من مامان دوتا فرشته‌ام و هر لحظه حواسم به هر دوی این بچه‌ها هست.
حس مادرانه یعنی این‌که همزمان که یکیشون گریه می‌کنه، مراقب اون یکی هم باشم.
حس مادرانه یعنی هر دو رو در آغوش می‌گیرم، نه فقط از نظر جسمی، بلکه از نظر روحی هم نیاز دارن به توجه و حمایت من.

قبل از اینکه به یه بچه‌ی ۲۱ ماهه برچسب مشکل‌دار بزنیم، بد نیست بدونیم حسادت، کنجکاوی و ندونستنِ حد و مرزِ بدنِ بقیه تو این سن کاملاً طبیعیه.
خشونت واقعی از جایی شروع میشه که مامان یا بابا نادیده بگیره، آموزش نده و مسئولیت نپذیره؛ نه از جایی که داره می‌بینه، اصلاح می‌کنه و یاد می‌ده.

تربیت یعنی دیدنِ خطا و ساختنِ رفتار درست ، نه انکارش و نه برچسب زدن به یه کودک نوپا.
قضاوت از پشت صفحه موبایل آسونه، ولی زندگی واقعی با آموزش، صبر و زمان جلو میره.

ممنون از پیشنهاداتتون!!
اما به عنوان مادر دوتا بچه، خودم بهتر از هر کسی می‌دونم که نیاز بچه‌هام چیه.
من و همسرم در جریان رفتارها و نیازهای بچه‌هامون هستیم و برای هر چیزی که پیش میاد، بهترین تصمیم رو می‌گیریم
مشاوره گرفتن برای هر حرکت بچه، خیلی سطحی و شتابزده اس،تربیت بچه نه با برچسب زدن و سریع قضاوت کردن، بلکه با صبوری و درک عمیق از شرایطش پیش میره..

تصویر
۱۸ پاسخ

گلم من این پست رو خوندم و نفهمیدم چرا دارم سرزنش میشم بخاطر کاری که نکردم! رفتم پستونک قبلیت رو دیدم تازه فهمیدم جریان چیه!
به نظر من بذار حریم خصوصی خونه ت، رفتارت با بچه هات، رفتار بچه هات با هم خصوصی بمونه. اینجوری هم خودت هم بچه هات راحت ترین و آرامش بیشتری دارید.

نرگس جان من باز من رفتم کامنتای تاپیک قبلو خوندم و دوس دارم جواب تک تکشونو نامحترمانه بدم. لااقل میخواین قضاوت کنین کسی باشین ک بچه دوم و سوم داشته:/ مشاورم بره میگه قطعا فضارو عوض کنه و حواسشو پرت کنه. داداشو خیلی از مریم دور نکنه و مریم فکرکنه حتما خبریه ک نمیذارن دس بزنم و حسادتش بدتر میشه. راهکار مشاور فقط عدم واکنش تو اون لحظه و اموزش به مرور و به صورت غیر مستقیمه. انگار خودشون خواهر برادر نداشتن و اصلا دعوا نکردن. پس هممون خل و چلیم ک اینطور بزرگ شدیم؟؟؟ من موافق نیستم بزرگه کوچیکه رو بزنه باز یه عده نیان اینو علم نکنن ولی میگم گاهی ممکنه پیش بیاد

بیخیال حرف مردم
ولی دیگه نزنش

نرگس جان
من کامنتای تاپیک قبلی رو دیدم، متاسفانه این اپ همزمان که خیلی وقتا به کارمون میاد و کمک کنندس خیلی قضاوت ها و نظرات عجیب هم داره
من وقتی نورا یه ماهش بود یه تاپیک گذاشتم که چون پوستش خیلی حساسه گفتم کسی بوسش نکنه و عمش یه حرفایی بهم زده بود
از ده تا نظر نه تاش این بود که عمشه حقشه تو چرا نباید بذاری کارت اشتباهه🫤
خیلی وقتا خودت بهترین تصمیمو میگیری و میدونی چی درسته چی غلط اینجا میای انقدر بهت حس بد و ناکافی بودن میدن که پشیمون میشی...
این حست رو کاملا درک میکنم
رفتار مریم گلی هم کاملا اقتضای سن و کنجکاویشه
و اصلا حسادت و مشکل عجیبی نیست
من از نظر علمیشو می‌دونم که مشکلی نیست طبق درسی که خوندم...
حالا اگه بزرگواران طبق تجربه برچسب های دیگه ای نزنن...
واقعا تربیت تجربه درست و غلطه، دیدن اشتباه و آموزش درست
نمی‌دونم بعضی آدما چطور میتونن انقدر راحت دل بشکونن...

