خانوما لطفا به اینجور حسای یه مادر نگید ناشکری.اینا حسای طبیعی و واقعی یه زنه. بنظرم اگه کسی هم میگه من اینجوری نمیشم و از همه چی راضی ام داره خودشو گول میزنه.تو خلوت خودش که میدونه چقدر بهش سخت میگذره.
اره دقیقا به همه چیزایی کمیگی منم فکر میکنم
میدونی شاید بخاطر اینه ک تجربه اش نکردیم
نمیدونیم قراره چی بشه
مثل زندگی مشترک مطمئن بودی میتونی یا ازپسش برمیای؟؟
اونایی هم ک ازدواج نکردن ازشون بپرس ی ترسی از زندگی مشترک دارن ولی ما ردش کردیم
و الانم چون بچه نداریم ترس داریم ازاین اتفاق جدید.
من خیلی دلم میسوزه برا شوهرم واقعا گناه داره همش استراحت مطلق و الانم سرکلاژ شدم کلان رابطه نداشتیم واقعااااااا بنظرم اذییته ولی برو خودش نمیاره ولی من برویه خودم میارم
اونسری ک من گریه کردم شوهرمم گریه کرد دلم آتیش گرفت واقعا
دیگه بلخره که باید میاوردی بچه بعد ۳۰ سالگی بارداری پرخطر میشه خوبه الا منم ۲۵ سالمه گاهی این فکرا میاد سراغم ولی خب اطرافیانم نازا زیادن خیلی غصع میخورن ناراحتن زندگیاشون بی روحه...داییم بچه نداره خاله ام نداره ابجی کوچیکم نداره همه فقط پول دکتر میدن ولی خب نتیجع ای نداده هنوز بچه خوبه فقط محبت کردن میخاد پول بدست میاد🙂من در حسرت ذره ای محبت از سمت مادرمم خداروشکر پولو شوهرم داره
حست کاملا طبیعیه،مخصوصا اگر قبل بچه دار شدن شاغل بودی یا اینکه خیلی سرزنده بودی و کلی واسه روزت برنامه داشتی و الان دیگه باید همه کارامون رو با این فسقلی هماهنگ کنیم،تازه به دنیا بیاد مامانای اطرافم میگن واقعا ی روزایی کلافه و خسته میشی ولی خب یه مرحله از زندگیه که کنار خستگیاش ماهم رشد میکنیم و مطمئنا قشنگیه خاص خودشم داره،به نظرم در کل ارزشش روداره
دقیقا
بهش فکر میکنم خیلی زیاد
اما مطمعنم خدا کمکم میکنه از پس این قضیه هم بر میام
وا نه چرا باید همچین چیزی باشه از این فکرا نکن اصلا ناشکری هم نکن اصلا خداروشکر کن
دیگه نه راه پس داری نه راه پیش 😁نمیتونی انصراف بدی ولی خب بچه شیرینیه نباشه نمیشه واقعا،بذار بدنیا بیاد وقتی ببینیش کیف میکنی
این منم وای وای بعضی وقتها گریه میکنم میگم اصلا زندگی نکردم و این حرفاااااا. ناشکری نکردم هیچوقت ولی چون همش چهار ما بعد ازدواجم باردار شدم گاهی حس کردم اصلا ن خودم زندگی کردم ن شوهرم
من بیشتر میترسم انقدر محو بزرگ کردن و محبت بهش بشم که شوهرمو یادم بره واسه همین گاهی نصف شبا که خوابم نمیبره کلی صورتشو ناز میکنم و بغلش میکنم تا دلم اروم بشه
دقيقا منم مث شما..
باز به خودم ميگم ديگه اخرش بايد بچه دار ميشدم با اين حرف خودمو راضي ميكنم😁
وای اره منم
حس میکنم خیلی زوده برام
همش نگرانم وقتی اومد مسافرت و دوست و اینا تموم بشه تا یه مدت
بعد ادم میترسه نتونه اونجوری که باید بزرگ و تربیتش کنه
نه من اصلا اینجوری فکر نمیکنم خیلی هم خوشحالم
باید قبلش به همه اینا فکر میکردی
ولی وقتی ببینیش کلا این فکرا از ذهنت میره
شاید یکم محدودیت بیار بچه ولی خیلی لذتاهم کنارش تجریه میکنی
آره منم اینجوری هستم،احساس میکنم نمیتونم دیکه مثل سابق تو خونه راحت باشم یا راحت واسه خودم بگردم بزم بیرون
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.