هیچوقت فک نمیکردم روزی برسه اینقد عاجز تو پروسه (مادری کردن) بمونم🥺💔
هروقت کسی ازینجور تاپیکا میذاشتم قلبم یخ میزد از ترس
ولی خودم شدم همون مادر بی رحم😔👊
نمیدونم چیکار کنم
روزی چنبار داد میزنم سر پسرک🪽
حتی بگم زدمش😭
خیلی استانه صبرم پایین اومده بی دلیل بهش میپرم
منی که تو صبوری کردن گندشو دراورده بودم
حالا شدم بدترین مادر دنیا
میدونم اثرات تخریبشم خودم میبینم
قبلا از همه چالشای سخت . با کمک راهای روانشناسی سالم عبور میکردیم
ولی حالا... انگار طلب مو از این بچه میخوام
هرچیم خودمو تمرین میدم
بخودم میگم تنها پناه این بچه منم ولی انگار گوش و چشم و عقل و قلبم نمیفهمه
کسایی که تو این شرایط مشابه بودین چیکار کردین
دیگه گفتم ارامبخش بخورم🥺❤️‍🩹
لطفا اگه دوسداشتید دعا کنید برگردم به همون مادر عاقل و صبور 💔🫂
به شدت از خودم بیزارم........

عزیزم شما مادر بدی نیستی
همین که این پیام رو نوشتین یعنی شما مادر خکبی هستین
مادر خوب بودن به این معنی نیست که بی نقص باشین
برای هممون پیش اومده
اینقدر خودتو سرزنش نکن
اینکارهای شما نشون میده چقدر خسته هستی
خسته از اینکه بار بزرگ کردن به بجه رو بهدوش کشیدین
تنهایی
ببین تنهایی به این معنی نیس که کسی کنارت نیس
یعنی تنها بودی لحظه هایی که باید کسی این بچه رو از شما دور میکرد تا اروم بشین
مادر بودن به معنی یه انسان ماورایی نیس عزیزم. همه خسته میشن .همه کلافه میشن.
سعی کن رابطت با فرزندت رو ترمیم کنی
ازش عذر خواهی کن
کوتاه مستقیم
بگو ببخشید سرت داد زدم مامان فقط کمی خسته بود ولی همیشه دوستت دارم.
نگران نباش
بچه ها خیلی خوبن و خیلی بیشتر از اوک چیزی که ما فکر میکنیم متوجه میشن

مهدا جونم کم پیدا بودی چقدر ب یادت بودم عزیزم..
خودتو ناراحت نکن والا همه تجربه این حسارو داشتیم روانت تحریک پذیر شده سعی کن اگه تونستی اول ی چکاپ بری و کم کسری بدنتو تامین کنی ،بیشتر ب تفریح و گردش و بازی بها بدی و کمتر تو خونه تنها بمونین بچه ها برعکس ما ک نیاز ب استراحت و ارامش داریم نیاز ب هیجان بازی اموزش و... دارن از طرفی تا ۴ سالگی اوضاع همینه و دست خودشون نیست طفلیا...

مادرشوهر؟ خواهرشوهری؟ باباش چقد وقت آزاد داره ؟ میتونی روزانه 2 ساعت بچه رو پیشش بذاری؟ تو اون دوساعت بشین زار بزن بخاطر مشکلاتت برو کافه بشین فکر کن. بنویس هرچی تو دلته بنویس هرچیزی ک آرومه میکنه برو دکر اصلا ببین چته؟ چجوری میتونی خودتو آروم کنی؟ این بچه بیشتر از همهدچیز ی مادر بادحال خوب و شاد میخواد

منم همینم الان دارم قرص‌ اسنترا میخورم 😔☹️

عزیزم، اگه همه راه ها رو رفتی و کم آوردی باید دارو مصرف کنی، یکی از دوستای من مصرف می‌کنه و خیلی راضیه

من از زمان دفاع تز، اینحوری بودم ک هر روز به مرز فروپاشی میرسیدم. بعد یه حادثه ای برام اتفاق افتاد که مجبور شدم برم خیلی جدی از تراپیستم بخوام دارو بده. الان اسنترا و سیتالوپرام میخورم. درکل خوبیش اینه کاری باهاش ندارم فقط سکوت میکنم میرم دستشویی دوتا لگد به دیوار میزنم و میام بیرون 😅

من ب دوره قرص هورمونی می‌خوردم خیلی عصبی شده بودم
دقیقا همینجوری که شما میگی
وقتی اونو قطع کردم شکر خدا بهتر شدم .
گفتم بگم اگه قرص میخوری قطعش کن

تصمیم درست رو خودت گرفتی عزیزم
راهش همون داروی اعصابه
مادرا هم یه صبری دارن دیگه یه جا کم میاریم. اکثر داروهای اعصاب یه دوره یک ماهه طول می کشه تا اثربخشی خودشون رو نشون بدن. هروقتم خواستی قطع کنی باید تدریجی باشه گلم وگرنه به اعصاب صدمه می زنه

منم با این که فوق العاده بچه های آروم و مظلومی دارم که همه فامیل هم میدونن
ولی اصلا حوصله ندارم خیلی گند اخلاقم 😔

