۳ پاسخ

اره چند وقت پیش خونه پدر شوهرم پسرم داشت بازی میکرد از رو مبل راحتی میپرید پایین خودش ذوق میکرد بعد از روی ذوق ب جاریم میگف خاله منو ببین خاله هرچی صداش میکرد جواب نداد جاریم چندبار پشت سر هم گف واااای کارت خیلی خیلی زشته شاهان،پسر منم کلا اون کار رو دو یا سه بار از روی ذوق و کنجکاوی انجام داد!منم ب جاریم گفتم عزیزم سرت ب کار خودت باشه گفت اخه کارش خیلی زشته من گفتم زشت نیست اما اگر زشتم باشه مامانش اینجا نشسته هرچی هم شما تکرار میکنی اون بدتر لج میکنه انجام میده حالا خانوم بهش بر خورده😂

بهش میگم زوری نیست که بچه ام بیادبغلت حتی اگه مادرم باشه دوما اگه ببینم مدام داره تکرارمیشه ازبچه ام ایرادمیگیرن رفت وامدنمیکنم

بگو منم دوست ندارم ببینمت اون ک بچه س

سوال های مرتبط

مامان یاس مامان یاس ۴ سالگی
سلام دوستان
چند تا مسئله از دخترم ذهن من رو درگیر کرده میخوام از شما مشورت بخوام و بینم بچه های شما چطورن،یکی اینکه دخترم میان جمع مثلا تو پارک زیاد حواسش به وسایلش نیست،مثلا اسکوترش رو ول میکنه میره با ی بچه بازی میکنه یا تار بازی میکنه،یا ی بار کلاهش افتاد اصن توجهی نکرد همینطوری داشت به بازیش ادامه میده، ی مورد دیگه اینکه وقتی بیرون میریم تو ی فروشگاه خیلی هی میگه اینو برام میخری یا اصرار میکنه بریم قسمت بازیش که بازی کنم،یا بریم غدا سفارش بدیم،در صورتی که میبرمش استخر شهربازی پارک ،یا خوراکی براش میخرم، هم من هم باباش،هم بابای خودم ولی نمیدونم باز چرا انقدر اصرار میکنه،مخصوصا اگه یکی همراهمون بیاد بیرون،بعضی اوقات خجالت میکشم،میگم الان فکر میکنه من هیچی براش نمی‌خرند که انقدر بچه داره اصرار میکنه،ولی تنها باشیم بهتره باز،مثلا میگم مامان الان ما اومدیم خرید خونه الان وقت شهربازی نیست،یا قانونمون اینکه فقط میتونه ی خوراکی انتخاب کنه،که اکثر اوقات جواب داده ولی خدا نکنه یکی همراهمون باشه سر هر چیزی هی اصرار،هی اصرار،انقدر انرزی میزارم که همش متعدد کنم دیگه از بیرون رفتنم لذت ننبرم