۱۰ پاسخ

عزیزم نگران نباش همه چی درست میشه سالم و سلامت با نی نی میری خونه انقد بودن کسایی ک حتی بچه زیر یک کیلو بوده و الان حالشون خیلی خوبه

عزیزم خدا روشکر خودتو بچه سالم هستین چرا ناراحتی دوسه روزم دستگاه باشه چیزی نمیشه چند هفته زایمان کردی بسلامتی

حال بچه ت چطورع

مبارکه عزیزم خودتو نگران نکن خدا بزرگه ی چشم بهم زدن اوردیش خونه ♥♥

ایشالله باسلامتی با نینی میرین خونه نگران نباشین

خداروشکر هر دو سلامتین، یکم بچه دستگاه بمونه بهت میدنش و این روزها خاطره میشه واست❤️

فقط بگو برات شیاف دیکلوفناک بزارن

ایجونم فسقل خیلی عجله داشته دختر عمه من ۳۱هفته دنیا اومد الان ۲سالشه انشالله سالم و سلامت باهم میرین خونه

اخي عزيزم..نينيتون دستگاه رفته؟؟

چرا علائمت چی بود انشالله سلامت با بچه میرید خونه ناراحت نباش

سوال های مرتبط

مامان 🧸 اهورا 🍫 مامان 🧸 اهورا 🍫 ۳ ماهگی
تجربه زایمان سزارین»
سلام ب همه🥹🖐️
منو اهورا اومدیم تجربه زایمان سزارین براتون بزارم...
خیلی کلی میگم براتون....
سی و نو هفته بودم ک رفتم برا سز.از همون روز اول از طبیعی وحشت داشتم و با شناختی ک از خودم دارم حق داشتم...
خلاصه رفتم برا سزارین اختیاری با کلی زیر میزی دکترمو راضی کردم ب سزارین از مرحله سوند خیلی میترسیدم ولی اصلا اون چیزی ک فکر میکردم نبود خیلی راحت بود...
اما از بس منو ترسونده بودن وقتی اومد برام سوند بزارع همه بدنم می‌لرزید از شروع سوند گذاشتن تا پایان عمل و حتا بعد از اون همه بدنم استرس گرفته بود مثل بید میلرزیدم..‌
منو بردن اتاق عمل دل تو دلم نبود... آمپول بی حسی اصلا درد نداشت سرمو خم کردن و آروم برام آمپول و زدن پاهام سنگین شده بود خودشون جابه جاشون می‌کردن«سوندمو از بس ک نزاشتم پاهامو قشنگ باز کنه خوب نزاشته بود تو اتاق عمل باز شد و خود دکتر برام گذاشت وقتیکه کاملا بی حس بودم» خلاصه آمپول و ک زدن دیگه بدنم از لرزه وایستاد «من خیلی استرس داشتم و اصلا اوکی نبودم ن از درد ن از چیزی فقط میلرزیدم»
حس ک نمی‌کردم و نمی‌دیدم چون به پارچه سبز جلو چشمم زدن ولی وقتیکه شکممو باز کردن صداش میومد خش خش صدا میداد خلاصه شکممو که باز کردن یه فشار به سینم وارد شد درد نداشتااا ولی حس کردم دارن ی چیزیو ازم جدا می‌کنن خلاصه همون لحظه که سرم سنگین شد اهورام بدنیا آوردن صدای گریشو که شنیدم خود به خود اشگم اومد تو اتاق عمل دوتا پرستار کنار من بودن سعی میکردن منو آروم کنن باهام حرف میزدن مدام میگفتن حالت تهو نداری از این حرفا که نداشتم... فقط لبام رو هم نمیموند از شدت لرز منو 9 بردن اتاق عمل 9 و بیست دقیقه اهورام بدنیا اومد🥹💙🧿
ادامه پارت بعد»»»»