امشب یکی از شب های عجیب غریب بچه داری بود🤧
دل یاری که به هیچ عنوان خیال خواب نداشت و همچنان که ساعت نزدیک ۳ نداره
منی که از صبح با کمر درد عجیب غریب دست و پنجه نرم میکنم 🫠
و همسری که از ۱۲ بچه به بغل خونه رو متر میکنه….
من امشب یه جایی بین خستگی و عشق گیر کردم🐣
بازم میگم مامان بودن خیلیییییی سخته
ولی هیچ لذتی بالاتر از مامان بودن نیست🌱

تصویر
۳ پاسخ

دل یار خانوم شیطون 😅🥰واقعا مادر بودن سخت و لذت بخشه

پسر منم بخاطر کولیک همش گریه کرد
نمیدونی کی میخواد تموم شه

خوب همسرتان از ۱۲بچه نگه داشته شما میخوابیدی

مقالات مرتبط

خانه داری و بچه داری
آیا خانه داری و بچه داری با هم جور در می‌آید؟
تفاوت شیر خشک با شیر مادر
8 تفاوت شیر مادر با شیر خشک که نمیدانید!
چگونه خانه داری را یاد بگیریم؟
چگونه خانه داری را یاد بگیریم؟
خواب نوزاد
همه چیز درباره خواب نوزاد و مشکلات اختلال خواب اطفال

سوال های مرتبط

مامان علیسان مامان علیسان ۷ ماهگی
امروز بعد مدتها از خونه درامودیم و رفتیم خونه مادر همسرم، پسرم برعکس همیشه که خب آرومه، یه هو بنای گریه گذاشت و نه با پستونک و نه با هیچ چیز دگه آروم نشد خیلی عجیب غریب بود، خدا میدوه چقدر آشفته شدم، خودم که از بیرون رفتن میترسیدم از بعد زایمان، الان بدتر هم شدم🥺
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان دل یار✨ مامان دل یار✨ ۳ ماهگی
سلام مامانا🌸
چالش عجیب غریب این روزهای ما تامی تایم که دل یار متاسفانه هیچ علاقه ای نداره🤕
با اینکه از یک ماهگی باهاش تمرین کردم
کمتر از پنج دقیقه تحمل میکنه و هیچ تلاشی هم نمیکنه🥲
انواع اسباب بازی های چراغدار و کارت های سیاه سفید هم امتحان کردم
کوچولو های شما خوششون میاد؟
گردنشون کامل سفت شده؟
دل یار گردنش نسبت سفت شده ولی هنوز نمیتونه گردنش بالا نگه داره
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان ᴅɪʏᴀʀ🩵🧸 مامان ᴅɪʏᴀʀ🩵🧸 ۵ ماهگی
پریود باشی درد داشته باشی خونریزی شدید تو اون حال مسئولیت داری که بچتو نگه داری شیر بدی بغل کنی ناهار شام خونه جم کن بشور بپز
چقدر زن بودن و مادر بودن سخته از همین جا دست همه مادرارو میبوسم که قوی ترینید🥲❤️🧡👏
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان امیرطاها مامان امیرطاها ۸ ماهگی
سلام منو میشنوید از بغلِ مامانِ مامان بزرگم 😍🥹

