۱۷ پاسخ

اگه میخای طلاق بگیری. ازش مدرک جمع کن و بهش نگو. یجوری با پاچه خواری و دلبری اگه خونه داری چند دونگ یا همشو بزن به نام خودت. ماشین و چیزایی که به نامشن. برا خودت جمع کن بعد برو دادگاه شکایت کن مهریتو بزار اجرا.اما باید زجر بکشی با دوتا بچه اواره بشی. منت هر کسیو بکشی برا یه لقمه نون. بچه هاتو پیش این و اون بزاری با هزار منت بری کار.یا بمون سر زندگیت که حداقل اسم شوهر بالا سرت باشه هرکسی نخاد برات اقا بالاسر بشه. برا بچه هات هم مادری کن هم پدری. و شوهرتو خونه راه نده یا اگه میاد بی تفاوت باش. بستگی به خودت داره که کدوم راهو انتخاب کنی به همه ابعادش فکر کن

میخای جدا بشی که چی بشه؟مجبوری صیغه یکی دیگه بشی تا خرجت رو بده.چه کاریه؟بشین سر زندگیت. چشمش کور بشه خرج تو و بچه ها رو بده

فکر کن رفتی، بچه ها رو هم بهش دادی، چند روز میتونی بدون بچه‌هات طاقت بیاری؟دیوونه میشی. بشین تو خونه ت .بزار هر گوری میخاد بره.فکر کن مرده.

مامان هستی؛ نمی‌دونم پیاممو می‌خونی یا نه اما صفحه پیامتو دیگه ندارم نمی‌دونم چرا

کجاست مگه شوهرت چرا نیاد؟
اتفاقا وقتی قدرتو نمیدونه نباید بمونی

دختر کجایی چه خبر؟؟؟؟؟

الهی بگردم برای دلت چیا کشیدی😔
من همه رو خوندم عشقم ولی تورو به همون امام رضا قید بچه هاتو نزن،جدا شو اونا تا ۷ سالگی با تو میمونن بعدم همون ۲۵۰ رو بگیر بیا تهران تو یکی از شهرای اطرافش میتونی خونه رهن کنی حتی با مبلغی کمتر،بعدم میری کار در منزل میاری و شروع میکنی به کارکردن
ولی بیخیال اون آدم کثیف شو وقتی اون به فکر تو نیست تو چرا همش خودتو عذاب میدی با فکر کردن به اون و خیانتش
تازه غلطیم نمیتونه بکنه وقتی از طریق دادگاه بری جلو

بدون پول جدا شدن اشتباهه هم خودت آواره میشی هم بچه هات ...خدا لعنتشون کنه

این جور رابطه ها دوام نمیارن یکی فامیلا ما اومد زنشو طلاق داد بخاطر زن دیگه دوتا پسر داشت الان شنیدم از اون دومی طلاق گرفته اومده دست ب دامن اولی شده مطمن باش خدا جواب میده

خیلی از زندگی ها الان همینجوری. طلاق عاطفی گرفتن.هر کی زندگی خودشو میکنه

اگه مادرت زنده بود میگفتم طلاق بگیر برو پیش خانوادت،بچه چیزیش نمیشه بزرگ میشن،ولی بخاطر خودت بمون این روزام میگذره،آدمیزاد به همه چی عادت میکنه،بخاطر خودت بمون،تنها زندگی کردن سخته،یکسره سرکار رفتن سخته،بخدا جدا شدن انقد سختی داره که این خیانت در برابرش هیچه

😔😔😔😔😔😔😔😔😔اشکم درومد یلحظه خودم و دخترمو تصور کردم الهی همچین مردایی بمیرن و زنی ک خونه خراب کنه الهی خدا بکشتش

عزیزم خیلی سخته خیلی سخت خدا ب دلت صبر بده ولی گاهی رفتن بهترین گزینه س دل کندن بهترینه چقد میخای بمونی هر روز قلبت آتیش بگیره یبار برو با تموم سختیا بدبختیا خودتو خلاص کن مغزتو ب آرامش برسون کم کم بهتر بهتر میشی

ب نظرم فعلا صبر کن و بی تفاوت باش تا بچه هات بزرگتر بشن حداقل ب خودتم انقد فشار نیار که مریض و افسرده بشی میدونم سخته اما تحمل کن بزرگتر بشن بعد حقشو بذار کف دستش

