۲۷ پاسخ

براي تك فرزند أصلاً موافق نيستم چون خودم تك فرزند خانواده ام اذيت شدم نههه خواهر نههه بردار داشتم ان شاءلله اگه خدا بخواد ان شاءلله با پسرم چند بچه بيارم

نه بابا تک چیه
دوتا یا سه تا

من دوس دارم یه دخترم داشته باشم ولی خب حالاحالاهانه شاید ۴_۵ سال دیگ شایدم کلابچه نیاریم دیگ چون خودمم تنهام مامانم شهردیگس دست تنهایی بیشتراذیتم میکنه

ماهم تصمیم تک فرزندی داشتیم ولی پسرم بزرگتر شد گفت من تنهام تنهام که نظرمون عوض شد😁

من تک فرزندی قبول ندارم خداروشکر هر دوتاشون دارم کل روز با هم بازی میکنن با هم رفیقن

من ک ۵ سال دووم اوردم انشالله ۲۰ سال دیگم دووم بیارم تا یائسه شم😩😂

بچه همینه جای من بودی چی دوقلو نمیذارن از جام تکون بخورم هردو بغل گریه باهم پوشک غذا ..

کانال غذای کودک در روبیکا با بیش از ۲۷۰۰ مادر❤️
@food_babyy

بدم میاد از اونی ک اومدن همه‌ی کامنت های تک فرزندو دیس لایک زده .انگار همه باید اون موافق باشند

انگار تو دقیقا حرفای منو زدی .با اینکه دختر دوست دارم خییییییییلی ولی دست تنهام .خیلی سخته
مالی اگر اوکی باشیم باز میشه یه پرستاری چیزی گرفت

فعلا ك يدونس ولي حتمن يكي ديگ ميارم بستگي ب شرايط داره اگ جور شه

منم مثل تو دست تنهام اما قطعا سه تا رو دوست دارم بیارم چه دختر چه پسر ..‌.
خیلیا رو دیدم وقتی بزرگ میشن و بچه دانشگاه و...میره با اینکه جوون هستن اما خیلی تنها و افسرده میشن
دوست دارم اگه یکیشون بزرگ شد لااقل یکی دوتایی دیگه باهام باشن

مگه من کمک دارم دوتا شبربه شیرم دارم خدا حفظشون کنه برام هزارتا بشن ایشالا

بچه تنها باشه افسرده میشه گوشه گیر میشه منزوی میشه اما دوتا سه تا باشن خیلی فرق میکنن

پسر منم خیلی شیطونه ولی دومی رو آوردم تنها نمونه یکم سخت هست منم دست تنهام ولی خیلی کار خوبی کردم با وصف اینکه با پسرم هی اره میدم تیشه میگیرم چون خیلی شیطونه

صد در صد تک فرزندی تمام

من پسرم ۳ سالشه شد میارم که باهم بزرگ بشن بعدش راحت میشم آدم اولش میگه تک فرزندی بعدش میبنی ۱۰ سال گذشت دلت بچه میخواد اون سخته من خودم از خواهرم ۹سال بزرگم اصلا باهم جور در نمیایم من میگم تفاوت سنی کم باشه

دوتافرزندبهتره

دقیقا شرایط منم مث تو دختردوسدارم
ولی باوضع مملکت گرونی و تورم پاپس میکشم برای دومی
و ازطرفی کولیک رفلاکس یادم میادتنم میلرزه

چون پسر منم خیلی اذیت می‌کنه بعدم از خانوادم دورم کسی نیس واسم نگه داره پس همون یکی بسه .بعدم تواین دورزمونه با گرونی های الان یکی بسه بنظرم .پسرمن شیرخشکی هس

صدددصد تک فرزندی

منم برای فرزند اولم همین تصمیم داشتم وقتی ۱۷سالم بود باز وقتی ۲۴سالم شد به اصرارهمسرم آوردم
حالاکه ۳۴سالمه وپسرم ۱سالو۴ماهه هست
خودم چهارمی روخواستم
چون تک فرزندی وفاصله ی زیاد فایده ای نداره بچه بچه روتربیت میکنه کاش اون زمان یه نفر به مامیگفت اینقدرفاصله ندازین الان خداروشکرجو جامعه خوبه نمیگن چرامیاری اون زمان میگفتن مگه جوجه کشی میخوای راه بندازی

من خودم تک فرزندم خیلی راضی هستم ولی دوس دارم یه دخترم داشته باشم ولی توان بارداری و بچه داری ندارم

