۴ پاسخ

برای وزنش کاره خاصی کردی؟

عزیزم الان درد داری هنوز اگ اره در چه حده؟

مبارک باشه عزیزم 😍ممنون از اینکه برامون نوشتی 🌹
شما تاریخ زایمانت ۴/۴/۴ بوده ؟
چون نوشته چهار روز پیش؟
و اینکه خواستم بدونم تاریخ خودت بوده یا جلو انداختی ؟
و اینکه اگه اون روز بود بیمارستان خیلی شلوغ بود؟ درست رسیدگی میکردن بهتون؟؟
بیمارستان خصوصی بودین؟

مبارکه گلم. ماشاالله چه گلم زیبایی.

سوال های مرتبط

مامان پناه کوچولو🩷👧🏻 مامان پناه کوچولو🩷👧🏻 ۷ ماهگی
تجربه زایمان سزارین پارت ۳
رفتم تو اتاق عمل واسم آمپول بیحسی زدن اصلا نفهمیدم ۵ دقیقه ای هم پاهام بی حس شدن و پرده کشیدن و عمل رو شروع کردن من تازه داشتم در و دیوارارو نگاه میکردم که شکمم رو به تکون هایی دادن و صدای گریه بچه شنیدم دیگه اوردنش چسبوندنش به صورتم حتی تو اتاق عمل گذاشتنش رو سینم شیر بخوره من با نینی درگیر بودم که پردرو برداشتن و گفتن تموم شد رفتیم ریکاوری
تو ریکاوری گفته بودن میلرزیدو اینا لرزش در حد وقتی که تب و لرز میگیری و چیز خاصی نبود
باد ۱ ساعت اوردنم تو بخش
شوهرمو مامانمو دیدم بهم گفته بودن سرتو بالا نگیر که سردرد نگیری منم سرمو بالا نگرفتم اما خیلی حرف زدم سردرد نگرفتم چون پمپ درد و اینا گرفته بودم درد خاصی مداشتم موقع راه رفتن هم بخاطر پمپ درد بازم درد نکشیدم خلاصه که همه چی راحت بود من خودمو واسه بیشتر از این ها آماده کرده بودم اما همه چیز قابل تحمل بود و من الکی گندش کرده بودم به نظرم حتما پمپ درد بگیرید
مامان فسقلی مامان فسقلی ۴ ماهگی
تجربه زایمان من پارت اخر
و بله یهو گفتن رحم شل شد و خونریزی سه تا امپول پشت سرهم از شونم زدن و سه تا قرص زیر زبانی که با اون تهوع بهم دادن پسرم رو سینم بود گفتم بردارید برداشتن
کلی شکمم قفسه سینمو فشار میدادن و من جیغ میزدم تا جایی که میدونم عمل نیم ساعت نمیشه عمل من دو ساعت شد و دکترم رفت من از رو دیوار میدیدم یه اقا داره ادامه میده عملو و اینکه خیلی بد عذاب میکشیدم حالم خوب نبود دکترم که میخاست بره گفت پمپ درد براش یادتون نره الان وصل کنید و همونجا اتاق عمل پمپ درد رو برام زدن عمل تموم شد و منو جا به جا کردن و بردن ریکاوری من از شروع عمل خیلی شدید حس سرما داشتم بعد عملم در حد یخ زدن بودم و جیغ میزدم پتو میخام تا رسیدم ریکاوری دوتا پتو کشیدن و دوتا بخاری روم که گرم بشم و یه امپول زدن برام حس کردم خیلی خوابم میاد یه خانم کنارم بود گفت درد داری گفتم خیلی و چون عملم طول کشیده بود من تو ریکاوری بی حسیم رفته بود و دردام شرو شده بود اون گفت من هیچ حسی ندارم نه درد نه چیز دیگ بچشم رو سینش شیر میداد به من گفتن توام میخای بیاریم گفتم نه من خوب نیستم خودشون همونجا نگه داشتن جیگرمنو و من خابیدم و یه ساعت بعد دادن بخش و دردام کم شده بود و حالم خوب بود با پمپ و مسکن و شیافی که پشت سر هم میزاشتن خیلی اوکی بودم عصر اومدن گفتن میتونم مایعات رو شرو کنم که تلف میشدم از تشنگی پشت سرم هم نسکافه و اب خوردم پاشدم راه رفتم راه رفتنم خیلی راحت بود با کمک همسر راحت پاشدم اصلا درد زیادی نکشیدم کلا درد سزارین در حد یه پریودی گذشت برام خداروشکر از انتخابم راضیم و صدبار برگردم عقب سزارین میشم🤌🏻🙂
مامان آیسا💖✨ مامان آیسا💖✨ ۴ ماهگی
تجربه زایمان #2✨
دیگه دکتر رسید از اتاق عمل زنگ زدن سریع بیارینش ،، منو با ویلچر بردن اتاق عمل تو تریاژ برام سوند وصل کرده بودن که اونم درد داشت،، دیگه رفتم رو تخت نشستم بهم گفت خم شو برا آمپول ،، ببینید اصلاااا بخدا درد نداشت دردش مثل همون آمپول معمولیه شما هیچی نمیفهمین ،، آمپول ک زد من دراز کشیدم بعد چند ثانیه پاهام سر و سنگین شد که نمیشد تکونشون بدی،، دکتر با دستیار عمل شروع کردن بعد ۵ دقیقه صدا دخترم پیچید تو اتاق ساعت ۱ و نیم به دنیا امد،، هم دکتر هم پرسنل اتاق عمل میگفتن دخترت خیلی واسه تاریخ ۴.۴.۴ عجله داشته نتونست ازش بگذره 😂😂