عزیرم جداشو درست سخته مازنا چقدر چرا به هم رحم نمیکنیم

میفهمم سخته عزیزم
کاش کاری از دستم برمیومد
چه تصمیمی گرفتیی

کجا هستن مگه

سوال های مرتبط

مامان نی نی مامان نی نی ۴ ماهگی
تا زمانی که اتفاق نیفتاده بود فکر نمی‌کردم انقد می‌تونه سخت باشه اما خوب این آخرین راه بود و من در خلسه درین حالت ممکنم...شوهرم پنجاه برام ریخته تا از این خونه برم و دویست باقیمانده رو یه هفته بعد می‌فرسته برام اما خوب گفته همین الان از این خونه برم بدون بچه ها الان بیرونه منم وسایلمو جمع کردم و دارم آخرین شیر رو به نوزاد سه ماهم میدم تمام امروز اشک ریختم تا زمانی که صددر صد نبود به عمق ماجرا پی نبرده بودم دوری از بچه هام و ندیدنشون پدرشون گفته تا پاتو از خونه بیرون گذاشتی دیگه حق دیدنشونو نداری دخترم امسال پیش می‌رفت دلم میخواست من کثیفشو آماده کنم اونو راهی کنم اما حیف و صد حیف که نشد چیزایی که حداقل تریم حق من بود ...الانم که نمی‌خوام برگردم زادگاه خودم چون بابام دیشب بهم صراحتا گفته نیا می‌خوام تو همین شهر فعلا تا یه هفته برم سمت طبرسی برای اجاره خونه از اون ببعدش هم خدا بزرگه برام دعا کنین اگه اینجا دوستان مشهدی هستن لطفا کمکم کنین که کجا برم برای اجاره کردن که روزانه اش قیمتش کم باشه...
مامان جوجوممد(تیارا) مامان جوجوممد(تیارا) ۷ ماهگی
هیچ کس قبل از اینکه من مادر بشم به من نگفت ببین لحظات متعددی هست که دلت میخواد یه دکمه برگشتی داشته باشه و تو مشتتو محکم روی اون دکمه بکوبی.
هیچ کس نبود به من بگه که ببین با هر پسرفت خواب بچت رابطه مامان و بابا هم دچار پسرفت میشه،چرا؟ چون کم میخوابن چون فشار عصبی روشونه.
هیچ کس به من نگفت که چقدر احساس پسرفت و عقبگرد توی کارم بعد از بچه دار شدن تجربه میکنم.
هیچ کس به من نگفتش که به عنوان یه مادر گاهی پیش میاد که ممکنه بچم رو دوست نداشته باشم.
هیچ کس به من نگفتش که مادر شدن سخت ترین شغل در این جهان هستیه.
هیچ کس به من نگفتش که تو باید دقایق ممتد دنبال بچت بدوی، تا بلکه اجازه بده پوشکش رو عوض کنی، که وقتی فلاش بک میزنی به گذشته میبینی که دقایق ممتد چه کارها که میتونستی انجام بدی .
هیچ کس در مورد این حسا حرف نمیزنه ولی اینها طبیعی ترین احساسات انسانیه که یک مادر یک والد تجربه میکنه.
تجربه این احساسات طبیعیه نه نشونه ضعفمونه نه به معنی بد بودنمون،اتفاقا به این معنیه که تو داری به اندازه کافی تلاش میکنی واسه همین خسته ای، واسه همین بریدی،واسه همین حقته که انقدر کلافه باشی اونی که فکر میکنه حرف نزدن از این احساسات نشون دهنده قوی بودنه ،داره به خودش ظلم میکنه.
ما باید بشکنیم باید یه سری سکوت های اجتماعی شبیه این چیزهایی که گفتم رو بشکنیم
مامان احسان جان👼🩵 مامان احسان جان👼🩵 ۵ ماهگی
جوری که بقیه نوزاد ها میخوابن
جوری که پیسرررر من میخوابه😂😍

یه روز خونه مادرهمسرم بودم ، عروس عموی همسرم ، پسرش با من 8 ماه فرقشه ، بعد من احسان رو میخوابه میخوابوندم که دیدم بی تابی میکنه روسری رو انداختم روش درجا چشاشو بست خوابید
عروس عموی مادرهمسرم گفت : چه خوب اینطوری میخوابه ، اینکه یچیزی باید روش باشه .
گفتم : من عادتش ندادم خودش خوشش میاد !
حالا شاید بگین نور اذیت میکنه دوست داره ، ولی اون روز شب بود
اصلا فرقی نداره براش 😂🤣
یا بعضیا میگن چرا اینطوری عادتش دادی خوب نیست اذیت میشه بعدا ، حالا من قیافه من😐

خلاصه پسرم از یه حرکت های عجیبی خوشش میاد که میمونم🤣🤣

یعنی قربونت اون مسخره بازیات بچههههههه 😂😍

اینم بگم من همونی ام که سیسمونی گهواره نخریدم
چون فاز مدرنی داشتم که پسرمو مستقل بخوابونم😂🤧
الان پشیمونمممم، چون دیگه پایی برام نمونده 😩
اما آنقدر آدم عذاب وجدانی هستم ، که میگم نه باید خودم بخواب بخوابونمش دلم نمیاد😩😂