مامانا من وقتی پسرمو از پوشک گرفتم بعد از یکی دوماه یاد گرفته بود شلوارشو در بیاره هی به آلتش نگاه کنه یا دست بزنه و ... جلوی همه اینکارو میکرد
اصلا باهاش بد برخورد نکردم همیشه سریع حواسشو پرت میکردم شلوارشو پاش میکردم بعدم توی قصه هامو و توضیحاتم همیشه میگفتم ما همیشه لباس تنمونه فقط وقتایی که میریم دسشویی و حمام شلوارمونو در میاریم و اگر اینکارو انجام بدیم بقیه بچه ها باهامون بازی نمیکنن دوست نمیشن و خلاصه از اینجور حرفا و این کار از سرش افتاد و دیگه انجام نداد الان چند روزه دوباره داره اینکارو میکنه شلوارشو در میاره هی با آلتش ور می‌ره و...و من واقعاً آزار میبینم انگار
چرا اینجوری شده چکار کنم؟ شما تجربشو داشتین ؟
زود هم از پوشک نگرفتمش دوسال و ده یازده ماهش بود که من از چند ماه قبل ذهنشو آماده کرده بودم و اونموقع هم خودش اعلام آمادگی کرد که دیگه پوشک نمیخواد و دوست داره بیاد دسشویی و توی یک روز هم یاد گرفت

۶ پاسخ

سلام عزیزم
وضعیتت چطوره؟؟؟

عزیزم به بچچت یاد جای لباس عوض کردن تو اتاقه ودروببنده.خودتون انجام بدین تا اونم بادبگیدره

جلوی همه که واقعا زشته
بچه خودمم اینجوری بود ولی بااین تفاوت میرفت گوشه اتاق تنها،هیچی هم نگفتم بعد چندماه از سرش افتاد حالا با بچه کوچیکه هم همین داستانه🤦🏻‍♀️

اوفی از دست این بچه‌ها اه.
یه روز اگه یه نفس راحت کشیدیم فرداش یه چیزی دست میگیرن که از جفت چشمامون در بیاد .

به نظرم اگر جلو دیگران درمیاره باید رو تربیت جنسیش کار کنی. بدونه جای خصوصیه و نباید کسی ببینه و غیره
و اینکه یه آزمایش ادرار هم بده شاید عفونت ادرار داشته باشه
بعد ببین اضطراب جدیدی نداشته که این کارو کنه

عزیزم مسیحا هم یه مدت اینجوری بود البته جلوی دیگران نه و شلوارشم در نمیاورد از روی لباس هی میگفت مامان سفت شده مامان چرا اینقدر بزرگ شده😂😂😂دعواش نمی‌کردم اما چون بشدت خودم عصبی میشدم فقط میگفتم جیشت زخم میشه ها
جیشت درد میگیره ها
و نهایتاً یه عکس ختنه که جیشش زخمی بود بهش نشون دادم گفت چرا اینجوری شده گفتم هی دست زده جیشش زخم شده
دیگه دست نزد به خودش

تصویر

سوال های مرتبط

مامان ❤️امیرحسام❤️ مامان ❤️امیرحسام❤️ ۳ سالگی
سلام مامانای گل امروز بقول خودمون رفتیم برا پسر بزرگم لباس بخریم هر جا که قدم برمیداشتیم امیرحسام گریه یعنینعره میکرد که اسباب بازی میخوان الان چندین باره هر سری بیرون میریم اینکارو میکنه قبلا اینطوری نبودا جدیدن یاد گرفته انقد گریه میکنه یعنی حالمو بهم میزنه گریه خوبه که نعره میکنه که اسباب بازی میخواد هر چی هم تو خونه بهش توضیح میدم مثلا میگم امیرحسام الان رفتیم بیرون اونجا اگه چیزی دیدی گریه نکنیا من اینو میخوام اونو میخوام من براش اسباب بازی هم موقعی که بیرون میریم نمیگیرم زیاد مثلا هر ماه یه دونه اونم میگم اگه پسر خوبی باشی و حرف گوش بدی فلان روز رفتیم بیرون برات میخرم اینطوری نیست که هر سری بریم بخوام براش اسباب بازی بخرم ولی نمیدونم چرا جدیدن چند سری رفتیم بیرون یعنی ابرومونو میبره مردم هم یه جور نگاه میکنن انگار کلی کتک زدم پسرمو اصلا هم توجه نمیکنه هر چی بیرون بهش میگم باهاش حرف میزنم انگار نه انگار فقط نعره هاش کوفت آدم میکنه بیرون رفتنمونو باور کنید دیگه حالم بد میشه بخوام باهاش بیرون برم خسته ام کرده نمیدونم چیکارش کنم اینکارو از سرش بیرون کنم به شوهرم میگم با این بشر دیگه من بیرون نمیرم انقد که بده ابرو ی آدمو میبره 🤦‍♀️😮‍💨😮‍💨😖😖😖😖شما میگید چیکار کنم باهاش