مامانِ مامان بزرگم خیلی دلشون میخواست که من دختر باشم ! حتی وقتی مامانم رفته بود سونوی آنومالی یا حتی سونوی قبل زایمان و گفته بودن همه که من پسرم؛ بازم مامانِ مامان بزرگم امید داشتن که من دختر به دنیا بیام ! حتی برام گردنبند طلا هم خریده بودن که توی بیمارستانبندازن گردنم ! ولی خب من پسر شدم ! و در حال حاضر از صدتا دختر عزیزتر ! 😂🥹🥹🥹😍
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان ال آی کوچلو🫀 مامان ال آی کوچلو🫀 ۵ ماهگی
مامانا من به یه نفر که اومده بود خونمون شک کردم
از وقتی رفته دخترم عجیب شده اصلا به منو باباش نمیخنده تو بغلمون گریه میکنه تو خونمون نمیمونه از ما فراری هس
ولی به دیگران میخنده
باهاش بازی میکنه تو بغلشون ارومه کلی فرق کرده
اون طرف تو خونمون کارای عجیب غریب میکرد خودشم میشناسم به شدت اهل دعا و اینجور چیزاس یعنی میشه دعا بنویسه ؟؟
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان علیرضا جون😍 مامان علیرضا جون😍 ۷ ماهگی
مامان های گل وزن بچه هاتون موقعی که به دنیا اومدن چقدر بودن تو چهارماهگی چقدر بودن؟؟؟
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان نیکان و نیروان مامان نیکان و نیروان ۱۰ ماهگی
از وقتی زایمان کردم بین رانهام به شدددددددددت درد میکنه تا جایی که امشب به زور راه میرم کسی بوده مث من، چیکار کردین خوب شدین
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان Akay مامان Akay ۹ ماهگی
خیلی احساس تنهایی میکنم
با یه نوزاد تو شهر غریب
از صبح تا شب که همسرم از سرکار بیاد ۴ دیواری خونه ام
به معنای واقعی پوسیدم
بچمم مریض شده همش نق و‌ گری
واقعا کلافم
شما این حسو ندارین
ه
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان نی نی مامان نی نی ۴ ماهگی
وقتی زمان از این ساعات گذشت یعنی امشبم شوهرم نمیاد خونه انقد عصبی ام که معده ام شدید درد گرفته که استامینوفن خوردم بهتره اما درد قلب من با هیچ چیزی خوب نمیشه شما بخاطر بچه هام میگین بمونم بهتره اما آخه این چه زندگیه دخترم هر روز باید یه مادر افسرده ببینه که حتی حس آشپزی نداره چون آقای خونه نیست دل و دماغی نمیمونه واسه آدم هر شب مادرشونو ببینن که بجای خوابیدن پیش باباشون کنار دوتا بچه هاشم می‌خوابه اونم پدر آیا بیاد خونه یا نه حتی دخترم بهم میگه من بابا رو دوسندارم آخه نه ما رو بیرون می‌بره نه باهام بازی می‌کنه یه پارک هم منو نمی‌بره بعد گفت مامان میشه بالای جدید برام بگیری به همون خدایی که می‌پرستیم همشو خودش گفته من هیچی بهش نگفته بودم الان بودن من به نفعشونه یا نبودنم...من امشب انقد فکر کردم که تصمیممو گرفتم
مشاهده ۱۷ پاسخ دیگر
مامان سورنا مامان سورنا ۵ ماهگی
مامان های که ختنه انجام دادین بچم از صبح تا حالا ۶ شماره شیر خورد
نمیخوره همین با کله پستونک بازی میکنه بچه های شما هم اینجوری بودن
کم شیر شده بچم
مامان امیرطاها مامان امیرطاها ۸ ماهگی
دیروز از ظهر تا شب مهمونی بودیم.
پسر بزرگم که از ظهر بازی میکرد و فوتبال میکرد تا شب. امیرطاها هم هی چرت میزد و بیدار میشد، یکم میخندید و باز دوباره میخوابید. دیگه هربار بیدار میشد بغل یکی میرفت. شب ساعت ۹ که خواستیم بریم خونه هردوتا پسرا توی ماشین خواب بودن.
تا کلید انداختیم توی در و وارد خونه شدیم جفتشون بیدار شدن و شروع کردن به گریه کردن. امیرحسین گریه میکرد و میگفت «حالممممممم بده» و عرق سرد کرده بود و هی سرفه میکرد، هر لحظه نزدیک بود هرآنچه از صبح خورده بالا بیاره، جیغ میزد که مامان باید بیاد پیش من بخوابه. از اون طرف امیرطاها از تهِ حلق گریه میکرد و شیر میخواست تا آروم بشه. رفتم امیرطاها رو بیارم که سه تایی پیش هم بخوابیم دیدم امیرحسین گریه میکنه که «فقط مامان تنها پیشم بخوابه» 🤦🏼‍♀️
خلاصه به هر بدبختی بود امیرحسین ساعت ۱۰ خوابید.
ولی امیرطاها هیچ جوره آروم نمیشد. میذاشتمش زمین گریه میکرد که بغلم کن. بغل میکردم گریه میکرد که شیر میخوام. شیر میدادم گریه میکرد و نمیخورد. عوضش کردم، ماساژش دادم، هرررررررکاری میکردم آروم نمیشد ! اصن توی این ۴ماه اولین بار بود این شکلی میدیدمش. دیگه نمیدونستیم چیکارش کنیم ! شوهرم میگفت «باز فلانی این بچه رو بغل کرد و تنظیمات بچه ریخت بهم»
راست میگه تا حالا یکی دو دفعه این اتفاق افتاده بود که بغل این شخص خاص که میرفت شب تا صبح پدر ما درمیومد ولی بازم نه این شکلی ! خلاصه که ساعت ۱:۳۰ خوابید.
جفتشونم صبح ساعت ۵:۳۰ بیدار بودن و توی سر و کله ما 🤦🏼‍♀️

