امشب یکی از شب های عجیب غریب بچه داری بود🤧
دل یاری که به هیچ عنوان خیال خواب نداشت و همچنان که ساعت نزدیک ۳ نداره
منی که از صبح با کمر درد عجیب غریب دست و پنجه نرم میکنم 🫠
و همسری که از ۱۲ بچه به بغل خونه رو متر میکنه….
من امشب یه جایی بین خستگی و عشق گیر کردم🐣
بازم میگم مامان بودن خیلیییییی سخته
ولی هیچ لذتی بالاتر از مامان بودن نیست🌱

حالا من زمان بارداری خیلی پشیمون بودم از این که بچه دارشدم همش میترسیدم ازپسش برنیام ولی الان که دلارز به زندگیمون اومده با این که خیلی خیلی مسئولیت سنگینیه ولی انگار بیشتر از اون انرژی که ازمون میگیرن با وجودشون بهمون انرژی میدن🥰

😔😔😔😔😔

عزیزم کاش این عروسک رو به دل یار جان ندی 🥺 نمیدونم چرا اصلا حس خوبی بهش ندارم. خیلی وحشتناکه🙈 و نگاه و لبخند شیطانی داره

واقعا هم همینطوره هم فوق العاده سختتتت و هم بسیااار شیرین

وووی لبوبووووشو😍🤣

دل یار خانوم شیطون 😅🥰واقعا مادر بودن سخت و لذت بخشه

پسر منم بخاطر کولیک همش گریه کرد
نمیدونی کی میخواد تموم شه

خوب همسرتان از ۱۲بچه نگه داشته شما میخوابیدی