مامانا من دیروز درد داشتم رفتم زایشگاه شانس بدم اتاق زایمان بغل اتاق معاینه بود🤣😐دونفر درحال زایمان بودن خیلی خیلی وحشتناک بود جیغ میزدن میگفتن ولم‌کنید پارم کردین نمیتونم زور بزنم منم کلا استرس گرفته بود شاله انداخته بودم‌روسرم گریه میکردم🤣🤣🤣ماما اومده بم میگه خوبی میگم نه درد دارم بخاطر اونه😐😐😐🤣از دبروز صحنه ها صداها جلو چشممه

اره واقعا من رفتم بیمارستان میخاستم پذیرش بشم یکی دونفر اومده بودن برا بستری بچه اولشون بود آنقدر میترسید دستور پاهاش می‌لرزید من جوش خودم فراموش شده بود اونارو دیدم گریم گرفته بود . واقعا خانوما میخاین برین طبیعی باید قوت قلبتون زیاد کنین . چون هم طبیعی سخته هم سزارین .
انشاالله به سلامتی بچه هامون بغل بگیریم
واین مسعولیتی ک خدا بهمون داده بتونیم پشت سر بزاریم

وای منم رفته بودم یکی جلوم بود پرده و نکشیده بودن منتظر بود باز تر شه برن اتاق زایمان… انقدددد جیغ میزد مامانشو صدا میکرد عزیزممم 🥲🥲🥲بعد ده دیقه بعدش رفتم‌پایین سروم بزنم شوهرش گفت زایمان کرد🥺

من دیشب به شوهرم گفتم بچه ی دیگه خواستم بزنم ،میگه همین رو هم خودت خواستی بخدا من بچه نمی‌خواستم .الان اینقدر دغدغه برام درست شده که زایمان و درد و ...رو گذاشتم همون هفته ی آخر براش استرس بکشم .

طبیعی زایمان کردن درد خودشا داره سزارین هم همینطور هر کدوم سختی خودشا انشالله خدا بهمون رحم کنه که زایمان خوبی داشته باشیم

😅😅برعکس من زایمان اولم همه تخت هاخالی عیچ کس زایمان نمیکرد دوست دارم زایمان دوم حداقل یکی زایمان کنه باهام تنهانباشم😅😅

انشالله شماراحت زایمان کنی

باز من سزارین هستم خداروشکر

درد که داره بدن با بدن فرق می‌کنه خدا به خیر کنه منم میترسم😂😂

من اصلا هیچی نفهمیدم از معاینه و یبار بیشتر معاینه نکرد گفت هفت سانتی بستری شو

بیچاره مامانا خدا بهشون قدرت بده

همه همینن😅