ولی چرا دخترم بزرگ نشدهههه من دلم برا روزای اول تنگ شده 😭چ داره روزگار زود میگذره همش تو خونه تنها

۲ پاسخ

ینی انقدر راحت گذشته واستون که میگین زود گذشت؟
چرا واس من نمیگذره؟هنوز عادت نکردم به شرایط جدید

چالشای مختلف و کولیک و درد و ختنه و واکسن و ....
درد خودمو......

واقعا خیلی زود میگذره 🥲💫💔

مقالات مرتبط

چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
رفتار با کودک حساس
رفتار با کودک حساس و زود رنج | راهکارهای تربیتی کودک حساس
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن

سوال های مرتبط

مامان کارن مامان کارن ۶ ماهگی
هیچوقت فکر نمیکردم پسر ریزه میزه من انقدر زود بزرگ شه وتصورشم نداشتم ی روز دلم برا روزای اول تنگ شه ک چقدررررر اذیت شدم و اذیتم کردن... خداروشکر که دارمت 💛💛
مشاهده ۶ پاسخ
مامان رایان مامان رایان ۱۳ ماهگی
دلم برا بارداریم و زایمانمو اولین روزای مادر شدنم تنگ شده 🫠❤️روزای سخت ولی قشنگی بودن
یه حسایی هیچ وقت تکرار نمیشه
مشاهده ۳ پاسخ
مامان سوسو مامان سوسو ۴ ماهگی
دلم برای انقد بودنش تنگ شده 😢زود داره بزرگ میشه اینجا تازه از بیمارستان برگشته بودم🥹
مشاهده ۳ پاسخ
مامان فندق🩵 مامان فندق🩵 ۸ ماهگی
دلتون برا دوران حاملگی تنگ نشده؟؟؟
من خیییلی دلم میخواد اون موقع رو ... درسته استرس همچیزو داشتم . برای هر سونو رفتن آزمایش گرفتن کلی استرس می‌کشیدم. شما هم همینطور بودین ؟
ب حدی ک ارامشو ازم می‌گرفت و نمیزاشت لذت ببرم از اون دوران ولی برای تکون خوردناش و لگد زدناش خیلی دلم تنگ شده👶🥲💙

