۱۵ پاسخ

مگ چند کیلو بود

وزن و قد تولد و الان ش چنده؟ بخدا بهداشت حرف مفت زیاد میزنه بارها ب منم گفته کمه بعد دکتر گفته خوبه

دختر هرچی ریزه میزه تر ناز تر و جیگر تر..خب جثه ش کوچولو عه چ عیبی داره اینهمه دختر ۱۶۰ داریم جذاب و تو دل برو یکیش خود من😆

منم دقیقا وعضیتم همینع دیشب انقد گریه کردم 😭چقد با تمام وجود درکت کردم الان ک وقت زایمانمه شوهرم بیکار شده هزارو یک بدبختی

عزیزم جوش نزن ..قوی باش ..انشاالله شوهرت می‌ره سرکار...فرش هارو هم میخواستی عید بدی بشورن ...الان میدی بهتره...بچه ها بزرگتر میشن غذا خور میشن زودتر رشد میکنن..منم خونم اجاره ایه زیرزمینه بارون میاد همین اوضاعه..بازم خدارو شکر ....میگذره .

ناشکری نکن عزیزم همه ما تو سختی هستیم ولی برای هرکس فرق داره ، تو قوی باش دخترت به تو احتیاج داره تو همه کس دخترتی بخاطر اونم که شده بلند شو

عزیزم فرشا و خیس شدن و اینا که اصلا مهم نیست
شد که شد
دخترتم بزرگ میشه.مگه مسابقه اس؟ وقت تموم نشده که
کیست ابرو هم مشکل حادی نیست. ناراحت کننده هست ولی نه اینقدر
منم مادر ندارم
خواهر ندارم
بابام تنهاس
داداش کوچیکم زن نداره
هیشکیو ندارم
دل تنگی دارم
غصه و حسرت نبود مامان نازنینمو دارم
غصه تنهایی بابا و داداشمو دارم
درامدمون این روزا کم شده
دندونم در میکنه نمیتونم برم درست کنم. دلم نمیاد به شوهرم بگم
سخت نگیر میگذره خواهر

زندگی ھمینہ یہ روز خوشیم یہ روزم ھمہ چی اوار میشہ رو سر ادم... براے بچہ ت نگران نباش این حرفا رو زیاد میزنن بھداشت یا میگن کمہ یا میگن زیادہ

توکل کن به خودش،بی ارادش برگ از درخت نمیوفته
مردم درگیر چه مریض هایی برا بچشون هستن که قد و وزن و این چیزا براشون شوخیه

زینب چته عزیزم. یو هم یچیه د آب ایوه مه ایبو خوته بکشی اخرش خشک ایبو . وزنش کمه خو زیاد ایبو مه قراره چقد بو مه یادت نیس آراد ۱ کیلو بی
صبر داشته بو

وزن و قدش کم باشه عزیزم نقص نیست اینا که
جسش ریزِ خب....خودتو ناراحت نکن اون بچه هم ناراحت میشه

عزیززززم
اینجوری نکن ناشکر میکنی
خدا بنده های رو که دوست داره امتحان میکنه تو چرا اینجوری میکنی شکر خدا روبکن بخدا تو اگه جای خواهرم بودی خود کشی میکردی بخدا 🥺🥺

والا من سه تا خواهر دارم اما هیچکدوم بدرد نمیخورن

آروم باش عزیزم پاشو چند تا نفس عمیق بکش آروم باش

فقط صبر داشته باش گلم همه چی خدا جوزی میچینه که به صلاحت باشه

سوال های مرتبط

مامان رادمان مامان رادمان ۵ ماهگی
پارت یک
سلام مامانا حال و احوال چطوره🤭اومدم ک راجع کاهش وزن بعد زایمان بنویسم😊من حدودا تو بارداری 20کیلو وزن اضافه کردم
زمان زایمان 5کیلو کم کردم و بعد از اون فقط یک کبلو کم شدم
شیر مادر و شیر کمکی به پسرم میدم
ی مدت اومدم رژیم شیردهی بگیرم اما بعد از دوروز دیگه نتونستم نمیشد هر وعده سر وقت غذا اماده کنم برام سخت بود
خیلی فکرم درگیر این موضوع بود ک دیگه ب وزن قبلم برنمیگردم
دیگه لباسایی ک دوست دارم ونمیتونم بپوشم
و هزار جور فکری ک بعد از زایمان ده برابر میشه ب خاطر هورمون ها
امروز ک این و مینویسم چهارماه و خورده ای از زمان ب دنیا اومدن پسرم میگذره
مدتیه تصمیم گرفتم خودم رو بپذیرم بدنم رو با تغییراتش حالم رو خستکی هارو وظایف جدیدی ک همیشگیه باید بتونم مدیریتش کنم ب عنوان همسر و مادر قبل از این ک ب پذیرشش برسم منتظر ی روزی بودم که راحت تا ظهر مثل قبل بخوابم یا نمیدونم خیلی کارهای دیگه اما پذیرفتم ک من مادرم و دیگه قرار نیس اون ادم سابق بشم
از وقتی مسولیت مادری رو پذیرفتم بدنم رو پذیرفتم دیگه با ترک ها شل بودن شکم اضافه وزنم مشکلی نداشتم
فقط این تصمیم رو گرفتم ک غذای سفره رو مناسب انتخاب کنم اول بخاطر همون مسولیته ک من مادرم باید از الان ورپدی یخچال خونم رو کنترل کنم ک دوروز دیگه فرزندم بزرگ. میشه بجای غذای سالم هله هوله نبینه و جلو چشمش نباشه و این عادت از منه مادر شروع میشه...
دوم بخاطر انرژی و سلامتی خودم ک هرچقدر من خالم خوب باشه حال خونه و خانوادمم خوبه
ادامه...
مامان جوجوی من😍 مامان جوجوی من😍 ۸ ماهگی
سلام خوبید حالم خیلی گرفتس گفتم با شما در میون بزارم خالی شم خیلی عبصبی ام دوس دارم دعواکنم گفتم ک بعد ۱۳سال باردارشدم پدر شوهرم اصلاااا نگاه دخترمم نمیکنه کادو هم بش نداد الان دخترم ۴ماهشه نگاشم نمیکنه اصلااا بعد جاریم بعد یک سال بار دار شد دخترش بعد چهل روز برد خونشون همون موند ک بخوردش اول اون باردار شد البته الان دخترش ۲سالشه بعثم حسادت ب اون دختر بچه نیست دلیل کار پدر شوهرمو خاستم بدونم این جاریم ی زن داداش داره خیلی فضوله براشم خیلیی مهمه خونه پدرشوهرم جاریمو دوس داشته باشن وقتی من باردار بودم هی میومد ب مادر شوهرم میگفت نکنه بچه این بیاد دنیا دیگه اون نوتو نخای از این حرفا بعد ک دیدم واقعا همه دارن با بچم سرد رفتار میکنن تصمیم گرفتم سر کتاب بردارم برا دخترم ک بعله این خانم بی همه چیز ذات خراب برا دخترم دعا کرده ک از چشم پدر شوهرم اینا بیوفته ملا گفت اره چیز پاشیدن در خونتون دعا چشم نظر ک ب چشم بیاد خیلی برا دخترت انجام دادن در حدی ک دسش نمیرسه وگرنه بلایی سر بچت میارن بنظرتون من چیکار کنم😢