نمیدونم واقعن ! جوری نبود که بگم خسته شده و گریه میکنه ! شاید واقعن انرژی بعضی از آدما بچه ها رو بهم میریزه 🤦🏼‍♀️
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان 🩷فاطمه خانم🩷 مامان 🩷فاطمه خانم🩷 ۵ ماهگی
امشب اولین شبیه که منو دخترم باهم تنهاییم اصلا دخترم قصد خوابیدن نداره خسته شدم باباشم رفته مسافرت من تنها موندم از تنهایی و بی خوابی این بچه و خستگی خودم داغون و افسرده شدم چقدر تنهایی سخته هر صدایی که می‌شنوم میگم همسرم بیرونه الان می‌خوابه میرم پیشش ولی یادم می‌افته که تو خونه تنهام 😢😢😢
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان آرن مامان آرن ۶ ماهگی
شماها مامانتون کمکتون میکنه؟ مامان من نهایت بچه رو بغل کنه بوسش کنه 😐 انقد حسودیم میشه بعضیا مادرشون بچه شون رو نگه میداره
من دارم از بین میرم از خستگی ولی مادرم اصلا دلش نمیسوزه واسم
مشاهده ۱۶ پاسخ دیگر
مامان آرسين💙 مامان آرسين💙 ۶ ماهگی
چقدر روزاي اول زايمانم بد بود سزارين بودم شيرم نميومد بچه زردي گرفت خودم درد داشتم بيخوابي شديد گرفته بودم طوري كه تو يه هفته ٥ ساعت هم نخوابيده بودم رفتم زير سرم شيرم بچه رو سير نمي كرد همش گشنش بود زير سينم بود كل روز نميخوابيد يه شب از زور بيخوابي داشتم از حال ميرفتم رفتم زير سرم بچه رو دادم مامانم گفتم شير خشك بده و ٥ ساعت مداوم خوابيدم تا حالم اومد سرجاش ولي هنوز كمبود خواب داشتم هيچ كس هم دركم نمي كرد كمك خاصي هم نميكردن الان سه ماه گذشته فقط ميگم شكر كه اون روزاي بد گذشت انقدر از همه چي بدم اومده بود كه هيچ لذتي از بچم نميبردم الان نفس منه انقدر همه كاراشو خودم تنهايي با عشق ميكنم خواستم به مامانا بگم همه چي ميگذره فقط بايد صبور بود
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان یاسمین زهرا مامان یاسمین زهرا ۴ ماهگی
مامانا خواب روز بچه هاتون چطوره ؟؟ من دخترم از صبح زود پنج وشیش که بیدار میشه تا شب چهار تا نیم ساعت میخوابه چیکار کنم خوابش عمیق بشه بخدا خیلی خسته میشم توی خونه دست تنهام بچه های شما روزا چطورن ؟من که خستم بخداچقدر مادری کردن سخته
مشاهده ۸ پاسخ دیگر