۹ پاسخ

چیزی نگفت که...
تحت هیچ شرایطی نذارین رابطه تون با همسرتون مکدر بشه

البته سی و هشت تب ه

از ماماناشون یاد میگیرن اکثراً حالا خواسته بگه منم بلدم😁

شوهر منم همینه خدایی نکنه من بچه رو ببرم جایی سرما بخوره تا عمر دارم میگه تو کردی همه همینن دکترن واسه واکسن تب میگرفتم میگفتم وای شد ۳۸ تب داره میگفت نه میگم داغعه میگه نه تو حساسی یبارم گفت تو مادر نیستی همه همینن اهمیت ندی بهتره حرص نخوری شیر میدیم به بچه

والا از مردا کمک نگیری و هم فکری نکنی بهتره . اعصابت آروم تره

مردا کلا دکترن واسه خودشون شوهرمنم همینه 🤣🤣بچم تا یک سرفه میکنه میگه اوووو سرماخورده مگه چی میگم آب دهنش بود زد به گلوش نمیفهمه🤣

والا شوهر من این همه بچرو نگه میدارم یدقیقه گریه میکنه میاد ارومش میکنه میگه میبینی بلدم اروم کنم منم گفتم اره ریدی ی دقیقه همه بلدن

🤣🤣 عزیزم اگه مردا بچه داری بلد بودن که الان یه پا مادر بودن وایه خودشون

😂😂ناراحت نشو این مردا کلا کم عقلن

سوال های مرتبط

مامان آیهان مامان آیهان ۵ ماهگی
مامان مهرو کوچولو مامان مهرو کوچولو ۳ ماهگی
بیاید یه چیزی براتون تعریف کنم
امشب رفتم مهمونی
همینکه رسیدم دخترم شروع کرد گریه کردن از گشنگی
رفتم تو یه اتاق نشستم تا بهش شیر بدم یهو دیدم همه خانما پاشدن اومدن تو اتاق
یکی پاهاشو قلقلک میداد یکی صداش میزد یکی لپشو دست میزد
این بچه هم حواسش پرت میشد سینه رو ول میکرد
یهو یکیشون گفت این گشنه نیست الکی داره با سینه بازی میکنه
به زور بچه رو از من گرفتن
گفتم این شیر نخورده بذارید سیر شه وگرنه گریه میکنه
گفتن نه تو برو شامتو بخور
گفتم من شام رو شروع کنم پا نمیشم از جام هاا
گفتن عیب نداره ما ساکتش میکنیم
سرتو درد نیارم همینکه نشستم سر سفره صدای جیغ دخترم اومد
جیغ میزدا اصن آبروریزی
اومدن پیشم گفتن گریه میکنم گفتم خب چیکار کنم؟ گفتن شیرش بده گفتم منکه گفتم پا نمیشم خودتون آرومش کنین
هعی مادرشوهرم گفت شیر بگیر بهش بده گفتم نه امروز زیادی شیر خشک خورده
من شامم رو کامل خوردم بااینکه دلم پیش بچه بود ولی گفتم بذار گریه کنه اینا بفهمن چه کار بدی میکنن
آخرش همه گفتن تو حق داشتی حتما یه چیزی میدونستی دیگ
بچه رو گرفتم شروع کردم شیر دادن یهو یکی دیگ اومد بگیرتش همه گفتن نه نه بهش دست نزن بذار سیر شه گریه میکنه
دلم ریش میشد گریه میکرد ولی ارزشش رو داشت