۱۱ پاسخ

اصلا قهر کردن و رفتن به خونه مامان و بابا اشتباهههههههههه
چرا چون مامان و بابا از دوست داشتن یکمم اتیش میزارن روی دعوا دعوا بیشتر میشه
قشنگ برگرد خونت بعد ازدواج دفتر خونه مامان و بابارو باید باید بست هم دختر باید ببنده هم پسر

بخدا مرداها رو درک باید کنیم تواین شرایط اقتصادی واقعا مردمیخادکه جور زندگی رو یک تنه به دوش بکشه ماهم باحقوق کارگری داریم سرمیکنیم همچنان خونمون کابینت نداره هنوز بنایی داریم کلی هزینه کردیم کلی دیگه هنوز جلو راهمون هست ولی همینکه خیالمون راحته خونه داریم حالا شماهم افتخارکن خونه خریدین بگو شوهرم غیرت داشته که دوتا کار همزمان انجام میشه که ما دراینده نزدیک راحتتر زندگی کنیم فقط بااین شرایط نظر خواهرت همینه که قدر داشته هاتو بدون وشکرکن تاشادتر زندگی کنی به نداشته هابخایم فکرکنیم همه مون ازپادر میایم

عزیزم مشکل روهمه دارن بنظرم فعلا یکسالی بمون همون جا تا قرض وقسط هاتون کمتر بشه بعد خودخدادرست میکنه برات تحمل صبر برات الان ارزش بالاتری داره واینکه خانواده فهمیدن کاش نمیفهمیدن اماحالا دیگه الکی نمیشه شمارو قضاوت کردمثل بقیه من میگم حالاکه رفتی یکم بمون تابیاددنبالت اما به خانوادت بگو من زندگی مو دوست دارم ومشکل اخلاقی نداره شوهرم الان اگرامدم خونه شما برای اینه که چندروز نبودن من رو حس کنه و بیشتر قدر منو بدونه وحدومرزبزار وبخاطراینکه حق به شما بدن تحت هیچ شرایط بدی شوهرت نگو چون بعدا شما آشتی میکنین ویادتون میره اما رابطه شوهرت وخانوادت خراب میشه وسط باز خودت غصه میخوری پس یه جوری بگو من عصبانی شدم آمدم قهر اما زندگی مو ول نمیکنم و شوهرمم بخاطرمن زحمت میکشه و سرایداری هم میکنه بخدامابدترین شرایط مالی گذروندیم سرخونه خریدن ولی شوهرم الان میگه بخداقسم تادنیا دنیاست گذشت وفداکاری تو فراموش میکنم توخونه نیمه کاره چندسال همش بنایی بدون پول بامن بودی مطمعن باش شوهرت بعدا حسابی جبران میکنه قسط هاتون کم بشه بعدمیری خونه خودت اون وقت همه اینا خاطره میشه ونشانه ی زنانگی وصبرخودت که میشی تنها زنی که کنارشوهرت بودی الان هم جلوشوهرت بهانه بارداری کن بگو حساس شدم ازنظر روحی من کنارتم

متاسفانه بهش وابسته م دلم براش تنگ شده

بعد اومد ببرنت دکتر بگو بچه دیگه تو بیاره ببینی آوردش دیگه حله 😁😂بچه ولت نمیکنه گریه می‌کنه اینا طرف ب گوه خوردن میوفته میبرتت خونه

منم تو وضعیت شما هستم ، اول اینکه بزرگترین اشتباه اینه که بارداری رفتی خونه مادرت دوم اینکه نباید این چیزارو با خانواده ازت مطرح میکردی حالا که کردی نباید اجازه دخالت میدادی

میدونم شاید حس کردی شوهرت کنارت نیست پشتت نیست
و الا هیچ مردی راضی نیست خودش زن و بچه اش سختی بکشن
همه راحتی و آسونی رو دوس دارن
منم خونه مستاجرم مغازه مستاجرم و ...

ولی همش میبینم با خودم میگم شوهرم مثل من یا من جای شوهرم بودم الان تو چه وضعی بودم؟
قبلا دوتایی کار میکردیم الان مجبور تنهایی کار کنه
ولی هیچ کدوم اینا دلیل نمیشه جدا بشی و زایمان کردی بچه رو پس بدی
اون بچه حاصل عشق و علاقه بین تو شوهرت بوده طبیعتا

حالا منم از بیرون دیدم خوندم و قضاوت کردم
و الا کار درست همونیه که دلت میگه

اینم بگم بالاخره مجبوره ک بیاد دنبالت توام یکم براش ناز کن فورا نگو میام خونه ک متوجه بشه یکم ب خودش بیاد

بارداریتو بهونه کن با مامانت حرف بزن بگو بچه م ب خودم وابسته س بلکه ب بابات بگه وقتی اومدن دنبالت مانع نشه

نیومده دنبالت ؟

مشکل سر چیه
اگه خیانت نیست برگرد
یا کسی رو واسطه کن برگردونت

خب بستگی داره مشکلتون چی باشه

سوال های مرتبط

مامان ورجک مامان ورجک ۲ ماهگی