سوال های مرتبط

مامان نورا مامان نورا ۲ سالگی
یکی دیگه از کارهایی که توی فعالیتهای روزمره من و دخترم قرار داره کتابخوانیه 📚

تو این سن کتابخونی به شکل رایج برای کودکان خسته کننده است
و من بستری رو فراهم میکنم که داستان در عین کوتاه بودن براش جذاب باشه

و به کتابخوندن علاقه‌مند بشه

ما کتاب رو از روی عکس به زبان محاوره میخونیم
وقتی داستان طولانیه نیازی نمیبینم همه صفحاتش و بخونم و خودم پایانش و میبندم

و خدا رو شکر دخترم از این روش خیلی استقبال میکنه و هر روز برای این فعالیت مشتاقه و چند دفعه در روز از من و باباش میخواد تا براش بخونیم

و چند تا از داستانهای این کتاب و خودش با زبان خودش برای ما تعریف میکنه و ورق میزنه

خیلی از مامانا میپرسن چجوری بچه هامون به کتاب‌خواندن علاقمند کنیم
این یه کار ساده اس
بچه ها اون چیزی میشن که ما هستیم نه اون چیزی که ما میخواهیم
اگه چیزی که توی دست شماست و ازش زیاد استفاده میکنید بجای گوشی موبایل کتاب باشه خودبخود به کتاب علاقمند میشه

روزای اول از کتابهای جلد سخت و پارچه ای استفاده کنید و بعد از کتابهای معمولی اونجوری دیگه پاره نمیشه و عادت میکنه
از کتابهایی که تصاویر زیبا دارن استفاده کنید
مامان نفس مامان نفس ۲ سالگی
خانوما ترو خدا کمک کنید دوقلوهای من خیلی زیاد دستشویی بزرگ میکنن هنوز از مای بی بی نگرفتمشون اونایی که بچه هامون همسن بچه های من هستن اونا هم اینحورین یا نه بچه هام ۱ سال و ۸ ماهشونه
یعنی از صبح ساعت ۸ که بیدار میشن تا ظهر ساعت ۲ که بخواهم بخوابونمشون ۴ بار دستشویی میکنن ساعت ۴ که بیدار میشن شب تا ساعت ۱۱ که باز بخوابونمشون ۳ بار دیگه هم میکنن بخدا من تعجب میکنم آخه این همه دستشویی میشه مگه نوزاد نیستن که بگم نوزادان بخاطر اونه دیگه بزرگ شدن باید یکمم گوشت بشه به تنشون ولی نمی‌دونم چرا اینحورین کم کم دارم نگران میشم واقعا دیگه بخدا نمی‌تونیم از پس مای بی بی هم بربیایم دیروز بسته مای بی بی رو باز کردم همین الان تموم شد دوباره اون یکی رو باز کردم ۲۴ تا هم داخلشون هست میخریم ۴۰۰ تومن
هر چی هم تلاش کردم از مای بی بی بگیرم نمیتونم اصلا همکاری نمیکنن باهام گریه میکنن وقتی میبرم جیش بکنن نمیان اصلا خودشونو میکوبن به در و دیوار دیگه دخترم انقد گریه کرد استفراغ کرد کلا که چرا منو میبری ساعت گذاشته بودم هر ۱۵ دقیقه می‌بردم جیش می‌گرفتم یه بار که بردم دومین بار نیومد هر چی خواستم باهاش حرف بزنم سرش مشغول سه نشد استفراغ کرد اصلا موندم چیکار کنم بخدا ترو خدا شما بگید یه راهی جلوم بزارید که آسون باشه