خانما الان ده روزه زایمان کردم تو بارداری استراحت مطلق بودم خیلی بهم سخت گذشت
خداروشکر نی نی سالمه ،مامانم و مادر شوهرم پیشم هستن ولی همش بهم استرس میدن ، همش میگن وای چرا بچه شیر نخورد چرا خوابیده چرا بیداره
این حرفاشون حالمو بد می‌کنه حس میکنم مادر بدی هستم ، همش میگن بچت نمیزاره شب بخوابیم ، خسته شدیم
خودم هم کمر درد و پهلو درد شدید دارم ، حس میکنم افسردگی گرفتم همش می‌خوام گربه کنم و با بچه ام تنها باشم
هر چی بهشون میگم برید خونتون حرف منو گوش نمیدن ، بخدا میترسم یه بلایی سر خودم یا بچه بیارم
چیکار کنم از دستشون آخه 😢

عزیزم ناراحت نباش زیاد اهمیت نده منم روزای اول مادرشوهرم دس بردار نبود از هر فرصتی استفاده میکرد برا اینکه ناراحتم کنه غر بزنه منم زود عصابم خورد میشد گریه میکردم البته الانم همونطوره کلا اخلاق ندارن چی میشه یکم خوب رفتار کنن انگار میمیرن😐رفته رفته عادی شد برام الانم هرچی میگه اهمیت نمیدم ناراحت نشو گریه نکن برا شیرت خوب نیس هم عصبی میشی به بچه شیر میدی رو بچه تاثیر میزاره

استراحت مطلق شما بابت چی بود

عزیزم شما بچه ات دنیا اومده این وضعتون من استراحت مطلقم شرایطم خیلی سخته خونه مادرم میمونم پسر دو ساله هم داریم شبا نمیخوابه اذییت میکنه میگه فقط بازی کنم همش میگن اه نمیزاره بخوابیم خسته ایم خواهرم هفته ی بار میاد اینجا میخوابم آنقدر غر میزنه بچه رو پرو کردید سوار گردن تون کردید شوهرم خسته است آنقدر بعضی اوقات به خاطر خوردن و خوابیدنم اینجا حرف می‌شنوم گریه میکنم میگم خدا چرا زمین گیرم کردی خونه مادر شوهرمم دیونه خونه است بچه های خواهر شوهرم وحشی اند دوست ندارم برم اونجا خسته ام از همه ای این روزا 😔😔😔😔😔

به همسرت ی جور بفهمون که برن اونا خونشون من سر بچه دومم مشکلم اینه بود آدم بعد زایمان واقعا ب آرامش نیاز داره دیگ

بگو یا حرف نزنین یا برین

منم همینجوری ام ‌ . امروز کلی گریه کردم
خواهرم از خواب بیدار شد گفت که چیه این بچه نمیزاره بخوابم خیلی ناراحت شدم
نمیدونم رفتار اینا واقعا بده
یا من حساس شدم
شوهرم میگه تو حساس شدی
بچه اولمه دست تنها نمیتونم
خونه جدا هم ندارم اگه از اینجا برم باید برم پیش مادرشوهرم که اون دیگه بدتره
خلاصه که گیر کردم

به شوهرت بگو بهشون بگه که پیشت هست اونا برن خونشون

عزیزم این روزا میگذره ...بهشون بگو همه ی این رفتار بچه ها عادیه ...ایشالا بهتر میشی
عزیزم من هم افسردگی گرفتم اما شرایط من برعکس شما بود
دخترم شیر نمی‌خورد ...گریه میکرد ...کولیک داشت ...
به بچه فکر کن یا از همسرت بخواه اونا رو توضیح کنن

اگر حرف تو رو تعارف فرض میکنن به شوهرت بگو بهشون بگه.
آرامش تو از همه چیز مهمتره.

عزیزم‌ طبیعیه واقعا
اگه‌تنها بودن حالتو بهتر میکنه‌رک‌وراست بهشون‌بگو
با اینکه تنهایی‌از نظر جسمی فشار میاد ولی روح ادم مهم‌تره

میفهمم چی میگی منم بخاطر همینا جمع کردم اومدم خونه خودم
این حرفا بیشتر ادمو حرص میده تا کمک باشه