عزیزم واکسنشو زدی بهداشت قد و‌ وزن کوچولوتو گفت چقدره؟ من تو خونه وزنش کردم میخوام ببینم خوبه یا نه.

من الان رفتم تاپیک قبلیت رو دیدم چقدر بعضیا بی فکرن چ حرفیه که میگن طبیعی نیست. اتفاقا کاملا طبیعیه، من که دختر اولم شیش سالشه و عاقل به کرار دیدیم که آسیب رسانده ب خواهرش. نگران نباش. آگاه باش و به دل نگیر

من کاملا درکت میکنم عزیزم چون منم شرایط مشابه شمارو دارم و متاسفانه بقیه فقط از دور قضاوت میکنند و حس بدی ب آدم منتقل میکنند
البته ک علاوه بر گهواره توی زندگی خودمون و اطرافیان مون هم اذیت میکنن و برچسب مادر خوب نبودن میزنم و میگن مگه بقیه بچه ندارن و ما هم بچه بزرگ کردیم و....

خیلی هم رفتارای مریم گلی عادیه اصلا اهمیت نده نرگس جانم💖. تو برای بچه هات بهترینی و داری به بهترین وجه ممکن مادری میکنی. برات مهم نباشه✋

بعضیا میخوان ی چیزی بگن دیگه وگرنه بچه ۲۱ ماهه مشاوره چی میفهمه😐توهم خداروشکر اینقد قشنگ‌وکامل توضیح دادی افرین به صبر وتوانت عزیزم خدا نگهشون داره برات😍

کاملا حق باتو
من خواستم تو تاپیک قبل به بقیه بتوپم حقیقت از بعدش که توپشون بیاد سمتم پشیمون شدم
چون واقعا حوصله بحث ندارم
از طرفیم کسیم چیزی بگه باید جواب بدم دیگه بیخیال بقیه شدم
مادر و پدر همیشه خودشون بهتر متوجه میشن چه‌رفتاری درسته
توام ناراحت نشو کاری که درسته رو انجام بده
مام‌اینجا سرتا پا گوشیم بیا هرچی دوست داری بگو تاسبک شی
ماچ به گونه😘

دختر منم یک سال و نه ماه داره اذیت داداشش می کنه صبر آدم تموم میشه مغزت سوت میکشه ولی تحمل باید کرد خوبه که فکراتو کردی دیگه دختر نازتو نزنی تو یه مادر مهربون و با درکی هستی عزیزم

رفتم خوندم تاپیک قبلیتا
ای باباپس قدیم مردم چجوری ۱۰تابچه میاوردن میزدن توسروکله هم تابزرگ میشدن من ک ب مشاوره اعتقادی ندارم این مشاوره هام مثل همبن خانما یچی ب ادم میبندن وازادم یه روانی میسازن
تودخترتا نزن حواستم بهشون باشه هیچ خبری تیس من خودم دخترم۳ماهشه میخام ۸.۹ماهش ک شدباردارشم مجدد

حالا دخترشما خیلی کوچیکه دختر من شش سالشه هم از خواهرش زیاد خوشش نمیاد یعنی اگه پیشش نباشم بلایی سرش میاره
زیاد تنهاشون نذار من هرجا تو خونه برم بزرگه یا کوچیکه رو میذارم جلو چشم خودم😂😂😂😂

میدونی تقصیر خودته چرا؟! چون اومدی تاپیک گذاشتی خشونت خانگی … هیچوقت دست بقیه اتو نده ، بلاخره بچه ان دیگه اونقدر از این رفتارا داشته باشن ، بخدا منو خاهرم یادمه بچه بودیم اونقدر موهای همو میکشیدیم 😑😂😂 اخرم خاهرم میومد بوسم میکرد دوست میشدیم الان دلم لک زده براش اونقدر از هم دوریم که نگو🥺🥲

چقد قشنگ گفتین من هر وقت به بچه دوم فکر میکنم دعا میکنم بتونم مدیریت کنم و با جفتشون آگاهانه رفتارکنم