چ زود میگذره .....
مشاهده ۱۵ پاسخ
مامان جوجه محیا مامان جوجه محیا ۹ ماهگی
واییی خدا چرا باید این وقت شب بغض بگیره منو گریه کنم دلم تنگ شده برا روز عایی تازه نی نی امده بود واییی بوییی که داشت و مثل فندوق رییز خدایا چرا اینقدر زود بزرگ میشن اخههه🥺🥺🥺🥺
مشاهده ۵ پاسخ
مامان هاکان مامان هاکان ۴ ماهگی
یادش بخیر دلم برای بلی روزای اول زایمانم تنگ شده هنوز به وجود این فنچ کوچولو عادت نکرده بودم شیش روزگی هاکانم😍🥲❤
مشاهده ۷ پاسخ
مامان 🩵 آراد 🎈💌 مامان 🩵 آراد 🎈💌 ۴ ماهگی
سلام به همگی
میخواستم بگم طبیعیه دلم واسه بارداری و‌زایمان تنگ شده ،چرا انقدر‌دوس دارم ی نینی دیگه داشته باشم و دختر باشه ،وای خدایا چقدر زود داره شب بیخوابیا یادم میره ،چقدر دلم واسه روز‌ زایمانم تنگ‌ شده 🥹
مشاهده ۱۰ پاسخ
مامان ریان مامان ریان ۴ ماهگی
دلم برا وقتایی ک تو شکمم بود تنگ شده شما هم؟
مشاهده ۷ پاسخ
مامان حورا سادات مامان حورا سادات ۸ ماهگی
دلم برای بارداریم تنگ شده🥺
درسته روزای سختی بود مخصوصا ماه آخر ولی خب اون حسی رو داشتم که هیچکس نمیتونست به جز من بفهمه لگد های کوچیکش سکسکه هاش همش الان برام شده خاطره🥺😍
مشاهده ۵ پاسخ
مامان دوتاپرنسس مامان دوتاپرنسس ۵ ماهگی
خستم کرده دخترم از بس روزا نق میزنه الان شوهرم یکساعته بردش بیرون من استراحت کنم الان دلم همبرا دخترم تنگ شده هم برا اون موقع ها ک راحت بودم تنگ شده !!!🥺😢😢😫😫
مشاهده ۳ پاسخ
مامان نفس🪽🩷 مامان نفس🪽🩷 ۱۰ ماهگی
روزای اولی ک دخترم به دنیا اومده بود(:
قبول دارین اون ده روز اول بااینکه بچت به دنیا اومده وخوشحالی ولی همش یه غمی تووجودته .من بااینکه خودمو واس اون روزا اماده کرده بودم ولی یاز همش دلم گریه میخاست همش از شلوغی خسته میشدم همش یه گوشه پیدامیکردم وگریه میکردم ومیگفتم تنها باشم تا میخایم تنها بشیم دو سه روز اول خوبه یه اخش میکشیم ولی ای دل غافل از روز بیستم یا شایدم زودتر کولیک بچه شروع میشه و بدبخیتات تازه شروع میشه.دخترم بااینکه هنوزم کمی دلدرد داره ولی بازم خداروشکر ازاون روزا عبور کردیم اصلا دلم نمیخاد یه ثانیه برگردم به اون روزا
مشاهده ۲۰ پاسخ
مامان 🌸لئا🌸 مامان 🌸لئا🌸 ۹ ماهگی
دلم انقدرررر تنگ شده واسه روزای قبل نی نی
واسه هیکلی که داشتم
واسه نظمی که تو زندگیم بود
واسه دوستام
واسه کارم
اینکه تو ۹ ماهگی دخترم قراره برگردم سرکار کلی استرس بهم میده
دلم نمیخواد از دخترم جدااا بشم😭
نمیشه نرم؟😂
مشاهده ۶ پاسخ
مامان نیلا💜 مامان نیلا💜 ۱۱ ماهگی
عشق دل منم ۳ ماهش شد😍😍
خیلی زود میگذره روزا زود بزرگ میشن بچه ها
بعضی وقتا میگم کاشکی کار خونه نبود من همه وقتم واسه نیلا بود ولی خب نمیشه دیگه😁😁
خلاصه اینم عکس گل دختر من🌸🌸
مشاهده ۸ پاسخ
مامان H🫀M مامان H🫀M ۶ ماهگی
من بچه نوزاد خیلی دوست دارم بچم دیگه بزرگ شده
میخوام یکی دیگه بیارم 🤣
دلم واسه روزای اولش دنگ شده
مشاهده ۱۷ پاسخ
مامان دايان🩵 مامان دايان🩵 ۹ ماهگی
يه مامان اولي ام و هيچي از بچه داري نميدونستم يعني حتي بغل كردن بچه هم بلد نبودم🫠 روزاي بعد از زايمانم خيلي حالم بد بود و بابت شيردهي عذاب ميكشيدم چون به خاطر اينكه خونه نداشتم هي از خونه مادرشوهر ميرفتم خونه بابام تا يكم مامانم كمكم بده دوباره برميگشتم همينا استرس شديد بهم ميداد و حوص ميخوردم همش كه يه جاي ارومي ندارم با بچه ام راحت باشم شير بدم و همين باعث شد شيرم كم بشه و عذاب بكشم و بچه ام شيرخشكي بشه الان تقريبا پنج ماه ميگذره اروم شده همه چي ولي بعضي وقتا دلم براي اون روزاي اول كه خيلييي كوچيك بود و تو بغلم بود تنگ ميشه زياد🥲
مشاهده ۸ پاسخ