دیگه چون خونریزی داشتم یکم پروسه بخیه اینا طول کشید ،، حالت تهوع ام داشتم ،، فشارمم یهو بالا پایین میشد هی حالم بد میشد بهم انواع سرم و آمپول میزدن ..تا اینکه تموم شد و رفتیم ریکاوری.. ماساژ رحمی تو اتاق عمل انجام شد .. تو ریکاوری ام دوبار فشار دادن ک من متوجه نشدم بعد یه ساعت تقریبا ساعت ۳ شب رفتیم بخش،، اینم بگم من پمپ دردم داشتم..بخایی حساب کنی تا ساعتا ۱ ظهر من هنوز بی حس بودم دردی متوجه نمیشدم
بعد اونم با پمپ درد و شیاف واقعا قابل تحمل بود ،، موقع راه رفتنم نمیگم خیلییی راحت بود
ولی خب اونقدر سخت نبود که نشه تحملش کرد..
مامان shahan💙 مامان shahan💙 روزهای ابتدایی تولد
مامان نیلا🐥 مامان نیلا🐥 روزهای ابتدایی تولد
خب پارت دو داستان سزارین
وارد اتاق عمل شدم نگم که چه استرسی داشتم و مثل بید میلرزیدم منو تحویل اتاق عمل دادن مستقیم رفتم رو تخت اتاق عمل نشستم آمپول بی حسی به کمرم زدن و اصلااااا هیچی حس نکردم واقعا خیلی خوب بود و اصلا درد نداره نگران نباشید
آروم کمکم کردن خوابیدم دستامو بستن پرده رو کشیدن و دکترم کارو شروع کرد همش حس میکردم دکترم داره با شکمم کشتی میگیره 😅 یعنی فشار رو حس میکنید ولی به هیچ وجه متوجه درد نمیشید
دخترم به دنیا اومد آوردن نشونم دادن و بردنش کاراشو انجام بدن
دکتر منم داشت بخیه میزد و من همینجوری داشتم میلرزیدم بهم آمپول زدن لرزشام رفت و عملم تموم شد بردنم ریکاوری تو ریکاوری یه بار ماما شکممو فشار داد یه بار دکتر که بی‌حس بودم متوجه نشدم بعد که حسم رفت ماما اومد گف باید ماساژ بدم منم سفت‌ دستشو گرفتم و نمیذاشتم چون خیلی ترسیده بودم اما آروم فشار داد و خیلی درد نداشت
موقع تحویل به بخش هم دوباره پرستاری که اومده بود منو تحویل بگیره فشار داد که اونم درد نداشت البته درد داشتااا ولی قابل تحمل بود
پارت بعدی رو هم سعی میکنم زود بذارم از لحظه ای که وارد بخش شدم
مامان نیلا 🍓💖 مامان نیلا 🍓💖 روزهای ابتدایی تولد
خب من اومدم که از تجربه زایمانم بگم.
سزارین بودم بیمارستان پیامبران.
تاریخی که دکتر داده بود رفتم بیمارستان بهم سوند وصل کردن که درد نداشت فقط یکمی چندش بود برام. و بعد چنددقیقه منتقلم کردند اتاق عمل. پرستار ها همه خوب و مهربون کادر اتاق عمل عالیییییی خیلی مهربون و با انرژی مخصوصا دکتر بیهوشی که آقا بود . بی حسیمو زدن هیچ دردی حس نکردم. از برش هم هیچ دردی حس نکردم. اما سزارینم سزارین سختی بود . چونکه بچه ام عرضی بود و دو دور هم بند ناف دور گردنش بود که متاسفانه موقع عمل اینو فهمیدن و من خیلی بهم فشاز اومد تا بچه رو دربیارن . عمل خوب پیش رفت بردنم ریکاوری توی ریکاوری هم یک ساعت موندم و بعد بردنم داخل بخش و نی نی رو اوردنم. اتاقم وی آی پی بود که واقعا بزرگ و دلباز و با امکانات بود . دکترا و پرستارا به توبت و منظم بهم سر میزدن. تنها اشتباهی که کردم پمپ درد نگرفتم که وقتی دردام شروع شد گفتند الان نمیشه باید از اوقتی اتاق عمل بودی درخواست میکردی . اولش البته درد نداشتم مثل درد پریودی خفیف حتی وقتی بی حسی پرید هم خیلی نبود دردش ‌. ولی اولین راه رفتن خیلی دردناک بود انگار چاقو میخوردم. و بعد از اون برای هر راه رفتن و دستشویی رفتن عذاب کشیدم روز اول‌ . اونجوری که فکر میکردم سزارین آسون نبود اما بازم بین طبیعی و سزارین قطعا سزارین و بازم برگردم عقب حاضر نیستم درد طبیعی رو تحمل کنم.
روز دوم بهتر شدم هرروز بهتر از دیروز . یکمی عوارض هم داشتم مثل ورم پا و تنگی نفس روز چهار پنجم اینا سراغم اومد ولی امروز ورم پاهام خوابیده حالا امیدوارم تنگی نفس و درد سینه مم بهتر شه .
در کل من از بیمارستان پیامبران و عمل سزارینم خیلییی راضی بودم و هرکی هم اومد ملاقاتم تعریف کرد