سلام بچه هاتون چقدر فاطله سنی دارند

خدا خدا🥰🥰🥰

الان چی شده مگ

سوال های مرتبط

مامان 🥰السا🥰 مامان 🥰السا🥰 ۵ ماهگی
از همان لحظه‌ای که صدای نفس‌های کوچک را شنیدم، قلبم دیگر برای خودم نبود.
با هر لبخندت، جان تازه میگیرم و با هر اشکت، دلم می‌میرد.
دخترم، تو دلیل آرامش منی، نوری هستی که در تاریکی زندگی‌ام می‌درخشی.
هر روز که بزرگ‌تر می‌شوی، میفهمم عشق واقعی یعنی چه؛ عشقی که نه کم می‌شود، نه شرط دارد، فقط بیشتر و بیشتر می‌شود.
خدا تو را به من سپرد تا دوباره معنای مادر بودن را بفهمم…
و من با تمام وجودم عاشقانه در کنارت نفس می‌کشم ❤️
مادر بودن هرچقدر هم سخت باشه،خسته باشی،بیخواب باشی،کارهای خونه بمونه،غذا نداشته باشی ،خودتت بهم ریخته باشی،حتی یه بچه بزرگ مدرسه‌ای هم داشته باشی که به اونم برسی😅😅،،،خالصه خیلی چیزای دیگه ولی درکنار اینا این عشق مادرانه هس که آدمو سرپا نگه میداره که هر روز از اول همه کارهارو انجام بدی میدونم روزی می‌خوام حسرت این روزها رو بخورم بگم کاش دوباره برگردم به اون روزا🥲🥲🥲 از خدا می‌خوام این حس دست نیافتنی رو به به همه چشم انتظارا هم نصیب کنه 🤲🏼🤲🏼🥰🥰🥰🥰
(و اینم بگم دخملی هر چی مامان تیشرت کارتونی میپوشه میگه بیار جلو تا باهاش بازی کنم خالصه جونم براتون بگه شدم اسباب بازی چراغ خونه 😂😂)
مامان تربچه 🌱 مامان تربچه 🌱 ۴ ماهگی
پیرو تاپیک قبلیم


اون لحظه که نوزاد گریه می‌کنه بحث سر این نیست که تو بغل کی آروم تر میشه ،می‌دونیم از لطف و محبت و مهربونی میاد اون کمک اما اون لحظه فقط یه چیز مهمه: احساس امنیت برای کودکمون و اون امنیت یعنی آغوش مراقب اصلی (یعنی پدر و مادر) که معمولا مامانه.
وقتی نوزاد احساس ناامنی می‌کنه و یهو از نقطه امنش جدا میشه،بدنش وارد فاز استرس می‌شه و هورمون کورتیزول ترشح می‌کنه یعنی مغز واقعاً فکر می‌کنه خطر اتفاق افتاده.
حتی اگه تو بغل مامانش هم به گریه ادامه بده اون گریه نشونه بی‌فایده بودن بغل مامان نیست بلکه راهی برای تخلیه احساساتشه. دیدی ما بزرگترا هم وقتی بغض داریم تا یکیو می‌بینیم که برامون امنه بغضمون ترکه و گریمون در میاد؟
نوزاد هم همینه فقط کوچیک‌تر و بی دفاع‌تر .
نترسید از گریش تو آغوش مادر آرومتر میشه فقط یکم زمان می‌خواد تا گریه‌اش آروم‌تر بشه دقیقاً مثل ما بزرگتره.

اون لحظه به طور غریزی تو بدن مادر هم کلی اضطراب ایجاد میشه که بچه‌ام داره گریه می‌کنه و تو بغل من نیست.
مامان محمدحیدر👶 مامان محمدحیدر👶 ۱۰ ماهگی
سلام به مامان مهربونا🥰
من بعد از حدودا ۴ ماه بچه داری به این نتیجه رسیدم که هر بچه ای یه مدله، مثلا یکی زودتر دندون در میاره یکی دیرتر، یکی طول میکه تا ساعت خوابش تنظیم بشه یکی دیرتر، یکی زودتر حرف میفته یکی دیرتر، یکی تپل تره یکی لاغرتر، یکی شیرمادر میخوره یکی مجبوره به بچه اش شیرخشک بده ووو 👶🏻
دقیقا مثل دوران بارداری که هر کس یه جوره، یکی ویار داره یکی نداره، یکی شکمش بزرگ میشه یکی نه خیلی، یکی استراحت مطلقه یکی نه، یکی ۳۸ هفته زایمان میکنه یکی ۴۰ هفته ووو حتی یه نفر که چندتا بچه میاره ممکنه حالت هاش سر هر بچه اش فرق کنه چه برسه هر آدمی با آدم دیگه ای.🤰
ما آدم بزرگا هم هر کدوم یه مدلیم، یکی حساس تره یکی سهل گیر تر، یکی مسیر زندگیش تو ۲۰ سالگی مشخص میشه یکی ۴۰ سالگی، یکی زودتر بچه دار میشه یکی دیرتر ووو.🌱
پس نه خودمون ، نه بچه مون و نه همسرمون رو با هیچ کسی مقایسه نکنیم، هر کسی از کوچیکی تا بزرگسالیش مسیر زندگیش فرق داره و هیچ کس شبیه هم نیست و زندگی نمیکنه.🫂♥️
مخاطب این متن اول خودمم که بعضی روزامو به خاطر این افکار پوچ خراب میکنمو حالمو بد☹️
ولی برای اینکه رشد کنیم و به کمال برسیم باید همه اینها رو تجربه و زیست کنیم و ازشون درس بگیریم🥰
مامان JANA🎀✨️ مامان JANA🎀✨️ ۱۱ ماهگی
شیر مادر و شیرخشک کمکی
#پارت_اول
مامان هایی که از قبل من رو دارن میدونن که از ۱و نیم الی ۲ ماهگی بچه م یکی از دغدغه های اصلی‌م این بود که در کنار شیر خودم یک وعده یا دو وعده شیر خشک بدم اما فکر کنم یکی از بد قلق ترین فرشته ها فرشته کوچولوی من بود و به هیچ روشی شیر خشک رو قبول نمی‌کرد.

