نشد عکس بارداری بگیرم چون زایمانم یهویی شد نشد از اتاقش و وسایلاش و شکمم عکس بگیرم. درد سینه اذیتم میکنه . جای بخیه هام بشدت درد میکنه. خونریزی زیاد . حال روحی بد. دلگیرم از همه چی💔

همه اینارو درک میکنم طبیعیه بعد چند روز بهتر میشی من شبا بع بچه نگاه میکردم گریع میکردم حس میکنم دنیا دیگه برا من تموم شد منم نتونستم عکس بارداری بگیرم هرچقدر به شوهرم گفتم لباس بپوشم از من عکس بگیر گفت میخوای چیکار ولش کن شب قبل زایمانم داشتم گریه میکردم استرس داشتم یه بار نگفت گریه نکن درست میشه داد زد باز چت شده با دلی شکسته رفتم زایمان بعد زایمان حین زایمان کلی زنگ میزد یه بار حال منو نمیپرسید همش نگران بچه بود الان هم بچه بدنیا اومده همه مسولیتش رو دوش منع همش با خودم میگم بعد رفتن مامانم من چیکار میکنم خیلی سخت میگذره ذره ای امید ندارم ده روزه بچه بدنیا اومده یه بار به من محبت نکرده شبا مامانم پیشم نیست تا صبح بیدار میمونم اینارو گفتم بدونی همه شرایطشون بده سعی کن خودتو نبازی میگذره

اشکال نداره بابا سرپاشو اتاقشو مرتب کن از اتاقش بگیر یه ماهه که وسایلش کهنه نمیشه مهم یادگاریه

این حس و حال همه طبیعیه کم کم خوب میشی

اوف هیچی بدتر از افسردگی بعد از زایمان نیست. باورم نمیشد اینجور بپاشم و گریه کنم. ولی به مرور بهتر میشی ، البته واقع بین باشیم ، بجه داری سخته

من اوایلش انقد سختم بود که فقط گریه میکردم، یه مدت میگذره میبینی شدی پناه یه کوچولو که بخاطر اون باید قوی باشی

بیخیال بابا ...من انقد تو وضعیت بدی بودم ک دیگ فکر عکس بارداری نبودم ....دعا کن بچه ات سالم بدنیا اومده ..
دردت هم خوب میشه

بابت نگرفتن عکس اصلااا غصه نخور
بابت بقیه چیزام انقد زود میگذره که بعدا فکرشو میکنی میگی شکرت خدایا که از پس اینم براومدم و گذشت

مامانه مهربون این چیزا مهم نیست اصلا سعی کن بخودت و نینی برسی شاد باشی ایشالا با نینی میری عکس میگیری مهم حال روحی شما و نینیه همین 🌸

گلم طبیعی بودی ماما همرا داشتی