۹ پاسخ

هیچی فقط به ذهنم نرسیده بود بابت جیش و پی پی شکرگزار باشم😅😅

وای واقعا است میگی خدابه همه سلامتی ودلخوش بدهو ایشالا خدا هیچکس با بچه هاش امتحان نکنه خیلی سخته

منم پسرم بستری بود یه خانمی بود بچش سندرم داون داشت و عفونت خون .بچه کلا سیاه و کبود بود .مامانش چقد گریه می‌کرد تو اتاق مادران با هم بودیم ،مادرش بیسواد بود بنده خدا .دکترش بش گفته بود عفونت خونش داره بهتر میشه اومد شیرینی پخش کرد از خوشحالی ولی من پیش بچم رفتم سر بزنم دکتر داشت ب پرستارا میگفت این بچه آزمایشش مثبت شده سندرم داره .ولی مامانش نمیدونست هنوز🥺💜

اره واقعا راست میگی خدایا شکرت

آره واقعا یوقتایی از خستگی و بی‌خوابی چیزای قشنگ نمی‌بینیم و شکرگزار نیستیم فقط میگیم چرا نمیخوابه چرا گریه میکنه ،،من میگم خدایا شکرت صدای گریه و هیجان نوزادی تو خونمون پیچیده ان شاالله تو همه خونه بپیچه کیفشو ببرن ،،خدایاشکرت منم بعداز ۱۲سال آقامحمدیاسین جان دارم خدایا شکرت

مرسی از پیمات عزیزم واقعا آدم یادش میفته که نباید برا همه چی ناشکری کنه🥴

اره واقعا همین چیزای پیش پا افتاده واقعا شکر دارن
واسه زردی بچم بیمادستان بستری بودم ی مادری اونجا بود بچش کانال مقعدش خیلی کوچیک بود نمیتونست پی پی کنه و باید عمل میکرد
نی نی دختر بود و دکتر گفته بود ممکنه مقد و واژنش یکی بشه و باید بعدش عمل زیبایی انجام بده😭😭😭خدا برای هیچ مادری نیاره

کشتنم ازبس گریه کردن

الهی آمین یارب العالمین ❤

سوال های مرتبط

مامان ابوالفضل،دلارام مامان ابوالفضل،دلارام ۱۱ ماهگی
مامان نفس مامان نفس ۳ ماهگی
#پارت آخر

بچمو بردم باز بستری کردن گفتن چون بعد بیست روز زرد شد یا تیروید داره یا عفونت ادراری باز چقدر گریه کردم
گفتن اگ عفونت داشته باشه برا کلیه هاش ضرر داره
تیروید هم برا ذهنش
باز آزمایش گرفتن ی خنجر دیگ ب سینم زدن
با سون ازش آزمایش ادرار گرفتن
بعد ۲۴ساعت جواب آزمایش اومد خداروشکر منفی بود
نتیجه گرفتن شیرم کم بوده براش شیر خشک نوشت گف بهش بده تا زردی از بدنش بره
دستگاه سونو گرافی آوردن بچمو سونو کردن گفتن کلیه آش سنگ داره
چقدر گریه کردم ک خدا یا چرا این همه بلا من مگ بنده بدی بودم 😔
بمن هرچی دادی راضی قانع بودم
همش گفتم خدایا شکرت
بعد چند روز سونو تکرار کردم خداروشکر رفع شده بود
کلا ۱۵روز آواره بیمارستان بودم
برا دشمنم همچین زایمانی نمیخام
حسرت خوب زایمان کردن ک همه هم تختی ها بچه هاشون پیششون بودن
حسرت عکاسی کردن گوسفند کشتن
جشن کرفتن ب دلم موند
حسرت گلی ک بیمارستان انداختش سطل گف برا بچه ها خوب نیس
ولی آخرش میگم با تمام این حسرت رنج گریه ها
خوبه ک دارمت چه خوبه ک هست الان نفساش ب گوشم میخوره
من ۸ماه باهات حرف زدم اگ نبودی مامان نابود می‌شد حتی وقتی داستانتو میگم گریم میگیره
و برای بار دهم معجزه خدا دیدم
فهمیدم خدا چقدر دوستم داره
خدایا شکرت ب خاطر نفسم
😭❤️
مرسی از نگاه زیباتون 💗
مامان سهیل مامان سهیل ۸ ماهگی