اول اینکه چرا از اول شیرخشک کمکی ندادم:

اگر بخواید شیرخشک کمکی بدید باید تا ۳ هفته اول تولد بچه بهش بدید واگرنه احتمال اینکه بعدش بگیره خیلی کمه چون به شیر مادر وابسته میشه و ممکنه بافت پلاستیک توی دهنش رو دوست نداشته باشه و یا اینکه از حالتی که یهو شیر زیاد وارد دهنش بشه بدش بیاد و بترسه و نتونه درست قورتش بده، حالا چرا من از اول ندادم، چون که تو زمان بارداری تصمیم گرفته بود فقط شیر خودم رو بچه بدم و با شیرخشک کاملا مخالف بودم گفتم تا خودم شیر دارم چرا شیرخشک بدم! بماند که بعدتر نظرم عوض شد، و اطرافیان!!! امان از اطرافیان !!! میگفتن چرا میخوای در حق این بچه ظلم کنی؟ میخوای شیرخشکیش کنی؟ هر چی میگفتم نه بابا فقط میخوام شبی ۳۰ سی سی بدم که هم راحت تر بخوابه هم بهتر وزن بگیره، میگفتن نه اگه شیرخشک بره تو دهنش دیگه شیر خودت رو نمیخوره! خلاصه عذاب وجدانی به جون من انداخته بودن که حتی وقتی به شیرخشک فکر میکردم با خودم میگفتم من چقدر مادر بدی هستم که میخوام با بچه م اینکارو بکنم!
مامان 🦋نیکی 🦋 مامان 🦋نیکی 🦋 ۳ ماهگی
اولین بار که مادر شدم دی ماه بود با بچه تو شکم حرف میزدم که بمونه بخاطر من بهش قول میدادم مامان خوبی باشم براش ...هم شرایط زندگیمون زیاد خوب نبود هم بارداری با این حال بابا همه سعیشو کرد هر روز تقریبا دکتر میرفتیم من خیلی گریه میکردم خیلی سخت گذشت به هر حال گذشت و اردیبهشت بعد از گذروندن اون سختی یهو خیالم راحت شد که بچم میمونه ولی نشد بچم از پیشم رفت و به نظرم بدترین حس دنیا برای من و بابا بود خیلی التماس خدا کردیم خیلی گریه کردیم برای چیزهای که فقط من و بابا دردشو می‌دونیم... بچه ما رفت پیش خدااا....
دومین بار هم دی ماه سال بعدش مامان شدم با وجود تو نیکی جانم ... دخترم روزای اول همش بابا رو بوس میکردم بابا می‌گفت معلومه بچمون دخترهه بعد اون یعنی من و تو جوجه پدر بابا رو درآوردیم از بس خرج کردیم بابا هر روز پول میزد من و تو خرج میکردیم بارداری سختی بود بابا و مامان بزرگ برامون سنگ تموم گذاشتن گذشت مامان جان وقتی به هوش اومد و دیدم روی سینه منی واااای مامان خیلی خیلی خوب بود خدا رحمت و لطفش رو در حق من و بابایی تموم کرد عزیزدلم مرسی دلم که با اومدنت منو مامان و بابا رو بابایی کردی...