۷ پاسخ

رز قشنگم💓

منم همینطور هر روز می گم امکان داره بیشتر از این دیگه بتونه اذیتم کنه و هر روز فکر می کنم نمی شه بیشر از این دوسش داشته باشم
اما فرداش هم اذیت ایشون بیشتر می شه😂 هم عشق من بهش 🥺

حتما میمونه قشنگم

منم تک تک روزارو با جون و دل میگذرونم، دلم تنگه پارسال شه حتی😢
سختهههه خودم هیچ سرگرمی ندارم ولی دارم کیف میکنم

دخترتو از شیر برداشتی؟

مثل همیشه خیلی قشنگ گفتی🥲

خدا برای هم نگهتون داره عزیزم❤️❤️

قشنگِ سخت 🥹. بمونید برای هم 💖

سوال های مرتبط

مامان هدیه خدا جون مامان هدیه خدا جون ۱ سالگی
سلام از خمیر بازی که همه جا همراه مونه
که مونس و یار حسنا جانم شده
همه جا همراه مونه و گم نمیشه
همه جا همراه مونه و خراب نمیشه

چون یه نفر رسیده به سنی که مراقبت از وسایلش رو یاد گرفته 🤌🏻
و تو این لحظه ها قند تو دلم آب میشه
از دیدن بزرگ شدنش …

از اول اینجوری بود ؟
معلووووومه که نه 😂
چه روزها که کتاب هامون پاره شدن
گل سرهامون گم شدند
اسباب بازی هامون خراب شدن

اما وسط تک تک این روزها میدونستم این خراب کردنا بخشی از مراحل رشدیشه و میگذره و دقیقا گذشت …
امروز میخوام بهت بگم :
همه ی بچه ها لجبازی میکنن
همه ی بچه ها خرابکاری میکنن
همه ی بچه ها رفتارهای زشت محیطی رو تکرار میکنن اما …
اون چیزی که باعث میشه یه بچه لجباز بشه
خرابکار بشه
بد رفتار بشه
واکنش والدینه …

از امروز
۱-ویژگی های سنش رو بپذیر
۲-تو هر کدوم از این موقعیت ها اصولی رفتار کن و باااااور کن که میگذرن 🫀
درسته اون وسطا پوست مون شاید کنده بشه 😁ولی نتیجه خستگی ها رو میشوره میبره 🫰🏻

مطلب ازکانال خانم‌دکترکوثریاوری
مامان جوجه ها مامان جوجه ها ۲ سالگی
و دختر مامان امروز یک ماه دیگه بزرگ شد
اصلا باورم نمیشه
ماه دیگه تولد یکی یدونه مامانه
و من دو سال مفتخر به نام مادر شدم مادری که همه چیزش رو از وجود دخترش داره
آنیلم
ماه قشنگم
همه وجودم
دوستت دارم و چقدر خوشحال و خوشبختم که تو رو تو زندگیم دارم
و نی نی تو راهی چقدر خوشبخته که خواهری عین تو رو داره
میدونم براش بهترین تکیه گاه و غمخوار میشی
همونطور که برای من تو نیم وجبی شدی دلسوز شدی رفیق شدی همه کس
الهی به حق این ماه عزیز
به حق این روزای بزرگ
هر زنی که آرزوی مادر شدن داره توی همین ماه ها و روزها قسمتش کن طعم شیرین مادرشدن رو
خدایا حسرت مادرشدن تو دل هیچ دختری نباشه
ما دخترا اول مادر عروسکامون میشیم بعد مادر بچه هامون
ما از بچگی مادر متولد میشیم پس ای خدای بزرگ حسرت بغل کردن جگرگوشه رو به دل هیچ زنی نزار به حق این ماه بزرگ

به وقت هفتمین روز از چهارمین ماه سال ماهگرد های زیبا و بزرگ شدن های قشنگ تو و به وقت ۸ ماهگی تو دلی مامان❤️❤️
خدایا هزاران مرتبه شکرت🙏❤️
مامان 💙زندگی💙 مامان 💙زندگی💙 ۲ سالگی
گل پسرم امشب ۲۳ ماهه شد ماه دیگه همین تاریخ همین ساعت ۲ ساله میشه 🥺 فقط ۱۰ روزش بودکه مامانم گفت دیگه باید خودت از پسش بر بیای روزی که مامانم رفت خونه خودش چقدر گریه کردم به مامانم زنگ زدم‌گفتم من نمیتونم چطور تنهایی حمامش بدم چطور ناخنش ها رو بگیرم ۲۸۰۰ بدنیا اومد ریزه میزه بود این ۲ سال با تمام چالش هاش گذشت ختنه کردن عمل میل زدن چشمش تب کردن های واکسن بیقراری های دندون
مراقبت از روزهایی که راه افتاد و چهارچشمی مواظب بودم که بی هوا نخوره زمین و سرش ضربه نبینه چالش پوشک گرفتن و الانم از شیر گرفتن تمام این روزها رو تنهایی پشت سر گذاشتم منی که روز اول گریه میکردم از ترس اینکه نمیتونم از پسش بر بیام اما خدا هوامو داشت امشب انگار کارنامه سال تحصیلیم رو مرور میکنم ببینم تو این امتحان یا چالش قبول شدم یا نه اره من تونستم ازپسش بر بیام مثل تمام مامان اولی هایی که مثل من دست تنها بودن وتو شهر غریب زندگی میکردن ما قوی نبودیم بچه هامون مارو دل دار و قوی کردن خاصیت مادر بودن اینِ محکم باشی همیشه حتی در سخت ترین شرایط ❤️
مامان نورا مامان نورا ۲ سالگی
امروز میخوام درمورد یه پدیده جالب صحبت کنم
به اسم
یادگیری پیش از تولد (prenatal learning )
پدیده ای که  نوزاد پس از تولد چیزهایی که مادر در دوران بارداری تجربه کرده رو به یاد میاره و بهش علاقه نشون میده

من تو دوران بارداری وقتمو طوری تنظیم کرده بود که در طول روز برنامه های مختلفی رو برای خودم اجرا میکردم
خواندن قرآن ، حافظ خوانی ، مولانا خوانی ، گوش دادن به موسیقی اصیل ، حرف زدن با جنین توی شکمم ، رقصیدن ، یوگا و مدیتیشن وفیلم دیدن شبانه با همسرم و پیاده روی
تمام سعیم و میکردم جاهایی که انرژیش برام منفی بود نرم

در طی اون دوران تو خوندن قرآن مدوامت کردم چون ازش آرامش میگرفتم
حافظ و مولانا که با خونم عجین شده بود و بجز کتاب پادکستهای مربوط به اونا رو گوش میدادم

موسیقی و ساز هم که عضو جدا ناپذیر زندگی ماست
دخترم وقتی بدنیا اومد با ساز زدن همسرم ارتباط میگرفت و توی همون دوران نوزادی بهش واکنش نشون میداد و بزرگتر که شد ساز و از همسرم میگرفت و وانمود میکرد که داره ساز میزنه
به کتاب و شعر و رقص و آواز علاقه بسیار داره و موقع خوندن ترانه ما رو همراهی میکنه و سعی میکنه یه کلمه از اونو بگه😂 و جایی که بلد نیست و الکی لب بزنه

همه اینا برام قابل درک بود و میدونستم که حتما به این مسائل علاقمند میشه
ولی یه نکته جالب این بود که ما اصلا اهل تلویزیون نیستیم مگه بخواهیم یه فیلم از بیرون بگیریم و ببینیم


ادامه در کامنت 👇