چقد منی...😭

دوست عزیز شما اصلا مادر بدی نیستی ، همه ی ما مادران این شرایط تجربه کردیم و یا تو این شرایط هستیم ، ولی باید روی خودمون کار کنیم من یک روز انقدر عصبی شدم سر بچه ام فقط در حد داد زدن بودم داد زدم پسرم انقدر بغض کرده بود یهو زد زیر گریه دیگه بعد اون توبه کردم ، مدام صلوات بفرست آیه الکرسی بخوان . تو یه دفتر چه یادداشت چالش ده روزه برای خودت انجام بده از زمان کم شروع کن تا برسه به چهل روز تا میبینی که چقدر دیگر آروم شدی .
مثلاً روز اول در رابطه با داد زدن یا داد نزدن پسرت بنویس

یه چیز بی ربط کونش یخ نزنه روی صندلی

منم یه چندماهیه ابنجوری ام قبلا خیلی بهش میرسیدم لباساش تایم بازیش حمومش حتما باید روزی چند ساعت باهاش بازی میکردم الان طفلک میگه بیا مامان بازی کنیم میگم نمیبینی کار دارم و ....

عزیزم قشنگ درکت.میکنم‌یوقتایی کم‌ ک‌میاریم‌سر بچه‌ها خالی میکنیم.منم با خودم خیلی کار میکنم اینطور نباشم اما یوقتایی نمیشه واقعا.تازگیا ویروس گرفتیم خدا باعث و بانی این کرونا رو لعنت کنه الهی.چن روزع منم عصبی شدم دس خودم نیس اینقد با ملکا بد رفتاری میکنم بدش خودم پشیمون میشم

شده خودتو بزن این گوله نمکو نزن، مخصوصا بچه های ماکه کوچولوتروقشنگن گناهه فکر کن مامیاریمشون به دنیای پرازسختی بعدخودمونم عذابشون میدیم🥲

عزیزدلم ایشالا خدا بهترینارو براتون بسازه
نگران نباش درست میشه و این روزا هم میگذره اگه خونه ی مامانت نزدیکت هست چن روزی برو پیششون که هم خودت یه کم فکرت آزاد بشه هم حال و هوای بچه جون هم عوض بشه
سعی کن موقع عصبانیت نفس عمیق بکشی خیلی تاثیر داره🫰🫂

خیلی چیزا تاثیر داره شاید حالت با شوهرت یا یه چیزی تو زندگیت خوب نیس داری انتقامشو از اون بچه میگیری

میشه درخواست دوستی بدی عزیزم خودم پرم

منم بخدا گاهی بشدت از خود بیخود میشم 🥺🥺🥺🥺🥺

منم همینطوریم واقعا بعضی وقتا اصلا نمیکشم
ولی خب ی مدت خیلی خیلی بدتر بودم الان دارم رو خودم کار میکنم توجه که میکنم نسبت به قبل کمتر شده داد زدنم و همین امیدوارم میکنه کامل ترکش کنم

برای همه پیش میاد
خودتو اذیت نکن
من یه روزایی یجوری داد زدم که حنجره خودم درد گرفته کم آوردم خسته شدم ماهم آدمیم
اگه مهد نمیبری ببر مهد اون تایمو خودت برو باشگاه
نگران نباش الان اونقدری آسیب نمیبینن از سه سالو نیم که کامل خوبو بد رو متوجه میشن آسیب پذیری شروع میشه

من اهل دعواکردن بچه نیستم ولی دست تنهام ،خیلی زیاد...
چندشب پیش که ازکلاس برمیگشتیم واقعادچارفروپاشی روانی شدم
دیروز را باخودم دودوتا کردم
از چندتادوست خوب سوال پرسیدم
نهایتا یک نوبت روانپزشک از اسنپ دکترگرفتم
چون حس کردم مشکل ازمه که دچارفرسودگی شدم نه این طفل معصوم
واگر این حس ادامه داشت شاید خط قرمزامو زیرپامیگذاشتم
پیشنهاد که نه،تجربه من بود

نمیدونم چرا اینجوری میشه واقعا من هی دنبال جوابم هی خودمو سرزنش میکنم هرروز تصمیم میگیرم آروم باشم مهربون تر باشم ولی واقعا بهم فشار میاد از کوره در میرم منم امروز سپهرو دعوا کردم باهاش صحبت نمیکردم طفلی بچم میومد هی خودشو میمالید بهم میگفت مامان...لج باز شده به یه چیز گیر میده دیگه ول نمیکنه تا شورش در بیاد اما خب هرچی هم بشه اینو بدون بزرگترین عشق دنیا رو باما تجربه میکنن واسه یه پسر عشق مادر همه چیزشو خدا خودش کمکمون کنه

و شک نکن همه ما تو یه مرحله از مادری کردن به همین حد از عجز و نارضایتی از خودمون رسیدیم،بخدا که حق داریم
ماهم انسانیم و یه جاهایی کم میاریم
من یه روزایی از شدت فشار عصبی قلب درد میگیرم
انقدر که از دست دخترم ناراحت میشم و نمیتونم فریاد بزنم و از درون در حال انفجارم

منم خیلی خیلی صبور بودم
الان وقتی دعواش میکنم یا سرش داد میزنم از خودم بدم میاد
منی که حسرت یکی مثل پسرم رو داشتم حالا که خدا بهم داده اینهمه ازش توقع بیجا دارم
بعد بديش اینه که از سر بی پناهی بازم به خودم پناه میاره و این بیشتر عذاب میده منو

نگو نگو که منم همینم😭😭😭😭طبق نظر پزشک میخوام اسنترا بخورم.
واقعا دست خودم نیست و بعد که آروم میشم دلم میخواد بمیرم از شدت عذاب وجدان