی درد میکنه منم خیلی نگرانشم وهزار برابر همسرم بعد از عراق اومد مستقیم رفتن تهران واونجا مشهد که با هواپیما میومد کرمانشاه ما ایلام زندگی می‌کنیم که تا کرمانشاه دوساعت فاصله داره حالا گفتم به همسرم تا هواپیما ننشسته خودمون بریم دنبالش چون تو تاکسی مستقیم میاد اذیت میشع میدونم همسرم از فکرو خیال روانی میشع
منم سرممو نزدم چون وقت نداشتیم رفتیم دنبال دنیزو افتادیم تو جاده چشمتون روز بد نبینه شروع کردم استفراغ وبدن درد شدید مگه آروم میشد هیچیم نمیگفتم که همسرم استرس ونگران نشه دیگه اینقدر استفراغ کردم دقیق از ۵ونیم تا ۱۱ونیم با بدن درد شدید وتب ولرز مگه مسیر تموم میشه مگه راه کوتاه میشد تواین همه عمری که از خدا گرفتم تالان اینجوری نشدم تارسیدم ایلام سریع رفتم بیمارستان سرم وسوزن هارو وصل کردم یعنی خدا حال بدمو سر کسی نیاره
اینم بگم مجبور بودم باهمسرم برم چون نباید تنها میرفت از ساعت۷صبح بکوب سرکار بود تا ۵ونیم راهم زیاد وخطرناک

۳ پاسخ

ای وای عزیزم خدا بهت سلامتی بده. مراقب باش دنیز مبتلا نشه

ان شاءالله زودی خوب بشین
منم از دیشب گلو درد دارم به هردری میزنم شدید نشه

داروهارو خوردی بهتر شدی؟؟ حالت تهوعا افتاد؟؟ چون منم مث تو بودم.

