۱۷ پاسخ

شکمونمیشه توبی حسی فشاربدن من تحمل ندارم

مبارک باشه خواهر
میشه نی نی رو ببینیم؟😅

مبارکه عزیزم 🩷🩷🩷

ببین هیچ کس نمیتونه بگه طبیعی سخته سزارین راحته یابرعکس بدن بابدن فرق داره یکی میبینی میگه طبیعی راحت بود.یکی میگه سخت یکی میگه سزارین راحته یکی میگه سخت مونده به بدن آدم

بچه ها کسی میدونه هزینه سزارین آزاد بیمارستان البرز چقدره

وای منم خیلی میترسم از اتاق عمل و جراحی کاش منو بیرون بیمارستان بیهوش کنن بعد ببرنم تو اتاق عمل تاهیچی نبینم🥲😂

عزیزم پمپ درد و خودت گرفتی یا خودشون دادن منم میخام بگیرم موقع عمل ولی نمیدونم چجوری

فردا مرخص میکنن ؟

سلام عزیزم خوبی با اینکه پمپ درد داری شیاف بزن دردت کم کم می‌کنه حتی برای راه رفتن

مگه بیهوش نکردن شما رو؟ یه جا گفتی بیهوش کردن یه جا دیگه‌ گفتی سر کردن .
اگه بیهوش کرده بودن میتونستی از دکترت بخوای تو بیهوشی ماساژ رحمی رو انجام بده

سلام عزیزم خداروشکر ک راضی بودی
دکترت کی بوده

مبارک باشه عزیزم

منم ۱۴ ام نوبت سز دارم خیلی میترسم
سوند چی درد دارع

مبارک باشه😍🥰

بسلامتی عزیزم ...راه رفتن اول واقعا سخته ...
من سز دوممه و بشدت میترسم😬😬

مبارکه گلم ممنون از ب اشتراک گذاشتنت

بعد دکترات زن بودن یا مرد

سوال های مرتبط

مامان حامـی🤍🍃 مامان حامـی🤍🍃 ۷ ماهگی
سزارین پارت پنجم📌
توی ریکاوری هم حالم واقعا اوکی بود پاهام که خب طبیعتا حسی نداشت و زودتر دوست داشتم برم بخش.انگار یک ساعت و نیم توی ریکاوری بودم
دیگه توی همون بیحسی دوبار شکمم رو فشار دادن.درد خیلی کمی حس کردم که قابل تحمل بود. دیگه هم نیمدن فشار بدن.
بعدش رفتیم بخش اون قسمت که همسرم بچه رو دید اونم یه تراژدی بود برای خودش😁

تا چند ساعت بی حس بودم اثر بیحسی که رفت درد دلم شروع شد.اینم بگک من دکترم مخالف پمپ درد بود و من پمپ دردی نداشتم❌❌❌
اولین تزریق رو زدم که مرفین بود و چند ساعتی اوکی بود بعدش شیاف گذاشتن و یکی دوبار دیگه باز تزریق کردن.
من پنج صبح دردم به اوج رسید که اخرین و قوی ترین مرفین رو زدن که من یک روز کامل خوب خوب بودم.
اولین راه رفتن سخت بود اما شدنی.درد داشت اما نه که نتونی از پسش بربیای.

الان روز سوم من دردی ندارم اما موقع بلند شدن و راه رفتن خیلی سختمه که اونم طبیعیه هفت لایه شکم بریده شده و قرار نیس بی درد باشه

بیمارستانمم بیمارستان نیکان اقدسیه بود که من راضی بودم از رسیدگی

اگر سوالی دارین همین پست بپرسین📌🩷
مامان آیسا💖✨ مامان آیسا💖✨ ۵ ماهگی
تجربه زایمان #2✨
دیگه دکتر رسید از اتاق عمل زنگ زدن سریع بیارینش ،، منو با ویلچر بردن اتاق عمل تو تریاژ برام سوند وصل کرده بودن که اونم درد داشت،، دیگه رفتم رو تخت نشستم بهم گفت خم شو برا آمپول ،، ببینید اصلاااا بخدا درد نداشت دردش مثل همون آمپول معمولیه شما هیچی نمیفهمین ،، آمپول ک زد من دراز کشیدم بعد چند ثانیه پاهام سر و سنگین شد که نمیشد تکونشون بدی،، دکتر با دستیار عمل شروع کردن بعد ۵ دقیقه صدا دخترم پیچید تو اتاق ساعت ۱ و نیم به دنیا امد،، هم دکتر هم پرسنل اتاق عمل میگفتن دخترت خیلی واسه تاریخ ۴.۴.۴ عجله داشته نتونست ازش بگذره 😂😂
دیگه چون خونریزی داشتم یکم پروسه بخیه اینا طول کشید ،، حالت تهوع ام داشتم ،، فشارمم یهو بالا پایین میشد هی حالم بد میشد بهم انواع سرم و آمپول میزدن ..تا اینکه تموم شد و رفتیم ریکاوری.. ماساژ رحمی تو اتاق عمل انجام شد .. تو ریکاوری ام دوبار فشار دادن ک من متوجه نشدم بعد یه ساعت تقریبا ساعت ۳ شب رفتیم بخش،، اینم بگم من پمپ دردم داشتم..بخایی حساب کنی تا ساعتا ۱ ظهر من هنوز بی حس بودم دردی متوجه نمیشدم
بعد اونم با پمپ درد و شیاف واقعا قابل تحمل بود ،، موقع راه رفتنم نمیگم خیلییی راحت بود
ولی خب اونقدر سخت نبود که نشه تحملش کرد..