من انشاالله دیگه نمیارم دخترم یکی یه دونه ما بمونه

من موافقم

منم تک‌فرزندی

تقرییا دو دلی

سوال های مرتبط

مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
سلام
در مورد یه مطلبی خیلی وقت بود میخواستم اینجا بگم وقت نمیشد خیلی از اطرافیان خانواده دوست همه هر سری من رو میبینن میگن چرا تو سره کار نمیری ولی یکی فکر نمیکنه اول اینکه من خودم شعور دارم برای این قضیه و فکر کردم در موردش و دیدم من اینجا تنهام و پسرمم نمیتونم به کسی بسپارم و خیلی برام مهمه تربیته مهراب و غذا خوردن و همه چیزش و مهدکودک و پرستار و همه چی هم تحقیق کردم و علاقه ای ندارم بهش اونم الان چون الان سن حساسه مهراب سنی که هر لحظه من رو میخواد کنارش باشم بغلش کنم درد داره من آرومش کنم اینکه من به فکر خودم باشم و بگم خب من وقتم رو بچم نگیره پس من چرا بچه آواردم؟با اینکه تمام همکارام میدونن چه تهران چه یزد من شدیدا عاشق کارم بودم و هستم در حدی که من علاقه ای به ازدواج نداشتم چون گفتم من با کارم ازدواج کردم ولی ازدواجم کردم شوهرم گفت مانع کارت نمیشم و اذیتت نمیکنم .من عاشق کمک کردن به مردم و خوب شدن مریض ها بودم .الانم از نظرم بزرگترین مسئولیت گردن منه بچه داری مسئولیت کمی نیست مسئولیت بچه .اینکه خوب تربیت بشه و درست بزرگ بشه.من برای تک تک کارهای مهراب مطالعه میکنم حرفای روانشناس و دکتر گوش میدم نظر میپرسم که کار اشتباهی انجام ندم چون من کسی نیست چیزی بهم یاد بده خودمم و خدای خودم .کاشکی اطرافیان دست برمی‌داشتند از حرفاشون و دخالت ها و چرت و پرت گفتناشون و یکم فکر میکردن.که آی تو خودت رو حروم میکنی و...من بهم خوش میگذره کتار مهراب با مهراب بازی می‌کنم بیرون میرم و همه جا میرم شهربازی میرم نمیزارم ذره ای مهراب اذیت بشه چون من کنارشم .چون من وقتی فکر مادر شدن کردن وقتی رابطه کامل با همسرم انجام دادم فکر تک تک اینجاها رو کردم دوری از کار دوری از تمام کارایی که قبلا میکردم
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
سلام میخوام در مورد یه اشتباهی که یه سری مامانا میکنن و حتی قدیمی ها هم خیلی انجام میدادن.این که یواشکی بیرون برن بچه نبینه برن قائم بشن بچه بهونشون رو نگیره که پیش بقیه بند بشه و این نظرشون بود مادر باید یواشکی قائم بشه .خب من از اول بچگی مهراب همیشه بهش میگفتم مهراب من میرم دستشویی برمیگردم من میرم تو آشپزخونه غذای شمارو بزارم برمیگردم سعی هم می‌کردم زود بیام بیرون که بدونه من برگشتم و ناراحت نشه همینجوری برای انجام تک تک کارام بهش توضیح دادم که بدونه حتی مادر شوهرم یا مامانم میگفتن یواشکی برو بیرون بهونت رو نگیره میگفتم نه با هم خدافظی میکنیم و بهش میگم دارم میرم بیرون .چون الان دستشویی میرم شاید پشت در میشینه در میزنه ولی خب بازی هم میکنه تا من بیام بیرون ولی گریه و بی قراری نمیکنه مگر اینکه خوابش بیاد یا گشنه باشه.همیشه با بچتون حرف بزنید بزارید هرکاری میخواید بکنید رو بدونه تا کمتر اذیتتون کنه.یا من میگفتن بهم ببرش داخل دستشویی با خودت اینکار از نظر من اشتباهه که هرجایی میرم با خودم ببرمش.چون باید بدونه یه جاهایی نمیشه ببرمش و براش توضیح میدم و میگم که زودی میام یا حموم میخوام ببرمش میگم من میرم تو حموم بعد بابایی لباست رو در میاره و شما میای شلپ شلپ آب بازی کنی.شما نظراتتون رو بگید بدونم