سوال های مرتبط

مامان نینی مامان نینی ۳ سالگی
بعضی از آدما خیلی بیشعورن
من پسر اولم ۳ سالشه خودم ذخیره تخمکم کم بود و صلاحدید پزشک و تصمیم بین خودم و همسرم باردار شدم که الان یه ماهه زایمان کردم
از روزی که متوچه شدیم بچه دومم هم پسره دیگه حرف و حدیثی نمونده که رو دلم نذاشته باشن
خدا میدونه چیکار باهام کردن جالب اینجاست که همه حرفا هم از سمت خونواده همسرم بوده
مادربزرگ همسرم علنا بهم گفت به چه دردت میخوره؟ حالا باز اگه دختر بود یه چیزی پسر به درد نمیخوره
در صورتی که من و همسرمم فقط گفتیم خدایا سالم بده
مسلما ماهم اگر دومی دختر میشد از لینکه هر دو جنسیت رو خدا بهمون داده بود خوشحال تر بودیم ولی الانم چیزی از عشقمون به بچمون کم نمیشه
امروز کسی اومد منزل ما که به محض رسیدن گفت بعرس رو برو تعیین جنسیت بلکه دختر بشه دخترا بهترن
مادرشوهرمم گفت اره باید بره چند سال دیگه
اخه به شما چه ربطی داره مگه تاثیری تو زندگیتون داره؟
مگه بچه ها برده دست ما هستن؟
من خالم ۳ تا پسر داره
بخدا پسراش از منی که دختر هستم بیشتر به درد مامانشون میخورن
بخدا هیببچ فرقی نیست اینقدر دل مامانا رو نشکنید
حالا اگه من دوتا دختر هم داشتم همین داستان بوداااا
مامان پرنسس کوچولو 👸 مامان پرنسس کوچولو 👸 ۳ سالگی
سلام مامانا توروخدا هرکی میدونه راهنمایی کنه دخترم دیشب وقتی میخاست بخوابه بردمش دستشویی گفتم بریم جیش کنیم رفت همین که رو کاسه دستشویی نشست به جیغ داد شد اینقد جیغ گریه گفتم چیشده گفت اینجام میسوزه درد میکنه سریع پا شد جیش نکرد گفتم خوب بشین ببینم کجاس دست گذاشتم مقعدش گقتم اینجا گفت ن گذاشتم رو واژنش گفتم اینجا درد میکنه گفت اره اینقد گریه کرد از حال رفت من فک کردم عرق سوز شده آب سرد گرفتم روش آوردم بیرون وقتی شلوار شو کشیدم دیدم شلوارش خونیه واژن شو نگاه کردم دیدم داره خون میاد دستمال کاغذی گذاشتم پر خون شد من باباش از حال رفتیم از بس غصه خوردم از همونجا که جیش میاد بغلش زخم شده بود جوري که انگار با سر چاقو یا یه چیز تیزی خراش خورده باشه بنظر تون چیکار کنم خطرناکه اتفاقی افتاده ببرمش دکتر یا ن ازونجا که جیش میکنه بغل همونه یعنی خداروشکر هزار بار شکر پایینش نیس یعنی نزدیک پرده نیس لطفا راهنمایی کنید دارم میمیرم از غصه دیشب تا صبح خواب نشدم 😭😭😭😭😭
مامان امیرعلی مامان امیرعلی ۳ سالگی
این هفته که گدشت همسرم مسافرت کاری بودن
پسرم بیشتر این چند روز همراه مادرم بود یعنی منو دیگه به مادری قبول نداشت فقط حرف مادرمو گوش میداد خلاصه مادر من هم هرکار میخواست میزاشت انجام بده
دوروزه همسرم اومده مدام همراه پدرشه تا یک لحظه همسرم میره بیرون گریه وجیغ وداد وبابامو میخوام بابا بیا منو نجات بده خلاصه بقدری جیغ وگریه وقشرق راه انداخته که خدا میدونه
دیگه امروز بریده بودم نمیدونستم چکارکنم اصلا صدامونمیشنید وهرچی حرف میزدم بدتر میشد چندبار باصدای بلند دادزدم وخلاصه
امرکز بدترین مادر دنیا بودم
الان دلم خییییلی گریه میخواد من هرشب قول میدم دیگه دادتزنم دست بچه رو محکم نگیرم یا هرچیز دیگه ای اما فرداش بدتر وبدتر
دلم از خودم گرفته
چقدر ضعیف النفس چقر عصبی وپرخاشگر شدم
وقتی یکم به حرفم گوش نده فشارخون وداغی خونی که تو رگام هست رو حس میکنم اینقدر که انگار خونم به جوش اومده که میگن رو من دقیق حس میکنم
راهکاری دارین؟؟
قبلا پسرم خیلی راحت حواسش پرت میشد یاخیلی زود به حرفم گوش میداد اما الان جیغ میزنه و دستاشو مشت میکنه وفشار میده
خیلی ناراحتم ولی نمیدونم چیکار کنم
کسی راهکاری داره؟؟؟؟؟
مامان ماهلین مامان ماهلین ۳ سالگی
مامان آرتا😍🥰 مامان آرتا😍🥰 ۳ سالگی
سلام عشقا خوبید؟؟ روز گل پسرای گهواره مبارک تنشون سالم و لبشون خندون باشه ، شاهد موفقیتاشون باشید🥰😍
هفته پیش که پست گذاشتم چند ساعت بعدش یه تصادف وحشتناک داشتیم خودم که حسابی داغون شدم 🫠 فقط خدا آرتا رو برامون مثل گل نگهداشت خدایا شکرت 😍 من و همسرم از ناحیه کمر صدمه دیدیم سر من ضربه بدی خورد که تا دیروز درگیر دکتر بودم خداروشکر بهترم ولی دست راستم تاندومش کشیده شد و درد خیلی بدی دارم🥲 و مقصر هم ۲۰۶ بود که از سمت راست یهو با یه سرعتی پیچید جلوی ما که از دوربرگردون دور بزنه ، یه آقای مسن و بشدت عصبی بود که به همسرم میگفت بزار پسرام بیان تو رو قیمه قیمه کنن، نمیدونم تو حالت درد و خونریزی سرم یهو سرش فریاد کشیدم😐( خودم از حرکتم ناراحتم) فقط بهش گفتم اگه بچم چیزیش شده باشه زنده ت نمیزارم که ایشون ساکت شد، بعد دوتا پسراش زودتر از مامور و آمبولانس رسیدن، که پسرش کلی امد عذرخواهی کرد و با پدرشون بحث که این چه کاری بود چرا اینجوری رانندگی میکنی، به هرحال ما رفتیم بیمارستان هفته ای پر از درد و تنهایی رو گذروندیم🌹 ،ولی  عقب افتادم از برنامه ریزیام حتی نتونستم یک صفحه کتاب بخونم و تمام کلاسام عقب افتاد این هفته هم باید استراحت کنم ، آرتا رو هم نتونستم کلاس ببرم بچم هی بی تابی میکنه، قدر سلامتیتون رو بدونید خوشگلای من، همیشه شاد باشید 🥰🌹😍
مامان رایانی🥹😍 مامان رایانی🥹😍 ۳ سالگی
بچها امشب ی اتفاق افتاد ک من تو ماشین نشستم گریه کردم خیلی حالم بد شد من خودم ادم خجالتی بودم از اول این موضوع از بچگی تا الان خیلی اذیتم کرده از وقتی مادرشدم خیلی بهترشدم قبلا با همسرم بیرون میرفتیم به همسرم میگفتم تو قیمت این لباسو بپوش در این حد برعکس همسرم ک خیلی اعتماد بنفس داره میون صدنفر غریبه ام باشه جمعو تو دستش میگیره




امشب تو شهربازی رایان بازی میکرد بعد ی دختر ۸/۹ ساله ام اونجا بود داشت پازل درست میکرد رایانم میدویید دستش خورد ب پازل دختره اونم اومد ب رایان گفت چرا خرابش کرذ چرا بهش زدی
رایان ساکت شد بغض کرد هرکاری کردم نموند بازی کنه میگفت منو از اینحا ببر بیرون برم ی باز دیگه بکنم نتونست چیزی بگه نه ک بگم امشب اینحوری شد ها رایانم خجالتیه میریم جایی ادم غریبه ای اونجا باشه نه حرف میزنه نه تکون میخوره این خیلی منو اذیت میکنه
یا ی نفر اسباب بازی از دستش بگیره نمیتونه پسش بگیره
میترسم همینجوری بمونه تو جمعای خانواده خوبه بازی میکنه حرف میزنه حاضر جواب هست ولی وقتی ی غریبه میبینه ساکت میشه
بخدا خیلی اذیت میشم اینجوری میشم
اون شب رفتیم ی جایی رایان تاا اخرک برگشتیم همش دستش دهنش بود ازجاش تکون نمیخورد هرکیم باهاش حرف میزد جواب نمیداد
من باید چیکار کنم باعاش خودش درست میشه یا باید من کار کنم😔